
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از گیلان، هدف اصلی در نظام آفرینش حیات بر پایه کمال و بالندگی است. براین اساس نقشآفرین هستی در تدارک این مقصود بهترین ابزار انتقال را در خدمت بشر قرار داده تا برای دریافت هدایت و سوق او در طریق سعادت، به شایستگی، او را کفایت نماید. اینجاست که اهمیت قوه سامعه و نیروی شنوایی به عنوان دریچه ای برای دریافت حقایق و پلی ارتباطی بین جهان بیرون و عالم درون، برای بشر روشن می گردد.
موسیقی عبارت است از اصوات و آهنگهایی که انسان را در عالمی که برای وی قابل توصیف نیست سیر میدهد و چنان بر اعصاب آدمی مسلط میشود که گاهی میگریاند و گاهی میخنداند، گاهی اعضا و جوارح انسان را بدون اختیار به حرکت در میآورد و زمانی تهییج عشق و شهوت میکند و آدمی را برده و غلام خود میسازد.
درباره لغت موسیقی مطالب زیادی نوشته شده، اما واقعیت این است که واژه موسیقی از موزیکای یونانی گرفته شده؛ یونانیان هر یک از فرشتگان هنرهای زیبا را موز میگفتند و لفظ موزیک(موسیقی) از این واژه مشتق شده است؛ با این حال موزیک در فلسفه به معنای تعلیمات روحی در برابر ژیمناستیک به معنای تعلیمات جسمی وضع شده و شعر، رقص، علم بیان، دستور زبان و همه هنرهای زیبا در یونان جزو موزیک بودند.
این واژه یونانی از لفظ گرفته تا مفهوم و مصداق، پیشینهای بحث برانگیز و پرهیاهو در معرفت و اندیشه دینی داشته است، به طوری که اکثر فقهای بزرگ با استفاده از منابع قرآنی و روایی و نیز با بهره بردن از پایه های شناخت تاریخ اصول فقهی پیرامون این موضوع بحث کردهاند.
موسیقی در حوزه مفاهیم دینی و زبان عربی تقریبا معادل غنا میباشد و در اصطلاح عبارت است از ترکیب صدا و آواز همراه با نوعی ترکیب و تناسب با هدف لذتآفرینی، خیالپردازی، ایجاد هیجان و تحریک در مخاطب. پس هر صدایی موسیقی نیست، صدایی موسیقی است که متناسب با زیبایی توأم با کشش طبیعی، ریتم و وزن، زیر و بم، ترجیع و تحریر، اوج و فرود مناسب و... باشد.
اگر از معنای لغوی و اصلاحی موسیقی و غنا عبور کنیم، معادل همین معنا را در مجموع از کلمات فقها و سخنان دانشمندان اسلامی که برگرفته از آیات و روایات و احادیث است نیز میتوان یافت؛ قرآن کریم در برخی از آیات به غنا و موسیقی پرداخته و مخالفت خود را با غنا و این نوع موسیقی اعلام فرموده است.
اسلام مکتب هنر و زیبایی
برخلاف تصور برخی که گمان میکنند اسلام با هنر و زیبایی و خواندن و احساس و لطافت ذوق سازگار نیست و روح تقدس را دوری از زیبایی میدانند، باید گفت اسلام مکتب روح و عواطف و احساسات پاک فطری است و قوانین و احکام آن با موسیقی و آهنگ موزون فطرت هماهنگ است.
در برخی روایتها آمده که حضرت آدم(ع) با نوای خوش به مناجات با حضرت حقتعالی میپرداخت. شیطان نیز که به سبب تکبر و سرپیچی از فرمان خداوند از بهشت اخراج شده بود، از فراق و دوری بهشت، نوای اسفناکی سر داد؛ چنان که در بعضی از روایتها، در وصف «غنا» آمده که غنا نوحهسرایی ابلیس است در فقدان و فراق بهشت.
گفتنی است که حضرت داوود(ع) از جمله پیامبران صاحب کتاب بوده است و کتاب او را زبور نامیدهاند. این کتاب با نام «مزامیر» در ضمیمه «تورات» و نیز با عنوان «زبور حضرت داوود» به صورت جداگانه چاپ شده است. زبور در مجموع شامل 150 قطعه سرود نیایشی است که هر قطعه آن «مزمور» نامیده میشود؛ بنابراین شاید بتوان مزامیر داوود را کهنترین سند مکتوب به شمار آورد که در آن از چند نوع ساز «کوبی»، «بادی» و «زهی» سخن به میان آمده است.
در قرآن کریم از آواز خوش حضرت داوود(ع) سخن به میان آمده و کتاب آسمانی مسلمانان به نحوی آن را ستوده است؛ صدای خوب و لطیف داوود و گیرایی مضمون «مزامیر» شاعرانه او به قدری دلنشین و دلفریب بود که مرغان مسحور آواز خوش او بودند، همه دور او جمع میشدند و از صدایش لذت میبردند.
