تمدن غرب از ابتدا نگاه سلطه‌گرانه به جهان اسلام داشته است
کد خبر: 4192395
تاریخ انتشار : ۱۶ دی ۱۴۰۲ - ۱۵:۳۷
مهدی جمشیدی:

تمدن غرب از ابتدا نگاه سلطه‌گرانه به جهان اسلام داشته است

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه برخی می‌گویند ما سیاست نفرت و کینه‌توزی را با غرب شروع کرده‌ایم تصریح کرد: امروز می‌گویند حماس جنگ را شروع کرد ولی پاسخ امام این است که خیر چنین نیست؛ امام می‌گوید برگ‌هایی از صفحه تاریخ را کنده‌اند.

تمدن غرب از ابتدا نگاه سلطه‌گران به جهان اسلام داشته استبه گزارش ایکنا، مهدی جمشیدی؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۶دی ماه در همایش علوم انسانی و مسئله فلسطین که از سوی نشریه دیده‌بان اندیشه و دانشگاه باقرالعلوم(ع) برگزار شد با بیان اینکه امام خمینی(ره) بهترین فردی است که توانسته است به مسئله خودآگاهی اسلامی بپردازد، گفت: امام، مسئله را به این ترتیب بیان فرمودند که دچار مرگ تدریجی شوکت و عظمت و مجد خودمان شده‌ایم یعنی «ما» به عنوان تمدنی جهان اسلام؛ تفوق تمدنی در حدی که از آن برخوردار بودیم را از دست داده‌ایم و دست استعمار هم این مرگ تدریجی را تشدید کرده است؛ امام تعبیر مرگ تدریجی را خودشان به کار برده‌اند.

وی افزود: امام عامل این مسئله را وحشت از مرگ دانسته است یعنی مسلمین به همان چیزی مبتلا شده‌اند که از آن می‌ترسیدند و می‌گریختند؛ امام می‌گوید حداکثر تلاش ما حفظ وضع موجود است لذا از مبارزه بازمانده‌ایم و سنگرهای تمدنی خود را از دست داده‌ایم.

جمشیدی با بیان اینکه بر این اساس وقتی مسئله فلسطین رخ داده است همه جامعه اسلامی دچار آفت بزرگ مرگ تدریجی شده است، اظهار کرد: امام اصالتا ماهیت این نزاع تاریخی را جنگ شرک و کفر می‌داند؛ ایشان به هیچ عنوان مسئله را به لایه سیاسی منحصر نمی‌کند و تقلیل نمی‌دهد و قائل به عمق ایدئولوژیک است. امام غرب را طاغوت می‌داند که باید در برابر آن ایستاد و آن را برنتابید.

تاکید امام بر مرزبندی هویتی با غرب

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی اضافه کرد: امام چون صحنه را جنگ کفر و شرک می‌بیند لذا برای او مذاکره با غرب معنا ندارد و تنها راه حل را در مبارزه می‌دانند. همچنین امام سرسختانه به پاسداشت حریم و مرزهای هویتی مسلمین نسبت به دیگری تاکید دارند. امام می‌گوید تمدن غرب هیچ چیزی غیر از خودش را برنمی‌تابد مگر اینکه دیگران را در خود مستحیل کند لذا امام دعوت به مرزبندی هویتی با غرب دارد.

جمشیدی اظهار کرد: امام می‌گوید عالم کنونی دو لایه دارد؛ یعنی قاعده در عالم آغشته به تجدد، سلطه و تفرعون و استکبار است، در لایه آزاد اربابان عالم تجدد  نشسته‌اند و قصد دارند بر همه عالم فرمانروایی کنند و از طرف دیگر لایه قرنطینه سیاسی است که نمونه آن در غزه است. بخش آزاد مولد این بمباران است و بقیه دنیا هم آن را نظاره‌گر هستند. امروز غزه در بخش قرنطینه سیاسی است و ای کاش فقط در حد قرنطینه بود بلکه تلاش برای یکسان کردن آن با خاک است. 

