به گزارش ایکنا از گیلان، رضا سلطانیشال، عضو هیئت علمی گروه روانشناسی دانشگاه گیلان در گپوگفت پادکستی «روانشناسی جنگ و خانواده شهدا» که امروز در قالب رویداد استانی ماندگاران صبور به مناسبت تکریم مادران و همسران شهدا با همکاری معاونت فرهنگی جهاددانشگاهی گیلان و سازمان بسیج دانشجویی برگزار شد، با اشاره به ابعاد زیستی و فیزیولوژیکی، رفتاری، شناختی و اجتماعی انسان، اظهار کرد: این ابعاد با یکدیگر در ارتباط بوده و به صورت یک زنجیره به هم پیوسته در انسان تأثیرگذار هستند، همچنین مطالعات نشان میدهد افرادی که رویدادها را از نظر معناشناختی تفسیر میکنند از نظر فیزیوژیکی استرس کمتری دارند.
وی با بیان اینکه وقتی خانوادهای عزیزی را از دست میدهد دچار استرس بالایی میشود، افزود: در روانشناسی بالاترین استرس به جداییها که به سبب طلاق یا فوت اتفاق میافتد، تعلق دارد که تنشهای بسیاری را برای مادران، همسران یا فرزندان خصوصا در خانواده شهدا رقم میزند، اما به سبب بعد روحیه معناشناختی و معنوی که این عزیزان دارند، میتواند میزان استرس را تعدیل دهد.
این استادیار دانشگاه گفت: خانوادههای شهدا با علم به اینکه شهدا در راه آرمان بزرگی که داشتند، جاودانه شدند باعث میشود خانوادهها با احترام به آرمان و هدف، شناخت و منطق شهدایشان، فقدان عزیزشان را بپذیرند ولی استرس آنها کامل از بین نمیرود.
در حوزه بهداشت روان خانوادههای شهدا بیش از پیش کار شود
سلطانی بیان کرد: باید درباره بهزیستی، سلامت روان و کیفیت زندگی مادران و همسران و فرزندان شهدا این نکته را مد نظر قرار دهیم که همه انسانها دچار استرس، نگرانی و اضطراب میشوند، اما برای افراد متفاوت است که میطلبد در حوزه بهداشت روان خانوادههای شهدا بیش از پیش کار شود.
عضو هیئت علمی دانشگاه گیلان خاطرنشان کرد: در خانواده شهدا بعد از شهادت همسر، عمدتا نقش محوری بر عهده بانوان است که میتواند کیفیت زندگی را تحت تاثیر قرار دهد. براساس مطالعاتی که سال 1394 در شهرستان اهر انجام شده بیانگر این است که کیفیت زندگی خانواده شهدا در سطح متوسط است، کیفیت زندگی با وضعیت شغلی، درآمدی، سطح تحصیلات و نوع سکونت آنها مورد ارزیابی قرار میگیرد.
وی ادامه داد: همسران یا مادران شهدا نزدیکترین افراد به شهدا به عنوان همراه و همگام بودهاند که براساس مطالعات صورت گرفته همسران شهدا جزو آسیبپذیرترین اقشار هستند، زیرا علاوه بر سرپرستی فرزندان مسئولیت رسیدگی به والدین را هم دارند و به نوعی سفیر شهدا هستند و با توجه به اینکه آمادگی این مسئولیتها را نداشتند، اما این بزرگواران با حفظ وقار و حفظ ارزشها توانستند از پس مسئولیت خود برآیند.
سلطانی در خصوص نقش نهادها در راستای کمک معناشناختی به خانواده شهدا، بیان کرد: خانواده شهدای گرانقدر باید از منظر معناشناختی، روانشناختی و بهداشت روان مورد حمایت مستمر قرار گیرند تا در فقدان شهیدشان، با افزایش مسئولیتها و فرزند پروری مورد توجه قرار گیرند.
این استادیار دانشگاه تصریح کرد: باید با برگزاری جلسات مشاوره گروهی و ارزیابی و غربالگری بهداشت روان، این عزیزان را جدای مباحث معناشناختی مورد ارزیابی روانشناختی قرار دهیم تا ناگفتهها، حرفها و خاطرات این بزرگواران را بررسی کنیم و در راستای رفع نیازمندیهای آنها اقدامات لازم را انجام دهیم. مطالعات زیادی بیانگر این است که خانواده شهدا با سرکوبگریها و عدم بازگویی نیازها در معرض شیوع بیماریهایی نظیر گوارشی، سردردهای میگرنی و دیگر مشکلات جسمی قرار دارند.
