حجتالاسلام والمسلمین حمیدرضا شریعتمداری، عضو هیئت علمی گروه شیعهشناسی دانشگاه ادیان و مذاهب، در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، در خصوص وجوه اشتراک و تفاوت اسلام و مسیحیت، اظهار کرد: سه دین اسلام، مسیحیت و یهودیت جزو ادیان ابراهیمی و توحیدیاند که گاهی نیز از آنها به عنوان ادیان سامی یاد میشود. اینها ادیانی هستند که در قلمرو، نژاد و قومیت خاص نزدیک به هم نازل شده و همگی به سنت ابراهیمی تعلق دارند و از طرف دیگر، هر سه این ادیان داعیهدار توحید هستند.
وی ادامه داد: حتی مسیحیت آریوسی به توحید اسلام و یهودیت بسیار نزدیک بوده و شباهتهای زیادی با آن دارد. مسیحیت امروزی نیز که مسیحیت پولسی و یوحنایی نام داشته و قالب تصنیف است، ادعا میکند که این تصنیف با توحید منافاتی ندارد. به علاوه، تمام پیامبرانی که در طول تاریخ مبعوث شدهاند برای این سه دین محترم هستند. البته جایگاه انبیا در ادیان یهودیت و مسیحیت با اسلام گاهی تفاوتهایی دارد، اما به طور کلی سنت نبوی برای آنها محترم بوده و به آن اعتقاد دارند. در آموزههای اصلی آنان نیز مباحثی مانند آخرت، آخرالزمان و موعود، جایگاه عمل و شریعت در نجات و رستگاری، وحی و فرشتگان و داشتن کتاب مقدس وجود دارد که اینها مقولههایی هستند که ما نیز با ایشان همسو و همراه هستیم.
این عضو هیئت علمی گروه شیعهشناسی دانشگاه ادیان و مذاهب افزود: این سه دین گاهی نیز تجربههای تاریخی مشترکی داشتهاند. از نگاه اسلام، این دین مصدق، مهیمن، نگاهبان و ادامهدهنده سنتی است که یهودیت و مسیحیت در آن قرار داشتند. در حقیقت پیامبر اسلام رسالت خودش را احیای ارزشهایی معرفی میکند که در دو دین قبلی بوده و به مرور زمان کمرنگ و مغفول واقع شدهاند. یکی از مهمترین این ارزشها اخلاق است که در تاریخ یهودیت به حاشیه رفته است.
رسالتهای پیامبر اسلام
شریعتمداری بیان کرد: یکی دیگر از مهمترین رسالتهای پیامبر اسلام احیای توحید ناب و نفی هر نوع تکثر، همتا و شریک برای خداوند است. همانگونه که حضرت مسیح(ع) گفت: «من نیامدم تا یهودیت را از بین ببرم، بلکه آمدم تا آن را تکمیل بکنم»، اسلام هم قصد منتفی کردن تعالیم ادیان قبلی را ندارد، بلکه میخواهد آنها را تکمیل کند. در روایتی مشهور نیز پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «من آمدهام تا مکارم اخلاق را تکمیل کنم». یعنی رسالت اسلام، عبارت است از احیا و تکمیل در همان فضای میراث سنت پیامبرانه ابراهیمی.
وی با پرداختن به نقش مسیحیت در شکل دادن نگرش دینی و فکری جامعه غربی، گفت: مغرب زمین کاملاً با مسیحیت پیوند خورده است. در واقع بزرگترین و مهمترین تمدن قدیم اروپایی تمدن رومی بود که از قرن چهارم مسیحیت را به رسمیت شناخت و این دین در همه ادوار تاریخی و تمدنی مغرب زمین، نقشی تعیینکننده داشته است. در صحبت از رنسانس و اصلاح دینی نام کشیشانی مانند لوتر و کالوین مطرح میشود. حتی ماکس وبر معتقد است که نظام سرمایهداری از روی پروتستانتیسم برداشته شده است. البته توجه به کار و سرمایه در اسلام نیز وجود دارد. در حال حاضر نیز مسیحیت نقش تعیینکنندهای در تمدن مغرب زمین دارد.
قرآن مسیحیت را به اسلام نزدیکتر میداند
شریعتمداری تصریح کرد: ارزشهای معنوی و اخلاقی مطرح شده مسیحیت مطابق آیه 82 سوره مائده مورد توجه اسلام نیز قرار گرفته است: «ذلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسينَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا يَسْتَکْبِرُونَ؛ این از آن روست که برخى از آنان کشیشان و راهبانند، و بدان سبب است که آنان در پذیرش حق تکبر نمىورزند». در این آیه قرآن از مسیحیت تجلیل ویژهای کرده و میگوید که اینها از یهودیت به اسلام نزدیکترند. در واقع با اینکه از لحاظ چارچوب کلامی و فقهی یهودیت به اسلام نزدیکتر است، اما قرآن مسیحیت را به دلیل رویکرد اخلاقی و معنوی به اسلام نزدیکتر میداند.
