تبیین نظر صاحب مجمع‌البیان در حجیت خبر واحد
کد خبر: 3951378
تاریخ انتشار : ۱۳ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۹:۵۴

تبیین نظر صاحب مجمع‌البیان در حجیت خبر واحد

آیت‌الله احمد عابدی بیان کرد: سیدمرتضی و طبرسی می‌گویند خبر واحد حجت نیست و برخی می‌گویند مگر می‌شود چنین باشد؟ نکته این است که مراد آنها عدم حجیت خبر واحد در تفسیر است، نه اینکه خبر واحد در احکام حجت نباشد.

به گزارش ایکنا، هشتاد و پنجمین جلسه از درس تفسیر آیت‌الله احمد عابدی، از اساتید سطوح عالی حوزه علمیه برگزار شد. این جلسات تفسیر بر مبنای تفسیر مجمع‌البیان پیش می‌رود و در ادامه مباحث تفسیری مربوط به آیات 78 و 79 سوره بقره «وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلَّا أَمَانِيَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ * فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ» را می‌خوانید؛

عبارت «إِلَّا أَمَانِيَّ» بنا بر استثنای منقطع، منصوب است. استثنای منقطع به حسب عوامل منصوب است. ظن در علم اصلا داخل نیست، لذا استثنای آن منقطع می‌شود و شواهدی نیز در این زمینه وجود دارد. «اِن»، نیز به معنای «ما» است، یعنی «ان»، نافیه محسوب می‌شود. اینها نیستند مگر اینکه گمان می‌کنند. «هُم»، مبتدا و «یظنون» نیز خبر آن است که به صورت فعل و فاعل آمده است. مراد از «امیون»، برخی از یهودی‌ها هستند که خداوند از آنان سخن گفته است و خدا گفته که اینان مسلمان نمی‌شوند و کتاب را نمی‌فهمند و تورات را حفظ می‌کنند و می‌خوانند، اما اینطور نیست که اهل رعایت و درایت باشند. ابوعبیده نیز گفته است امیون، اممی هستند که کتاب آسمانی ندارند و وقتی می‌گویند یک پیامبر امی است، یعنی کتابت ندارد. ابوعبیده شعری را شاهد آورده است که برای این پیامبر، امتی است که در زبور به امی نامیده شده‌اند که بهترین امت‌ها هستند. در زبور گفته‌اند امت این پیامبر، سواد ندارند و نمی‌نویسند.

«لا یعلمون الکتاب»، یعنی برخی از یهودی‌ها نمی‌دانند آنچه در کتابی که خدا نازل کرده چیست و آنچه خدا در آن کتاب به ودیعت گذاشته است را نمی‌دانند. این یهودی‌ها به شکل حیواناتی هستند که مقلد هستند و نمی‌دانند در تورات چیست و وقتی آن را می‌خوانند، نمی‌فهمند. امانی یعنی تورات را بلد نیستند، مگر قولی که به دروغ می‌آوردند و ابن عباس اینطور معنا کرده است. پس «الا امانی» یعنی فقط دروغ می‌گویند. «الا امانی»، یعنی علمای یهود چه حرف‌های دروغی را یاد مردم می‌دهند.

همچنین گفته‌اند معنا این است که رحمت را آرزو می‌کنند و شیطان هم به ذهن آنها می‌آورد که شما خیلی مهم هستید و نزد خداوند مقام دارید، لذا آرزو می‌کنند پیامبر بمیرد، تا از این طریق اسلام هم از بین برود. آرزو می‌کنند که دوباره ریاست به دست یهودی‌ها بیفتد. برخی گفته‌اند امانی یعنی تخمین‌هایی می‌زنند که دروغ است و حرف‌های نادرست می‌زنند و امانی در اینجا به معنای خلق دروغ است. این معنا را آخر آیه تقویت می‌کند که فرمود نیستند اینها، مگر اینکه فقط گمان دارند. خدا بیان کرد که این یهودی‌ها دروغ می‌بافند و این بافتنی‌ها نیز ظن است و نه علم.