خداوند سبحان در قرآن کریم میفرماید «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَاللّهِ التّی اَخْرَج لِعبادِهِ وَ الطَیّباتِ مِنَالرزّق...؛ بگو ای پیغمبر، چه کسی زینتهای خدا را که برای بندگان آفریده، حرام کرده و از روزی حلال منع کرده است(آیه 32 سوره اعراف)»؛ لذا دین اسلام، دین فطرت، احساس، هنر، زیبائی و سهولت و آسانی است.
موسیقی حلال و حرام
از آنجا که دامنه تمدن اسلامی جز عربستان کشورهای بسیاری از جمله مصر، ایران، هند و آفریقا را در برمیگرفت، موسیقی در جهان اسلام نیز با تنوع و گوناگونی رو بهرو بوده است.
در میان فقهای اسلام کسانی مانند شهابالدین الهیثمی و ابن ابیالدنیا بودهاند که موسیقی را یکسره لهو و لعب میدانستند و آن را مکروه یا حرام تلقی میکردند. فارابی معتقد بود که موسیقی نمیتواند هرگونه حالت روحی یا هر نوع شور و هیجانی را در شخص برانگیزد. ابن زیله نیز معتقد بود که موسیقی میتواند شخص را به ارتکاب عمل گناه بکشاند. با این حال، ابو حامد محمد غزالی، موسیقی و سماع را جایز دانسته است.
اگر موسیقی روح سازندگی و بالندگی داشته باشد و احساسات درونی و پسندیده را به ترسیم بکشاند هم برای هنرمند و هم برای جامعه پیام دارد، اما اگر حامل پیام ارزشی نباشد، منشأ بطالت و بیهودگی و لهو و لغو و در نهایت انحراف و افسردگی فرد و جامعه است؛ از این رو در فرهنگ اسلامی موضوع موسیقی و غنا مورد توجه و دارای اهمیتی خاص است.
از احکامی که با دقت و کنکاش مورد توجه واقع نشده و یا اگر گرفته به صورت روشن و خالی از ابهام و دغدغه برای دیگران تبیین نشده و مکلفان همواره ناچار بودهاند با تامل و احتیاط در آن عمل کنند غناء و موسیقی است.
موسیقی و غنا در دیدگاه مقام معظم رهبری
«موسیقى اگر انسان را به بیکارگى و ابتذال و بیحالى و واخوردگى از واقعیتهاى زندگى و امثال اینها بکشاند، این موسیقى، موسیقى حلال نیست؛ موسیقى حرام است. موسیقى اگر چنانچه انسان را از معنویت، از خدا و از ذکر غافل کند، این موسیقى حرام است. موسیقى اگر انسان را به گناه و شهوت رانى تشویق کند، این موسیقى حرام است. موسیقى اگر این خصوصیات مضر و موجب حرمت را نداشته باشد، البته آن وقت حرام نیست؛ اینهایى را که من گفتم، بعضى از آنها در موسیقى بیکلام و در سازهاست، بعضى هم حتى در کلمات است. یعنى ممکن است فرضا یک موسیقى ساده بىضررى را اجرا کنند، لیکن شعرى که در این موسیقى خوانده مىشود، شعر گمراهکنندهاى باشد؛ شعر تشویقکننده به بیبندوبارى، به ولنگارى، به شهوترانى، به غفلت و اینطور چیزها باشد؛ آن وقت حرام میشود. بنابراین، آن چیزى که شاخص حرمت و حلیت در موسیقى است موسیقى لهوى میباشد. «لهو» یعنى غفلت، یعنى دور شدن از ذکر خدا، دور شدن از معنویت؛ دور شدن از واقعیتهاى زندگى؛ دور شدن از کار و تلاش و فرو غلتیدن در ابتذال و بیبندوبارى. این موسیقى میشود حرام. اگر این با کیفیت اجرا حاصل بشود، اگر با کلام حاصل بشود؛ فرقى نمیکند؛ لذا به نظرم مىرسد که موسیقى مىتواند گمراهکننده باشد، مىتواند انسان را به شهوات دچار کند، مىتواند انسان را غرق در ابتذال و فساد و پستى بکند و میتواند هم این نباشد؛ مرز حلال و حرام اینجاست».
با این حال با پژوهشى اندک در قرآن و روایات و دیدگاه برخى از روانشناسان و پزشکان، میتوان گرایش به فساد، کوتاهی عمر، غفلت از یاد خدا، زیانبخشی غنا بر اعصاب را از جمله حکمتهاى حرمت موسیقى همراه با غنا و حرام دانست.
طاهره رفعتی / شعبه گیلان