رسالت همسران و مادران شهید کمتر از کار شهدا نیست
کد خبر: 1394753
تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۴:۱۸

رسالت همسران و مادران شهید کمتر از کار شهدا نیست

گروه اجتماعی: همسر شهید اسکندری خطاب به مادران و همسران شهدا گفت: شما رسالت سنگینی بر عهده داشتید که کمتر از کار شهدا نبود؛ تحمل سختی‌ها، پرورش نسل پاک که امروزه برای کشور ما افتخارآفرین هستند نتیجه تلاش‌های شماست.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از خوزستان، مارال طیب‌طاهر، مادر شهید محمود و وحید طیبی در مراسم دیدار مادران و همسران شهدا با آیت‌الله سیدمحمدعلی موسوی‌جزایری، نماینده ولی‌فقیه در استان خوزستان، که امروز یکشنبه 24 فرورین در بیت‌آیت‌الله جزایری در اهواز برگزار شد، اظهار کرد: خدا را سپاسگزاریم که در این روز مقدس دور هم جمع شده‌ایم که یادآور فداکاری‌های عزیزان خود باشیم.

وی با بیان اینکه اعزام فرزندانمان به جبهه‌های جنگ اقدامی طبیعی در مقابل حمله دشمن به مرزهای کشور و در معرض خطر قرار گرفتن حیثیت و شرف یک ملت است، اظهار کرد: ما با رضایت کامل بچه‌های خود را به جبهه فرستادیم و اگر این نبود امروز حرفی در دنیا برای گفتن نداشتیم.

این مادر شهید افزود: این درسی است که ما از حضرت زهرا(س)،‌ حضرت زینب(س) و حضرت ام‌البنین(س) فرا گرفته‌ایم و باید به خود ببالیم. شهید و شهادت برای ما افتخار است و از مادران جوان هم می‌خواهم که با وضو و عشق به امام حسین(ع) به فرزندان خود شیر دهند و آنها را در این مکتب به ثمر برسانند. 

طیب‌طاهر با بیان اینکه تلاش‌های علما سبب شد که فرزندان ما راه را از بیراهه تشخیص دهند، اظهار کرد: دوران جنگ به ما عزت داده است، همه مادرها علاوه بر آنکه بچه‌های خود را به جبهه‌های جنگ اعزام کردند خود نیز در پشت جبهه مشغول به خدمت بودند و همه اینها برای ما افتخار است.

مادر شهید محمود و وحید طیبی اظهار کرد: آغاز جنگ تحمیلی ما چیزی در دست نداشتیم اما ایمان و توکل و همبستگی داشتیم و همه در صحنه بودیم. مادران و همسران شهدا تا زنده‌اند دوستدار انقلاب و میراث‌دار شهدا هستند.

وی در ادامه سخنان خود با ابراز گله‌مندی از ملاقات سران اتحادیه اروپا با فتنه‌گران عنوان کرد: چرا پس از آن همه فداکاری و شهادت، چنین ملاقاتی با فتنه‌گران فراهم می‌شود؟ دشمن همیشه باید از ما بترسد. در غیر این صورت روزگار ما مانند کشورهای اطراف می‌شود.

طیب‌طاهر در پایان عنوان کرد: در این مراسم از همسران جانباز اسم نبردید که از این جا دست همه آنها را می‌بوسم و هر قدر هم برای جبران زحمات آنها تلاش کنیم کم است.

در ادامه همسر شهید احمدرضا اسکندری، خطاب به مادران و همسران شهدا اظهار کرد: صحبت کردن در برابر مادران و همسران شهدا زیره به کرمان بردن است. چهره شما یادآور حماسه‌ها و گذشت‌های شهیدانتان است.

وی با اشاره به سخن معروف «آنانی که رفتند کار حسینی کردند و آنهایی که ماندند باید کار زینبی انجام دهند»، عنوان کرد: رسالتی که امروز بر دوش مادران و همسران شهداست رسالت بسیار سنگین و دشواری است. نقشی که هر یک از شما در هشت سال دفاع مقدس داشتید؛ مادران با تربیت فرزند صالح، صالحات و باقیات خود را رقم زدند و ما همسران با الگوبرداری از دستورات دین اسلام به تربیت نسل شهید پرداختیم.

همسر شهید اسکندری افزود: شما رسالت سنگینی بر عهده داشتید که کمتر از کار شهدا نبود. تحمل سختی‌ها، پرورش نسل پاک که امروزه برای کشور ما افتخارآفرین هستند نتیجه تلاش‌های شماست.

وی گفت: در برهه‌ای از زمان به سر می‌بریم که تحت فشارهای اقتصادی و فرهنگی از جانب دشمنان هستیم. با توجه به نامگذاری سال به «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» توسط مقام معظم رهبری امروز نیاز است دست یاری به رهبر انقلاب بدهیم و این شعار را با عزم ملی و روحیه جهادی در روند برنامه‌های خود لحاظ کنیم.

در ادامه این مراسم زیور باقرزاده، رئیس اداره مددکاری و مشاوره بنیاد شهید و امور ایثارگران خوزستان در ادامه این برنامه علاوه بر تبیین طرح سپاس گفت: طرح سپاس به فرمایش مقام معظم رهبری جهت تقدیر از خانواده‌های شهدا اجرا شد. این طرح با روش‌های نوین که در پیش دارد سعی دارد با دعوت از کارکنان سایر سازمان‌ها به شکل حضوری در 28 شهرستان استان خوزستان در طول سال از خانواده‌های شهدای استان دیدار کند.

وی ضمن دعوت از حضور مسئولان برای شرکت در این طرح و دیدار از خانواد‌ه‌های شهدا گفت: علاوه بر روش دیدار حضوری، برگزاری نشست‌ها و همایش‌های تخصصی با حضور مسئولان، برقراری ارتباط تلفنی با خانواده‌هایی که امکان دیدار حضوری با آنها وجود داشته باشد و همچنین روش الکترونیکی و ارسال پیام کوتاه از دیگر روش‌های طرح سپاس است.

انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۰
مؤدب
|
-
|
۱۳۹۳/۰۱/۲۵ - ۱۰:۲۰
0
0
برای رد شدن از سیم های خاردار نیاز به یه نفر بود که روی اونا بخوابه تا بقیه از روی بدنش ردشن. داوطلب زیاد بود، قرعه انداختن افتاد به نام یه جوون. همه اعتراض کردن الا یه پیرمرد. پیرمرده گفت چیکارش دارین بنامش افتاده دیگه! بچه ها از پیرمرده بدشون اومد. دوباره قرعه انداختن بازم همون جوون. بی درنگ خودشو با صورت انداخت رو سیم خاردارا. بچه ها از روی بدن جوون رد شدن. همه رفتن الا پیرمرد! گفتن بیا! گفت نه شما برید من باید وایسم بدن پسرم رو ببرم واسه مادرش. آخه منتظره.
captcha