اگر معنای آیه این باشد که امانی یعنی تلاوت کردن، «ان هم الا یظنون» دیگر درست نیست، چون اگر تلاوت باشد، یقین می‌کند همین که می‌خواند درست است. همچنین اگر که امانی به معنی تمنی و آرزو باشد، باز هم درست نیست، چون کسی که چیزی بخواند، در صورت تدبر آن را می‌فهمد. یهودیانی که معاصر پیامبر(ص) بودند، در اینکه تورات از نزد خدا است، شک نداشتند و اینکه خدا می‌گوید اینها شک دارند، شک در چیز دیگری است و اینکه فرمود نیستند، مگر آنکه گمان می‌کنند، یعنی به نبوت پیامبر(ص) شک دارند. در این آیه دلالت می‌کند بر اینکه تقلید در معنای کتاب جایز نیست.

سیدمرتضی می‌گوید خبر واحد حجت نیست و صاحب مجمع نیز همین نظر را دارد. برخی می‌گویند مگر می‌شود چنین باشد؟ آنها که می‌گویند خبر واحد حجت نیست، مرادشان در تفسیر است. یعنی وقتی می‌خواهیم آیه را معنا کنیم با خبر واحد نمی‌شود، نه اینکه خبر واحد در احکام حجت نباشد. یعنی در تفسیر، علم لازم است، اما در احکام ظن. اکتفا بر ظن در اعتقادات نیز جایز نیست و خدا حجت را بر همه تمام کرده است و دلیل بر همه آورده است، یعنی راه علم باز است، گرچه خیلی‌ها عالم نباشند. در قرآن هم انسان باید به علم برسد، نه اینکه فقط بخواند.

آیه بعد «فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ» است. تصور من این است که این آیه شریفه ظاهرا در مورد تلمود است، اما تفاسیر این را در مورد تورات معنا می‌کنند. یهودی‌ها یک کتاب تورات دارند که تورات تقریبا 49 کتاب است، یک کتاب دیگر نیز به نام تلمود دارند که بسیار بزرگ است و شاید 120 یا 130 جلد کتاب بزرگ باشد. کتاب دیگری نیز دارند به نام نبی‌ایسم و این سه کتاب را تنخ می‌گویند. اینها را می‌خوانند و حفظ می‌کنند. تلمود شاید 10 برابر بحارالانوار ما است.

اما به تفسیر آیه می‌رسیم؛ «ویل» را هر کسی که به هلاکت می‌افتد، به کار می‌برد. «ویه» نیز مانند ویل است. گفته‌اند ویل به معنای قبیح بودن است و از همین رو، ویل به معنای «تقبیح لکم الویل مما تصفون» است، یعنی خیلی کار بدی انجام می‌دهید که این توصیفات را می‌گویید. مفضل گفته «ویل» به معنای حزن و ناراحتی است و برخی نیز گفته‌اند در معنای پستی است. اصل کسب نیز آن عملی است که انسان با آن نفع می‌طلبد یا ضرری را را دفع می‌کند. هر کسی که شخصاً یک عملی را انجام می‌دهد، کاسب است. گفته شده است که کسب، عملی است که انسان با اندام خودش انجام می‌دهد که نفعی را جلب کند یا ضرری را دفع کند. به لاشخورها نیز کواسب می‌گویند، چون می‌خواهند کسب منفعتی کنند و یک نوع کسب منفعت است.

اما ویل مبتدا و مرفوع و خبرش نیز للذین است. زجاج گفته است اگر قرآن نبود، ویلاً می‌گفتیم و اگر ویلا باشد، مفعول برای فعل محذوف خواهد بود. اما اگر مرفوع بخوانیم، معنایش این است که ویل برای اینها ثابت است. اما کلمه‌های بعد و تاس خوب نیست که به مابعد اضافه شوند و بدون لام باشند، لذا مرفوع نیستند و منصوب می‌شوند و گاهی اوقات ویل که با لام به کار رفته منصوب شده است. در ادامه نیز به این مسئله پرداخته شده که صفات پیامبر(ص) در تورات آمده و بعد یهودی‌ها به چه صورت اینها را معنا می‌کردند و هدف آنان نیز این بوده که به ضرر مسلمانان شود.

انتهای پیام
captcha