به گزارش خبرنگار ایکنا، هم اندیشی بینالمللی «اربعین و تمدن نوین اسلامی» امروز سهشنبه 7 شهریورماه، از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد.
حجتالاسلام والمسلمین حمید پارسانیا؛ عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، در این نشست به سخنرانی پرداخت که در ادامه میخوانید؛
بنده به ابعاد فرهنگی و تمدنی مسئله زیارت اربعین اشاراتی میکنم. وقتی که سخن از فرهنگ، جامعه، تاریخ و تمدن به میان میآید باید بدانیم که همه این مفاهیم چندگانه، یک هویت جمعی و اجتماعی و بینالاذهانی دارند و در قلمرو زندگی جمعی انسانها میتوانند واقعیت پیدا کنند بدین معنی که فرهنگ یا جامعه یا تمدن، پدیدههایی انسانی هستند و به تنهایی قائم به یک فرد نیستند هرچند که قوام آنها وابسته به افراد هم هست چراکه فرهنگ و تمدن بدون حضور عاملان و کنشگران فردی، واقعیت پیدا نمیکنند و کانون جوشش فرهنگ و تمدن، افراد هستند اما به یک فرد به تنهایی نمیگویند که وی یک تمدن است بنابراین چون قوام هویت جمعی به افراد است و هر فرهنگ و تمدنی ریشه در یک حوزه معنایی دارد بنابراین ریشه تمدن هم به فرد بازمیگردد اما بسط و گسترش و بروز و ظهور آن وقتی است که این فرد، مجموعهای را در باطن خودش جمع کند. این بحثی است که در فلسفه و عرفان اسلامی و مخصوصا از جانب ابن عربی به خوبی مورد توجه و بررسی قرار گرفته است.
اسلام به عنوان حوزهای از معرفت و آگاهی است که به اقتضای خودش با حضور در وجود افراد و مومنان ظرفیت بسط و ظهور به عنوان یک فرهنگ و تمدن را دارد اما الزاما واقعیت فرهنگی و تمدنی، به تنهایی با یک متدین یا مسلمان عینیت پیدا نمیکند. وقتی گفته میشود اسلام هویت فرهنگی، تاریخی و تمدنی دارد منظور این است که مجموعه احکام و قواعد اسلام است که سازوکارهای یک فرهنگ و تمدن را شکل میدهد. احکام اسلامی دارای تقسیمبندیهایی همانند احکام توصلی و تعبدی هستند. در احکام تعبدی، نیت و قصد کنشگر در هویت آن حکم و عینیت یافتن آن دخیل است اما حکم توصلی، ولو اینکه با قصد کنشگر انجام میشود اما الزاما خلوص در آن نقش ندارد.
یک تقسیمبندی احکام این است که گاهی سویه فردی و گاهی جمعی دارند. به عنوان مثال، ایمان آوردن یک حکم دینی و مبنایی است و هرکسی شخصا موظف است که ایمان به حقیقت خدا، رسالت، معاد و نبوت داشته باشد یا نماز، حکمی است که هرکسی در هر شرایطی موظف به اجرای آن است اما برخی از احکام همانند حج و جهاد، هویت جمعی دارند و در زمان و مکان خاصی با هماهنگی دیگران انجام میشوند و احکامی که هویت جمعی دارند به تناسب سطح این هویت میتوانند تقسیمبندیهایی را داشته باشند. مثلاً وظایفی که اعضای خانواده در قبال همدیگر دارند در ابتدا ناظر به زندگی و زیست و تعهدی است که با دیگری داریم. گروههای مختلف اجتماعی، وظایفی در قبال همدیگر دارند و انسانها همانگونه که موظف هستند نیازهای فردی و خانواده را تأمین کنند در قبال نیازهای جمعی هم مسئولیتهایی دارند که از جمله آنها امر به معروف و نهی از منکر است.