وی با بیان اینکه که امروزه ارزشها در تمدن و علم جدید بازتاب چندانی ندارد، اضافه کرد: این مسئله تا حدودی به نظام کلیسا، دخالت کسانی که از قالب و ظاهر دین سوءاستفاده کردند و مسائل دیگر بازمیگردد، اما با این حال مسیحیتی که همواره در تاریخ تحولات غرب تأثیرگذار بوده و هنوز هم بسیار تعیینکننده است، شاید روزی بتواند این آب از جوی رفته و تمدن غرب را که دچار نوعی انحراف شده و از مسیرهای اخلاقی و انسانی فاصله گرفته، درست کند.
تحریفات معنوی باعث کاریکاتوری شدن دین میشود
این عضو هیئت علمی گروه شیعهشناسی دانشگاه ادیان و مذاهب با اشاره به تحریف معنوی ادیان تأکید کرد: شهید مطهری هم به این مسئله اشارههای زیادی دارد و این اتفاقی است که در مسیحیت رخ داده و به اسلام نیز وارد شده است. در طی این اتفاق کسانی با حفظ قالبها، روح و ماهیت اصلی دین را مغفول میگذارند. همانگونه که امام باقر(ع) در خصوص بنیامیه میفرمایند: «اینها کلمات قرآن را حفظ کردهاند، اما از طرفی آن را رعایت نکرده و حق آن را به جا نمیآورند». یکی از این تحریفات معنوی، جابجایی اولویتهاست که طی آن مسائل دیگر بر اصل مهمی مانند اخلاق اولویت پیدا کردهاند. تحریفات معنوی باعث میشوند دین مانند کاریکاتوری شود که توازن و تعادلی در آن وجود ندارد.
شریعتمداری بیان کرد: دین پس از عقل برترین هدیه خداوند به انسان است که میتواند با سوءبرداشتها به ضد خودش تبدیل شود، دینی که میتواند بسیار پر جاذبه بوده و به تعبیر قرآن مردم «فوج فوج» به آن وارد شوند با این نوع مواجههها مردم را گریزان میکند. در غرب نوعی مسیحیت پایبند به اصول و ارکان مسیحیت است که مورد تصدیق و تأیید قرآن کریم قرار گرفته و در عین حال مسیحیتی نیز وجود دارد که مورد سوءاستفاده اصحاب قدرت قرار گرفته است.
دین را نمیتوان از زندگی بشر حذف کرد
وی اظهار کرد: راه نجات بشریت این است که به دین بازگردد. دین را نمیتوان از زندگی بشر حذف کرد. هیچ تمدنی در طول تاریخ نتوانسته بدون دین شکل گرفته و پایدار باقی بماند. بنابراین دین واقعیتی اجتنابناپذیر است. البته اگر دین بخواهد به صورت کامل نقشآفرینی داشته باشد باید با معقولیت همراه شده و آنچنان که هست معرفی شود. اگر نقش تعیینکننده دین را در صلاح و نجات جامعه بپذیریم و توجه کنیم که بد فهمیدن دین میتواند نقش تخریبی بزرگی داشته باشد، میبینیم که ادیان مختلف با تعامل و تفاهم با یکدیگر این تأثیرگذاری را بیشتر میکنند.
شریعتمداری در پایان گفت: هرچه ادیان با هم نشست و برخاست و تفاهم بیشتری داشته باشند، به فهمها و تجربههای بهتر و بالاتری میرسند و میتوانند نقش اصلاحی دین را در جامعه بهتر ارائه داده و مانع تخریب دین شوند. در واقع تعامل ادیان با یکدیگر ضرورتی اجتنابناپذیر است که به خود صاحبان ادیان و عالمان دینی کمک میکند نقاط قوت و ضعف خودشان را بهتر فهمیده و در اعتلای جامعه، رونق علم و تصحیح روندهای توسعهای که در دنیای امروز دنبال میشود مؤثر باشند. در روندهای دنیای امروز بدون تردید انحرافاتی وجود داشته و اخلاق به حاشیه رفته است. چگونه ممکن است کسی بدون دینباوری و خداباوری پایبندی اخلاقی داشته باشد؟ پس جامعه به اخلاق نیاز دارد و اخلاق نیز در گرو باورهای دینی است و دین در این جهت نقش مهمی داشته و تعامل و همکاری ادیان با یکدیگر قطعاً این نقش را پررنگتر میکند.
انتهای پیام