وی اضافه کرد: ما هم به تعبیر امام جزء بخش قرنطینه سیاسی هستیم چون سال‌ها طعم تحریم را چشیده‌ایم؛ این ادبیات امام در تحلیل مسائل مرتبط با مسلمین است و ما باید با این ادبیات سخن بگوییم یعنی به جای اینکه بگوییم ما با دنیا قهر کرده‌ایم بگوییم که بخش آزاد و سلطه‌‎گر دنیا ما را در حصار قرنطینه سیاسی قرارداده است.

نگاه امام در مورد منازعه بین آمریکا و غرب با ایران

وی با بیان اینکه برخی می‌گویند ما سیاست نفرت و کینه‌توزی را با غرب شروع کرده‌ایم، تصریح کرد: همچنان که همین افراد می‌گویند ما پنجه به صورت غرب کشیده‌ایم و ما لانه جاسوسی را تسخیر کردیم و امروز هم می‌گویند حماس جنگ را شروع کرد ولی پاسخ امام این است که خیر چنین نیست؛ امام می‌گوید برگ‌هایی از صفحه تاریخ را کنده‌اند زیرا ما سبب دشمنی با دشمن نیستم.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی اضافه کرد: امام می‌گوید ما چه زمانی نزد عالم تجدد محترم بودیم که بگوییم این احترام را ما خودمان شکستیم؛ اینها از لحظه آغاز با توهین و تحقیر با ما برخورد کردند و به لحاظ تاریخی و تمدنی نگاه فرادستانه و فرعونانه به ما داشتند و الان هم دارند. 

وی افزود: الان برخی می‌گویند چرا ما فقط چنین تعاملی با غرب داریم و بقیه مشکلی ندارند؛ خب مشخص است، بقیه شاید یا سرتسلیم و تواضع در برابر آنها فروآورده‌اند و یا با غرب هم‌پیاله شده‌اند و یا در ستیز هستند مانند غزه، یمن و ایران و لبنان و سوریه و ... ولی مسئله این است که ما آغازگر این راه نبودیم.

لزوم تشکیل جبهه بزرگ سربازان اسلام

جمشیدی بیان کرد: رهبر انقلاب در یکی از نامه‌های خود به جوانان غربی فرمودند ما وقتی تفوق تمدنی داشتیم با شما مواجهه اخلاقی داشتیم ولی شما از ابتدا چنین تعاملی با ما نداشتید. امام برای راه حل هم فرموده است که اگر بسیج بزرگ و قدرتمند امت اسلامی در برابر غرب شکل بگیرد و امت اسلامی دست وحدت به سوی یکدیگر دراز کنند غرب ناچار به تسلیم خواهد بود و سفره طاغوت غرب جمع خواهد شد.

وی تاکید کرد: امروز می‌گویند چرا جهان اسلام در غزه حضور جدی ندارد؛ این به دلیل آن است که ما در لایه تمدنی دچار ضعف جدی هستیم و نسخه‌ای که امام آن را پیچید عمل نکردیم؛ امام می‌گوید شکوه فلسطین را به نهادهای بین‌المللی هم نبرید زیرا غربی هستند؛ اینها خباثت و حیوان‌صفتی اسرائیل را می‌بینند ولی باز سکوت کرده‌اند بنابراین چاره‌ای جز بهم ریختن نظم جهان جدید نداریم. امام با نگاه حکیمانه می‌فرماید این شعله‌هایی که بیرون از ایران شکل گرفته است سرمایه بالقوه انقلاب اسلامی است؛ یعنی در دوره امام، بالقوه بودند و امروز به بالفعل تبدیل شده‌اند و ما باید به آنان به چشم سرمایه بنگریم.