این نظامات میتواند گستردهتر شده و به صورت نظامات حکومتی و اجتماعی در بیاید. مثلاً نهاد قضاوت از این دست است چراکه قاضی با دیگران تعامل دارد. از سوی دیگر وقتیکه یک دین و نظام معرفتی، هویت اجتماعی، هویت فرهنگی و هویت تمدنی دارد یعنی ناظر به سطوح مختلف اجتماعی و فرهنگی و تمدنی، دارای سخن است و بدون موضع نیست بلکه باید در مورد آنها سخن داشته باشد. نکته دیگر اینکه رسالت دینی همانند اسلام، نجات تک تک افراد است چون اسلام دارای هویت جمعی، تاریخی و تمدنی است. گاه میتوانیم به واقعیت عینی و تاریخی یک فرهنگ یا تمدن نگاه کنیم. از آن روزی که پیامبر(ص)، پیامِ وحی را در غار حرا دریافت کرد و بعد از کوه پائین آمد و مأمور تبلیغ شد نطفه اسلام جوانه زد و وقتی دیگران به او میگروند اسلام بسط و توسعه پیدا میکند، در مدینه، احکام اسلام در قالب یک شهر بروز و ظهور پیدا میکند و وقتی مکه فتح میشود شبه جزیره را به صورت پدیده گستردهتری در بر میگیرد. در قرآن کریم هم در این راستا آمده است: «وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا؛ و مردم را بنگری که فوج فوج به دین خدا داخل میشوند (و تو را به رسالت تصدیق میکنند)» (نصر/2)
وقتی جنگ تبوک یا مسائل بعدی رخ میدهد اسلام به عنوان یک پدیده جهانی و به عنوان بخشی از واقعیات بشریت ظهور و بروز پیدا میکند. در هر مقطعی بخشی از احکام اسلامی واقعیت پیدا میکند. تا زمانی که پیامبر(ص) در مکه هستند احکام اسلامی مربوط به زندگی فردی افراد هستند اما وقتی وارد مدینه میشود احکام مربوط به زندگی اجتماعی هستند لذا با نگاه به آیات قرآن و نوع حکمی که دارند میتوانیم حدس بزنیم این آیه مکی است یا مدنی؟ برای مثال با مطالعه آیاتی که در مورد منافقان هستند به خوبی درک میکنیم که این آیات مدنی هستند.
نکته دیگر اینکه بعد از رحلت پیامبر(ص)، رقابتهایی در میان مسلمانان شکل گرفته و جریانات مختلفی ایجاد میشود و تشیع ضمن اینکه دغدغه حفظ فرهنگ و تمدن اسلامی دارد اما برخی از احکام به صورت فردی و گروهی در میان خودشان باقی میماند. عمدتا ابواب فقهی یا مراکز فقهی تشیع، ناظر به نیازهای خودشان بوده است و تشیع هیچ وقت فرصت ابراز صورت اجتماعی خودش را نداشته است و مسائل اجتماعی به صورت حاشیهای خود را نشان دادهاند. در دو سده اخیر، در سطح نظام اسلامی نیز شاهد رانده شدن اسلام از زندگی اجتماعی و رفتن آن به زندگی فردی و رونق پدیدههایی همانند ناسونالیسم بودیم اما در آغاز قرن بیست و یکم، حضور تمدنها در نظام بینالملی به رسمیت شناخته میشود و اسلام در رسمیت بخشیدن به این مسئله نقش جدی ایفا میکند و نقطه عطف آن پیروزی انقلاب اسلامی است.
به نظر میرسد مسئله قیام امام حسین(ع) به عنوان فردی که چراغ هدایت و کشتی نجات است به عنوان یک رسانه به خوبی در معرفی اسلام عمل کرده است. زیارت در خصوصیترین حالات زندگی انسان نقش دارد اما ابعاد اجتماعی آن هم مورد توجه است. اینکه زیارت امام حسین(ع) در طول تاریخ مورد توجه قدرتها بود است بدین معنی نیست که آنها به ابعاد فردی آن توجه داشتهاند بلکه نگران ابعاد اجتماعی آن بودهاند. این روند از قدیم تا زمان صدام حسین وجود داشت و امروز آن کاری که صدام با زیارت میکرد را تمدنهای رقیب در سطح جهانی انجام میدهند و مهمترین نشانه آن بایکوت این راهپیمایی چند ده میلیونی است.
انتهای پیام