به گزارش ایکنا، امید قربانخانی؛ استاد دانشگاه حضرت معصومه(س) قم، شامگاه 13 شهریورماه در دومین نشست از نشستهای علمی «تأملی در درسهای عاشورا»، که توسط انجمن علمی علوم قرآن و حدیث دانشگاه حضرت معصومه(س) برگزار شد، با بیان اینکه در قرآن موارد متعددی آمده که خداوند یهودیان را سرزنش کرده است، گفت: از جمله اینکه فرموده چرا شما انبیای الهی را به قتل رساندید. آیه 91 بقره فرموده است: «وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا نُؤْمِنُ بِمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَيَكْفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا مَعَهُمْ ۗ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِيَاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ.» وقتی به یهودیان گفته میشود به آنچه خدا نازل کرده ایمان بیاورید میگویند ما به آنچه که به خودمان نازل شده است ایمان میآوریم و به قرآن کفر میورزند، در حالی که قرآن حق است. قرآن خطاب به پیامبر(ص) فرموده به اینها بگو اگر راست میگویید که پیرو کتب آسمانی قبل هستید چرا پیامبران را به قتل رساندید؟
ادامه سخنان وی به شرح زیر است:
مورد دیگر آیه شریفه 183 آل عمران است که فرمود: «الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّىٰ يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ ۗ قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ»؛ خداوند به پیامبر(ص) فرمود به آنها بگو قبل از من رسولانی با ادله روشن به سوی شما آمدهاند، ولی چرا آن انبیاء را کشتید اگر راستگو هستید؟ یهودیان زمان پیامبران اکرم با یهودیان زمان بنیاسرائیل 500 سال فاصله داشتند، ولی عملی را که اجداد آنان انجام دادهاند به یهودیان زمان پیامبر ما نسبت داده و توبیخ کرده است و وقتی برخی در مورد چرایی این مسئله از ائمه(ع) پرسش کردهاند، ایشان آن را به رضایت به فعل آنان توجیه و تبیین کردهاند.
براساس آیات قرآن کریم از جمله «وَ لَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ اُخْرَی» چطور با وجود اینکه هیچ کسی بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد ولی قرآن یهودیان زمان پیامبر(ص) اسلام را به سبب عمل اجدادشان توبیخ میکند؟ در مورد چرایی این مسئله روایاتی داریم که از سوی ائمه(ع) هم بیان شده است؛ از جمله فرمودند که قبیلهای به یک قبیله دیگر حمله میکند و طبیعتاً یکی شکست خواهد خورد حالا فرض کنید فردی از قبیله شکستخورده در این جنگ حضور نداشت، ولی شکست را به او نسبت میدهند یا مثال امروزی آن مسابقه فوتبال بین ایران و کشور دیگر است که اگر ایران پیروز شود، با اینکه فقط یک نفر گل زده است، ولی مربی و نیمکتنشینان و هواداران و ملت ایران و سایر بازیکنان تیم این پیروزی را به خودشان نسبت میدهند، زیرا به آن راضی هستیم.
کسی از امام رضا(ع) پرسید که روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است که ایشان فرمودند وقتی حضرت مهدی(عج) ظهور کنند، فرزندان قاتلان شهدای کربلا را هم به قتل خواهند رساند. آیا این سخن درست است؟ و امام(ع) پاسخ دادند بله صحیح است. آن فرد به آیه «وَ لَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ اُخْرَی» اشاره کرد و گفت فرزندان که اقدام به قتل نکرده بودند. پس چرا باید به گناه اجدادشان بسوزند و حضرت جواب دادند: کسی که راضی به عملی باشد مانند کسی است که آن عمل را انجام داده است؛ یعنی اگر خیر باشد در ثواب و اگر شر باشد در عقوبت آن شریک است.