عدم بازگویی استرسها و نیازها؛ باعث بروز مشکلات جسمی
سلطانی با بیان اینکه تحقیقات نشان میدهد استرسها و نیازها وقتی بازگو نمیشود منجر به مشکلات جسمی میشود، خاطرنشان کرد: باید بتوانیم در راستای تکریم مادران و همسران شهدا با برگزاری جلسات مشاوره و روانشناختی مستمع ناگفتهها و نیازهای این بزرگواران باشیم و تا حدی ابعاد ضعف، کمکاری و ناکارآمدی نهادها را در انجام خدمات حمایتی و روانشناختی بررسی کنیم و اقدامات لازم را برنامهریزی کنیم.
وی اضافه کرد: شواهد مطالعاتی نشان میدهد اقدام اساسی و بنیادی و در راستای عدم تخریب و بیتوجهی به این عزیزان گام معناداری صورت نگرفته، بنابر این تکریم واقعی باید صورت گیرد به این صورت که ابعاد زیستی، هیجانی، عاطفی و اجتماعی این بزرگواران را بررسی کنیم تا با شناسایی کمبودها، برای برطرف کردن آنها برنامه ریزی کنیم.
در ادامه فرزین باقری، دانشجوی دکتری تخصصی روانشناسی دانشگاه تربیت مدرس اظهار کرد: جنگ به عنوان عامل استرسزای شدید همواره در طول تاریخ وجود داشته که به عنوان فاجعه میتواند منجر به آسیبهای روانشناختی شدیدی شود.
وی افزود: مطالعات مختلف نشان میدهد که تاثیر سن و جنس بر میزان آسیبهای روانشناختی موثر است، به طوری که افرادی که در سنین پایین به جنگ رفتند، در بزرگسالی از آسیبهای روانی بیشتری برخوردار بودهاند؛ این آسیبها فقط شامل سربازان نیست بلکه در خانوادههای آنان نیز مشاهده میشود.
امکان ارتباط دائمی با روانشناس بالینی
باقری بیان کرد: با توجه به مسئولیتی که بر عهده خانواده شهدا یا جانبازان پس از دوران جنگ قرار میگیرد، ممکن است همه آنها از نظر بهداشت روانی در خطر باشند، لذا خانوادههای شهدا و جانبازان با شرایطی که دارند از استرسهای ویژهای هم برخوردارند که روز به روز هم بر شمار آنها افزوده میشود.
این دانشجوی دکتری روانشناسی ادامه داد: در خانواده شهدا مادران یا همسران شهدا مرکز ثقل فشار روانی هستند که جامعه هم از عوارض آن بینصیب نمیماند، برای اینکه از حجم و میزان استرس آنها کاسته شود باید در حوزه خدمات اجتماعی و روانشناختی برنامهریزی شود و پیشنهاد میشود که امکان ارتباط دائمی با روانشناس بالینی که در معرض آسیب فراوان هستند فراهم شود تا با استفاده از شیوههای درمان انفرادی یا گروهی و خانواده درمانی مورد حمایت قرار گیرند.
در ادامه فاطمه فدایی، دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی اظهار کرد: سلامت هر جامعهای در گرو سلامت جسمانی و روانی افراد آن جامعه است و لازمه این سلامت، داشتن خانوادهای است که در آن نیازهای روانی، عاطفی، تربیتی، اجتماعی و اقتصادی آنها به اندازه کافی تامین شود؛ خانواده اولین جایی است که ویژگیهای شخصیتی و روانی فرد شکل میگیرد.
ضرورت توجه بیشتر به ارتقای سلامت روان
وی افزود: جنگ به عنوان یک عامل تنیدگی شدید پیامدهای بسیار زیادی داشته و طی نسلهای متمادی بر روابط عاطفی جامعه تاثیر میگذارد. بسیاری از خانوادههای ایثارگران، جانبازان و شهدا درگیر پیامدهای فقدان سرپرست خانواده یا به دلیل معلولیت جسمی و روانی هستند؛ به نظر روانشناسان مرگ یا آسیب جسمی پدر یا سرپرست خانواده بیش از آنکه فرزندان را تحت تاثیرقرار دهد، مادر را دچار مشکل میکند زیرا این مادر است که باید بار مسئولیت زندگی را به دوش بکشد و این مسئولیتها فشار روانی بسیاری را ایجاد میکند که سلامت روانی و جسمانی بانوان را به خطر میاندازد.
