در سال 1275ش در شهر آستانه اشرفیه کودکی در منزل حاج ربیع دیده به جهان گشود که نام او را «حسین» گذاشتند. حاج ربیع مردی متدین و شب زندهدار بود که علاوه بر انجام کار کشاورزی، سِمت پر افتخار خادمی حضرت سید جلال الدین اشرف(ع) را بر عهده داشت و با عشق زائد الوصفی به این خدمت افتخار و مباهات میکرد. حسین دوران کودکی و نوجوانی را به سرعت پشت سرگذاشت و به تشویق والدین خود برای تحصیل علوم دینی رهسپار لاهیجان شد. کتب متداول مقدمات را در این شهر و در نزد اساتید فرزانه به خوبی آموخت و آنگاه به شهر رشت عزیمت کرد و اغلب درسهای حوزوی را در این شهر در محضر اساتید این فن دنبال کرد. آیتالله سید حسین خلخالی، معروف به محقق خلخالی که از علمای بزرگ و مدرسین والامقام آن شهر به شمار میرفت از مهمترین اساتید شیخ حسین در حکمت و معقول بود.
وی برای ادامه تحصیل در سال 1303 شمسی، رهسپار نجف اشرف شد و مدتی را در مسیر راه در قزوین و در مدرسه التفاتیه در کنار آیتالله سید موسی زرآبادی در علوم مختلف خصوصاً حکمت، مطالبی فرا گرفت. پس از آن عازم کربلای معلی و نجف اشرف شد و از محضر دانشمندان بزرگ آن دیار بهرهمند و از دانش بیکران آنان خوشههای فراوانی چید. آیتالله شیخ حسین وحید، علاوه بر فراگیری دروس خارج فقه و اصول، حکمت، تفسیر، عرفان و سیر و سلوک الهی را نیز از محضر عارف نامدار شیخ مرتضی طالقانی که از اوتاد و عرفای بزرگ اسلامی نجف اشرف به شمار میرفت فرا گرفت و به مدت سه سال تمام در خدمت وی شاگردی نموده و از دریای علوم و معارف آن بزرگوار بهره مند شد.
آیتالله وحید در سال 1316ش. بعد از کسب کمالات علمی و فضائل اخلاقی و معنوی و نائل شدن به مقامات والای انسانی و بعد از اخذ اجازات کم نظیری از اساتید مشهور به زادگاهش آستانه اشرفیه بازگشت و تا آخر عمر شریف خویش، محبوب دینداران این دیار قرار گرفت. وی در میان مردم آستانه اشرفیه و حومه، محبوبیتی خاص داشت و از نفوذ سیاسی و اجتماعی یک مرجع برخوردار بود. محبوبیت فراوان آن مجتهد وارسته، تنها در سایه اخلاق و پرهیزگاری شکل گرفت. این مرد ربانی، تواضع و فروتنی فوقالعادهای داشت و با آنکه از نظر علمی در مقام بالایی از فقاهت بود، همراهی و تفقد از مردم را بر خود لازم میدانست و این خود یکی از رموز محبوبیت وی به شمار میرفت.
آیتالله وحید از فرصتهای تبلیغی بهترین بهره را میبرد. آیات الهی را با بیانی روان و ساده برای مردم تفسیر میکرد؛ قلوب مشتاقان وحی را روشنایی میبخشید و مردم را از نور تفسیر قرآن بهرهمند میساخت. رفتار و کردار این مرد بزرگ در طول زندگی خویش بهویژه در دوران حکومت خفقان آور رضاخان و اوایل حکومت فرزندش که آشفته بازار فرقه گرایی و تفرفه افکنی و دین ستیزی بود در ایجاد جامعه دینی و مذهبی آن سامان، نقش بسیار عمدهای داشت. وی هر روز مقید بود که برای ارشاد و هدایت مردم منبر برود و آنان را با پند و موعظه سازنده خویش در مسیر الهی سوق دهد؛ از آنجایی که سخنان وی نافذ و مؤثر بود و از دل با صفای او بر میخاست، لاجرم بر دلها مینشست.
مرحوم آیتالله وحید سالیان متمادی سالک راه حقیقت بود. صفای روح و کمال نفسانیش گواه بر این مدعا است. وی تکامل در اخلاق و عرفان عملی را مرهون زحمات و هدایتهای معنوی استادش مرحوم طالقانی میدانست. عادت این مرد بزرگ این بود که بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب تدریس میکرد و ثلث آخر شب را همیشه بیدار و مشغول عبادت و دعا بودند. وی همواره در مدرسه علمیه جلالیه که با دست توانای خویش آن را پایهگذاری کرده بود مشغول تدریس طلاب و سربازان حضرت ولی عصر(عج) بود. سرانجام این مرد وارسته و عالم جلیل القدر به علت عارضه قلبی در شب جمعه، دوم جمادی الثانی 1374ق. مطابق با 8 بهمن 1333ش دار فانی را وداع گفت و مردم آن خطه را داغدار کرد.
انتهای پیام