جمشیدی با بیان اینکه انقلاب، پدر معنوی ایدئولوژی مقاومت است، تاکید کرد: انقلاب اسلامی نقطه عطف و سرآغازی کلیدی است؛ بیداری اسلامی در قبل از انقلاب ریشه دارد ولی چراغ فروزانی که کلیت جهان اسلام را روشن کرد انقلاب اسلامی بود.

وی با بیان اینکه انقلاب اسلامی یک تجربه عینی کامیاب و حداکثری را فراروی امت اسلامی گذاشت، تصریح کرد: در برابر خودآگاهی تاریخی که در برابر جامعه ایران و مردم غزه و همه جوامع اسلامی شکل گرفت و حرکات مبارزاتی مختلف را صورت‌بندی کرد در بخشی از نیروهای سیاسی ما از دهه 70 به بعد یعنی پسا امام چند انگاره شکل گرفت که ضد خودآگاهی جامعه ایرانی هستند و بلکه از دیگرخواهی حمایت می‌کنند یعنی برتابیدن دیگری تمدنی.

3 نگاه مخرب

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی اظهار کرد: 3 نگاه بود که به نظر، بازدارنده و مخرب هستند؛ اول تنش‌زدایی، دوم گفت‌وگوی تمدن‌ها و سوم تعامل سازنده؛ این 3 نگاه به هیچ عنوان خودآگاهی تاریخی را برنمی‌تابد چرا؟ چون اصلا معتقد نیستند که ما تاریخ مستقل از غرب داریم و یا باید داشته باشیم.

وی تاکید کرد: جریان تکنوکرات و لیبرال ما را به این سمت سوق می‌دهند که در ذیل تاریخ غرب باشیم و حرکت کنیم و خدا می‌داند که اینها بخشی از بدنه جامعه را که طرفدار ایدئولوژی مقاومت بود دچار فرسودگی ذهنی کردند.

جمشیدی ادامه داد: ایدئولوژی‌زدایی از سیاست خارجی و به کار بردن تعابیری چون «فلسطینی‌تر از فلسطینیان نباشید»؛ «نه غزه نه لبنان» و ... نشانه این مسئله است؛ این تکه‌پاره‌های شبه‌اندیشه‌ای هم برآمده از همان 3انگاره گفت‌وگوی تمدن‌ها، تنش‌زدایی و تعامل سازنده است.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: این  در حالی است که طبق نسخه امام و رهبری، نسخه ما نسخه مبارزه و برنتابیدن عالم تجدد و برآشفتن است؛ نجات فلسطین در مذاکره و گفت‌وگو حل نخواهد شد و سخنان امام هم مبتنی بر این است که ما چاره‌ای نداریم جز آنکه از نظر اجتماعی بسیج بزرگ سربازان جهان اسلام و یا بسیج جهانی مسلمین و جبهه قدرمند جهانی را تشکیل دهیم و قدرت سوم جهان بشویم.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و  اندیشه اسلامی ادامه داد: در اینجا اندیشه رهبر معظم انقلاب و امام خمینی با هم گره می‌خورد و یکی می‌شود و آن ایده تمدن نوین اسلامی است که از قضا در عینیت‌یافتن حداکثری خودآگاهی تاریخی ما است. 

علوم انسانی مقاوم در برابر علوم انسانی مفاوض

همچنین حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌اصغر اسلامی‌تنها، پژوهشگر و استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه بنده بحث خودم را با این جمله صالح العاروری آغاز می‌کنم که گفته بود ما می‌جنگیم تا جهان حق زندگی ملت ما را به رسمیت بشناسد و مقاومت می‌کنیم تا حق زندگی دریافت کنیم، گفت: ما در مواجهه با مسئله فلسطین می‌توانیم از دو نوع علوم انسانی سخن بگوییم؛ یکی علوم انسانی مقاوم و دیگری علوم انسانی مفاوض یا ساز‌شکار؛ انسان مفاوض یا سازش‌کار، انسان رام‌شده است؛ محمودعباس انسانی مفاوض و رام و وابسته و کنترل شده در برابر تمدن و خواست قالب جهان غرب و استکبار است.