امام رضا(ع) فرمودند که اگر کسی در مشرق زمین کشته شود و کسی در مغرب زمین راضی به فعل او باشد در عمل او شریک است. آیه 51 سوره مائده فرموده است که یهود و نصارا را اولیا و دوست خود نگیرید و کسی که محبت به آنان داشته باشد جزء آنان است. امام علی(ع) هم فرمودند کسی که راضی به فعل قومی است مانند آنان است. با این تفاوت که اقدامکننده عمل دو گناه کرده است و آنکه راضی است یک گناه دارد. به تعبیر دیگر ما علاوه بر اینکه چشم و دست و گوشمان اعمال و افعالی دارد قلبمان هم عملکردهایی مانند ایمان و کفر، حسادت، کینه، کبر، حب و نفرت دارد و کسی که راضی به عمل بد دیگری است در گناه او با قلبش شریک است.
گاهی فکر میکنیم که دوستی و حب و نفرت عمل ارادی نیست و ناخودآگاه است. به نظرم درست نیست، زیرا اگر اختیاری نبودند ما را به ایمان و حب اهل بیت(ع) و نفرت از دشمنان ایشان دعوت و توصیه نمیکردند و اگر مراقبه بر قلب نباشد، اینها عمل ناخودآگاه خواهد شد و فرد غیرارادی محب و بیزار میشود، کمااینکه اعمال زبان و چشم و گوش هم بدون مراقبه ناخودآگاه خواهند شد؛ مثلاً چشم فرد ناخودآگاه به هر چیزی از جمله نامحرم و داخل منزل مردم نگاه میکند یا اگر در گفتار خود مراقبه نداشته باشد، بدون تفکر سخن خواهد گفت.
امروز میتوانیم در مجاهدت اصحاب پیامبر(ص) و غزوات ایشان و ثواب جانبازی اصحاب کربلا شریک باشیم و یا برعکس جزء لشکریان دشمنان ایشان باشیم و این براساس حب و بغض قلبی است و این فرایند، امتهای فراتاریخی و فرازمانی ایجاد میکند و همه در یکسری اعمال شریک هستند. فرض کنید قوم لوط که در قرون قبل بودند طوری نیست که تمام شده باشند، زیرا کسانی که راضی به فعل آنان هستند و برای همجنسگرایی قانون وضع میکنند، در اعمال آن قوم شریک هستند.
از آنجا که محب اهل بیت(ع) هستیم، در اعمال نیک آنان شریکیم و براساس این شراکتها، امتها ایجاد میشود و در قیامت هر امتی با امام خودش مبعوث میشوند: «یوم ندعوا کل اناس بامامهم.» جزء یک امت بودن لزوماً به معنای اقرار نیست، بلکه کسی که در جزیرهای زندگی میکند جزء امتی است که همانند آنها فکر و عمل میکند. به عبارت دیگر اگر کسانی فعل قوم لوط را انجام دهند و از آن حمایت کنند، بدون اینکه خبر از آن قوم داشته باشند و آنها را بشناسند، جزء آن امت محسوب میشوند، زیرا علقه قلبی و پیوند درونی دارند. در روز قیامت اینطور نیست که کسی مستقل و تنها وارد محشر شود و همه با امت و امامشان حاضر میشوند. پیامبر(ص) و ائمه(ع) فرمودهاند چه بسیار امامانی که وارد محشر خواهند شد و آنها امتشان و امتشان امامشان را لعن و نفرین میکنند.
