به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین غلامرضا بهروزیلک، استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع) امروز، 15 اردیبهشتماه در سومین جلسه «حکومت جهانی موعود در قرآن» با بیان اینکه چند نوع آینده داریم، گفت: یکی آینده محال یعنی آینده ناممکن است؛ مثلاً اینکه فرض کنیم موجود مخلوق تبدیل به خدا شود و یا کسی آرزو کند آیندهای ایجاد شود که خدا دو تا شود.
وی افزود: آینده ممکن، آیندهای است که محال ذاتی نیست؛ مثلا اینکه امروز در اینجا نشستهایم و فردا میلیاردر شویم، این مسئله ناممکن نیست و نوع دیگر، آینده موجه است که آینده مطلوب ما است. آنچه در دعای افتتاح میخوانیم که «اللهم انا نرغب الیک فی دولة کریمه تعز بها الاسلام و اهله و تذل بهال النفاق و اهله ...» در مورد آینده محتوم است.
بهروزی لک با بیان اینکه بشر نمیتواند به صورت تجربی و از طریق علوم بشری از آینده قطعی سخن بگوید و آیندهپژوهی علم، قطعیت ندارد، اظهار کرد: کسی میتواند در مورد آینده محتوم سخن بگوید که به همه علل و معلول اشراف داشته باشد، لذا جز خدا و کسانی که خدا آنان را از حقایق آینده مطلع کرده نمیتوانند از آینده محتوم سخن بگویند.
وی با بیان اینکه معصومان هم میتوانند از علم غیب الهی بهرهمند شوند، افزود: مسئله مهدویت به عنوان حتمیت در قرآن و روایات یاد شده است؛ قرآن فرموده است: «وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ»(انبیاء/ 105)؛ كَتَبْنَا، نوعی حکم کردن است همان طور که در «كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» این موضوع بیان شده است.
بهروزیلک همچنین با اشاره به آیه شریفه 5 سوره قصص «وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ» با بیان اینکه نُرِيدُ بیانگر اراده الهی است، اظهار کرد: اراده تکوینی و تشریعی دو نوع اراده است؛ اراده تکوینی، تخلفناپذیر است، ولی در اراده تشریعی امکان تخلف هست. همچنین وعده از دیگر تعابیر در مورد آینده محتوم است؛ همانطور که قرآن در آیه 55 سوره نور فرموده است: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ؛ یا در «...وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ» بر آن تأکید دارد.
وی افزود: در آیه 5 قصص «نَمُنَّ»، فعل مضارع و بیانگر استمرار است؛ یعنی این منت همواره وجود دارد و تا پایان تاریخ محقق خواهد شد؛ این سنت جاری هم میتواند در اقوام قبل مانند دوره موسی اجرا شود و هم میتواند در اقوام آینده. در شرایط کنونی هم این سنت وقتی بخواهد محقق شود. حتماً در امامی تحقق خواهد یافت که اراده الهی بر آن تعلق دارد، به همین دلیل در ذیل در روایات هم در ذیل این آیه فرمودهاند که مصداق آن، ظهور و فرج امام زمان است.
بهروزیلک اضافه کرد: قرآن در مورد انبیاء الهی، فعل ماضی یعنی «مَن» را به کار برده، ولی در اینجا مضارع است، چون انبیاء میتوانند به خاتمیت برسند، ولی امامت مستمر است، لذا از فعل مضارع استفاده شد.
وی اضافه کرد: همچنین در مورد واژه استضعاف، باید گفت که از ریشه ضعف گرفته شده است؛ وقتی در روابط انسانی این تعبیر به کار رود، یعنی گروهی از انسانها، دیگران را به ضعف میکشانند و به حاشیه میرانند که در مباحث قدرت و هژمونی در علوم سیاسی پسامدرن مطرح است. پس مستضعفان کسانی هستند که خداوند جایگاه آنان را در محور قرار داده، ولی از سوی مستکبرین به حاشیه رانده شدهاند.
وی در پاسخ به این پرسش که ائمه چه کسانی هستند؟ افزود: ائمه برای هدایت آمدهاند و وقتی از امام سخن میگوییم ،او معیار است و در روز قیامت هم انسانها با امام خودشان فراخوانده میشوند، لذا امام حق، شاخص تعیین حقانیت و نیک و بد دیگران است؛ امامان باید در متن باشند؛ طبق زیارت جامعه آنان ارکان البلاد هستند که به ضعف کشیده شدهاند و خدا اراده کرده که آنان را در پایان دنیا به محور بازگرداند.
بهروزیلک اضافه کرد: علامه طباطبایی فرموده که کسی که نتواند محذوری را که به آن مبتلاست، دفع کند و قدرت بیرون آمدن از آنجا و رفتن به محیط اسلام را هم ندارد، مستضعف است. در قرآن در آیه 97 نساء «إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا»گفتوگویی میان فرشتگان و برخی افراد وجود دارد؛ فرشتگان از این افراد میپرسند، چرا ظلم کردید میگویند ما مستعضف بودیم، ولی آیه تأکید دارد جایگاه این افراد که میتوانستند مهاجرت کنند و نکردند، عذاب جهنم است،.
وی اظهار کرد: البته دو گروه یعنی مستضعفانی که امکان خروج از این وضع را نداشته یا قدرت درک حق و باطل را نداشتند، مستثنی شدهاند که میتواند شامل امام حق و پیروان آنان هم شود، زیرا امامی که تحت حکومت یک حاکم طغیانگر است، به ضعف کشیده شده است.
استاد حوزه و دانشگاه اظهار کرد: از سال ده قمری تا 260، دوره تقیه ائمه به علت عدم همراهی مردم یا وجود حاکمان ظلم و جور وجود داشته و ائمه را مجبور به پذیرش حکومتشان میکردند، مگر امام مهدی که مجبور نشدند و غیبت شروع شد و در نهایت هم از سوی ایشان حکومت به صالحان خواهد رسید، همان طور که برای موسی، نوح و حتی پیامبر اسلام این سنت جاری شد.
بهروزیلک بیان کرد: اگر پایان تاریخ بدون امامت مستضعفان صالح باشد، عملاً سنت الهی برای منت نهادن بر صالحان محقف نخواهد شد، پس حکومت موعود جهانی حتماً باید در اختیار ائمه باشد تا فسادی در روی زمین ایجاد نشود؛ بعد از نوح و موسی و ابراهیم و پیامبر اسلام ناصالحان مسلط شدند، ولی پایان دنیا با حکومت صالحان تمام میشود و این برداشت از اقتضای جاری بودن منت در آیه صورت میگیرد.
استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع) بیان کرد: آیه نه تنها بر حکومت مستضعفان حق بلکه بر مستضعفان صالح و امام تحقق خواهد یافت. مصداق وارثین در آیه هم در پایان تاریخ امامت آخرین امام است لذا فساد بر روی زمین بعد از امام زمان، ممکن نیست و در تضاد با منطوق آیه مورد اشاره و بحث جری منت است.
انتهای پیام