وی افزود: در برابر مفاوض هم انسان مقاوم است لذا در اینجا صحبت از علوم انسانی مقاوم پیش می‌آید؛ این علوم، علومی است که می‌تواند چگونگی زیست انسان مقاوم را توصیف کند و ویژگی‌های جامعه مقاوم را برشمرد و برای سیاستگذاری تجویز هم داشته باشد.

اسلامی تنها، با بیان اینکه به لحاظ مفهومی شاید در ذهن ما این مسئله وجود داشته باشد که برای فهم انسان و جامعه مقاوم از توصیف انسان مفاوض و جامعه مفاوض بهره ببریم، اظهار کرد: ولی علوم انسانی مفاوض، ترجمه شده علوم انسانی سکولار است  و علوم انسانی مفاوض توانایی دیدن انسان مقاوم را ندارد و نمی‌تواند به توصیف او بپردازد زیرا در برابر او کور است و فقط ظاهر آن را می‌تواند ببیند لذا باید صحبت از علوم انسانی دیگری داشته باشیم که انسان را مشاهده و توصیف کند و گزاره تجویزی بدهد.

پژوهشگر و استاد حوزه با بیان اینکه برای این کار باید یک چرخش جدی روش‌شناختی داشته باشیم، تصریح کرد: باید شجاعت و جسارت داشته باشیم که جعل اصطلاح کرده و با اصطلاحات و زبان خودمان حرف بزنیم و از اسارت زبانی علوم انسانی و اجتماعی غربی بیرون بیاییم. البته تا کسی بخواهد بیرون از اصطلاحات علوم انسانی غربی سخن بگوید آن را غیرعلمی جلوه می‌دهند لذا جرئت نمی‌کنیم از اصطلاحات خودمان صحبت کنیم و اساسا واژه جعل کنیم تا قدرت بیان لازم را داشته باشند.

اهمیت واژه مقاومت

اسلامی‌ تنها اضافه کرد: یکی از پسوردهای مهم تمدنی معاصر جهان اسلام همین واژه مقاومت است که ما از آن به عنوان یک لفظ یاد می‌کنیم نه اصطلاح؛ لذا وقتی از کسی بپرسیم که مقاومت یعنی چه توضیح معنایی و رفتاری داده نمی‌شود و صرفا به مصادیق اشاراتی می‌شود و می‌گویند مقاومت همان چیزی است که امروز در فلسطین در حال انجام است و بیشتر ارجاعات هم سیاسی و نظامی است.

وی با اشاره به کتاب «الحداثه و المقاومه»، افزود: نویسنده این کتاب مهم که به شکل موردی ولی در سطح فلسفی با محورقرارددان حزب‌الله، مقاومت را شرح می‌دهد، می‌گوید؛ «براساس رویکرد کاربردشناسی به واژه مقاومت، مقاومت با 4 واژه، قوم، قیام، قیمه و قومه باید فهم کنیم و این 4 واژه می‌تواند برای ما توضیح بدهد مقاومت چیست»؛ یعنی مقاومت توسط انسان و قومی رخ می‌دهد که قائم و اهل قیام و برخاستن هستند؛ این انسان برپاخاسته در برابر شری قیام کرده است که با آن مواجه است و مبتنی بر قیمت و ارزش‌ها می‌خواهد در برابر شر ایستاده روبرویش بایستد لذا التفات به ارز‌ش‌ها او را واجد امری می‌کند که به او «قومه» یعنی آگاهی و خودآگاهی و بیداری گویند.

وی تاکید کرد: مقاومت قیامی است که یک قوم در برابر شرور خودش انجام می‌دهد و این کار با تجدید آگاهی به ارزش‌ها صورت می‌گیرد.

انتهای پیام
captcha