در نماز میگوییم ما فقط تو را میپرستیم و فقط از تو کمک میخواهیم. آیا این جمله یک عبارت صادقانه از سوی ماست؟ آیا ما خودپرستی و هوای نفس و تبعیت از امیال نادرست نداریم و فقط خدا را میپرستیم و از او کمک میخواهیم؟ البته همه میدانیم ادعای ما در گفتن این تعبیر صادق نیست و فقط زمانی صادق است که این جمله را یک انسان معصوم بگوید و ما زمانی صادق خواهیم بود که پیرو آن امام و در زمره امت او باشیم. وقتی تحت ولایت امام باشیم، میتوانیم با اطمینان بگوییم خدایا ما فقط تو را میپرستیم و از تو یاری میخواهیم؛ امام حسین(ع) به عهد الهی وفا کرده است تا جایی که خون قلبش را برای هدایت انسانها بذل کرد و وظیفه ما هم سرسپردگی به حضرت است. بنابراین مهمترین درس عاشورا این است که حضرت به عهد خود با خدا وفا کرد و اصحاب و خانواده و همه هستی خود را وفا کرد.
امام رضا(ع) در روایتی خطاب به شبیب میگوید که اگر میخواهی ثوابی شهدای کربلا را ببری زمانی که آنان را یاد کردی بگو: «یا لیتنی کنت معهم و فوز فوزا عظیما»؛ یعنی یک فعل قلبی داشته باش و بگو ای کاش من با شما بودم و در رکاب امام حسین(ع) شهید میشدم. سپس حضرت فرمودند که اگر دوست داری با ما در بالاترین درجات بهشت باشی با حزن ما محزون و با شادی ما شاد باش؛ حزن و اندوه و فرح و شادی افعال قلبی هستند و باعث میشوند انسان در بالاترین درجات بهشت کنار امامان معصوم باشد. حضرت فرمودند: اگر کسی در دنیا سنگی را دوست داشته باشد، در قیامت با آن محشور خواهد شد.
چرا عمل قلبی و علایق و گرایشهای ما اینقدر مهم و سرنوشتساز است؟ زیرا عمدتاً تصمیمات و رفتارها و کنشهای ما تابع گرایش قلبی ماست و اگر کسی توانست به رفتارهای قلبی خودش مسلط باشد تا حدود زیادی به کنشها و اعمال جوارحی خود هم مسلط خواهد شد. به همین دلیل قرآن کریم مودت فی القربی را اجر و مزد رسالت پیامبر(ص) برشمرده و مودت یک فعل قلبی است. حتی اندیشه و تفکر ما هم تا حدود زیادی متاثر از گرایش قلبی ماست. قرآن کریم در سوره مبارکه احزاب به شرح حال دو گروه صادقین از پیروان پیامبر(ص) و منافقین پرداخته است. براساس آیه 12 این سوره «وَإِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا» منافقین گفتند وعده خدا و پیامبرش به ما دروغ بود، ولی مؤمنان گفتند: «وَلَمّا رَأَى المُؤمِنونَ الأَحزابَ قالوا هٰذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسولُهُ ۚ وَما زادَهُم إِلّا إيمانًا وَتَسليمًا»﴿۲۲﴾ وعده خدا و پیامبرش به ما راست بود.
چرا این دو گروه دو برداشت مختلف از یک واقعه داشتند؟ فهم این دو گروه متأثر از گرایشها و علایق و تعلقات خاطر آنان بود. در اغتشاشات سال گذشته گاهی یک خواهر و برادر و دو برادر در یک خانه دو تحلیل مختلف داشتند، چون گرایش و علایق آنان متفاوت بود. امروز سخن از علوم انسانی اسلامی است. برخی میگویند علم و فهم، اسلامی و غیراسلامی ندارد و انسان میفهمد یا نمیفهمد، ولی معتقدان به علوم انسانی اسلامی میگویند فهم مؤمنانه از عالم از فهم کافرانه متفاوت است. مثلاً انسان مؤمن همجنسگرایی را ظلم و قبیح و زشت میداند، ولی کافر آن را عین عدالت میشمرد و برای آن مبانی انسانشناسی و هستیشناسی و حقوقی تعریف و قانون وضع میکند. بنابراین این سنت الهی است که با رضایت به اعمال دیگران، فرد را در زمره آنان قرار میدهد. لذا باید امیر قلب خود باشیم.
گزارش از علی فرجزاده
انتهای پیام