فدایی تصریح کرد: برای ارتقای سلامت روان خانوادهها و همسران و مادران گرانقدر شهدا، ایثارگران لازم است بیشتر به مشکلاتشان توجه شود و از طریق دورههای آموزشی مهارتهای زندگی، ارتباطی و ترتيب دادن برنامـههـای مشـاوره انفـرادی و آموزش گروهی برای همسران شاهد در جهت آگـاهسـازی آنهـا در مـورد عوامـل مـؤثر بـر موفقيت يا شکست ازدواج مجدد، ترتيـب دادن جلسـات آمـوزش خـانواده بـرای آموزش روشهای مختلف افـزايش رضـايت و ســازگاری زناشــويی بـرای همسـران شــاهد ازدواج مجدد کرده، ارائـه آموزشهای روانشـناختی پـيش از ازدواج برای فرزندان شـاهد در آسـتانه ازدواج و نيـز ترتيب دادن جلسات مـنظم آمـوزش خـانواده بــرای آمـوزش روشهای مختلـف افــزايش رضايت و سازگاری زناشويی به آنها، ارائه آموزشهای شناختی رفتاری به همسـران جانبازان برای کنار آمدن کار آمد با مشکلات همسران خود به ويـژه وضـعيت روانشـناختی آنها، ارائه آموزشهای فردی و گروهی بـه جانبـازان بـرای افـزايش عـزت نفـس و منبـع کنتـرل، درونی آنها به منظور ايجاد رابطهای بهتر بـا همسر به آنان یاری رساند تا با وجود آسیبها و مشکلاتی که در زندگی تجربه کردهاند بتوانند به زندگی بدون مشکلات روانی و جسمانی ادامه دهند.
در ادامه این گپوگفت پادکستی مهسا حاتم، دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی گفت: سلامت روان خانوادههای شهدا به دلیل شرایط خاص و استرسهای ویژه در خطر است. جنگ به عنوان یک عامل فشار روانی شدید تأثیرات گستردهای حتی در گستره نسلهای متمادی دارد.
وی افزود: حوادث، وقایع و صحنههای خشونتآمیز و پراسترس جنگ که همراه با بار هیجانی و عاطفی منفی است، منجر به از دست دادن سلامت روانی، جسمی، قطع عضو و انواع معلولیت می شود. هر کدام از این موارد خود زمینهساز ابتلای فرد به انواع اختلالات روانی به ویژه اختلال استرس پس از سانحه را فراهم می کند؛ اختلال استرس پس از سانحه مجموعهای از علائم که در پی مواجهه با حوادث آسیبزای زندگی پیدا میشود. فرد به صورت ترس و درماندگی این تجربه پاسخ میدهد، واقعه را دائما در ذهن خود مجسم می کند و در عین حال میخواهد از یادآوری آن اجتناب کند.
حاتم با بیان اینکه اختلال استرس پس از سانحه و اختلالات مشابه که از عوارض جنگ هستند کیفیت زندگی خانواده و جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد، تصریح کرد: همسران شهدا از جمله افرادی هستند که با تجربه فقدان فرد مورد علاقهشان دچار اختلال استرس پس از سانحه، سوگ و داغدیدگی میشوند. این افراد به دلیل فشارهای روانی دائمی ناشی از تغییر نقش اعضای خانواده، شرایط خاص زندگی، آسیبپذیری زیادی نسبت به ابتلا به مشکلات روانی و اجتماعی دارند.
این دانشجوی کارشناسیارشد روانشناسی گفت: همه موارد گفته شده اهمیت توجه به شرایط سلامت روان این گروه از افراد را نشان می دهد، از جمله اقدامات موثر حمایت و همدلی اطرافیان و درک از سوی جامعه و کمک گرفتن از متخصص و مراجعه به روانشناس و استفاده از جلسات روان درمانی فردی، گروه درمانی و خانواده درمانی است.
انتهای پیام