به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، بعد از صرف صبحانه در منزل مرادیان در خرمآباد در حالی به سمت مهران از سمت اندیمشک حرکت میکنیم که یکی از خودروها را در تعمیرگاه گذاشتهایم و همه وسایل و نفرات را در دو سواری جا دادهایم. برای رفتن به مرز مهران جاده اندیمشک را انتخاب میکنیم. تقریبا از نظر زمانی، همه محاسبات زمان رسیدن از سمت ایلام، همدان و اندیمشک یکسان است.
جاده خرمآباد-اندیمشک به دلیل اینکه ترافیک جادهای ندارد و به برکت انقلاب بزرگراههای خیلی خوبی ساخته شده و با داشتن طبیعت خیلی زیبا با جنگلها و کوهستانها زیبا کمتر خستهکننده است و زمان رسیدن را از نظر ذهنی کوتاهتر کرده و راننده را کمتر خسته میکند.
وجود طبیعت زیبا در کنار جاده روان و دارا بودن امکانات خوب در مسیر اما دمای هوا را نمیتواند کم کند و در سمت خوزستان خیلی زود ما را با هوای گرم ۵۰درجه عراق آشنا میکند. با عبور از جنگلهای زیبای کوهستانی خرمآباد و پلهای پشت سر هم در جاده اندیمشک با رسیدن به شهر نماز ظهر را در جوار شهدای گمنام شهر اندیمشک اقامه میکنیم.
شهری که با ۵۴ فروند هواپیمای عراقی در سال ۶۵ زیر آتش بود و هزاران انسان بیگناه در طول دوران دفاع مقدس توسط صدام و صدامیان به شهادت رسیدند. در اطراف مزار شهدای گمنام موکبهای مردمی همچون نگینی شهدا را دربرگرفته و در حال خدمترسانی به مردم بودند و جمع زیادی از مسافران و زائران حسینی در حسینیه شهدای گمنام بعد از اقامه نماز در حال استراحت و صرف غذاهایی بودند که موکبها در حال توزیع آن هستند.
در قسمتی از حسینیه حدود ۴۰ نفر از زائران اربعین حسینی از کشور پاکستان مدت دو روز است که حضور دارند و بیشتر آنها جوان هستند. عاشقانی از پاکستان که برای پیادهروی اربعین حسینی از مرزهای ایران در حال حرکت هستند، اما مدت دو روز نتوانستهاند از مرز خارج شوند. آنها گاهی با جمع شدن دور یکدیگر در سالن حسینیه شهدا به زبان محلی پاکستانی به سینهزنی و عزاداری حسینی میپردازند
در هوای گرم ۴۵ درجه اندیمشک فقط به این فکر میکنم رزمندگان اسلام در ۸ سال دوران دفاع مقدس که از نقاط مختلف ایران در آن حضور داشتند، چگونه این گرمای بالا را در سنگرها زیر تیغ آفتاب تحمل کرده و نیش حشرات و حیوانات گزنده بیابانی را در کنار جنگیدن با دشمن تحمل کردهاند.
بعد از حدود دو ساعت استراحت در حسینیه شهدا در حالی به سمت مرز مهران از اندیمشک حرکت میکنیم که گرمای هوا آهن خودرو را داغ کرده و حتی تحمل دست زدن به خودرو نیز وجود ندارد.
مقصد بعدیمان دهلران است. جایی که با عبور از دشت عباس دارای منطقه حاصلخیزی است و شرکتهای بعضا بزرگ و کوچک با آب سد کرخه و چاههای کشاورزی در حال کشاورزی هستند. دشت عباس، منطقه وسیعی از غرب رودخانه كرخه تا حوالی سه راهی ابوغریب را شامل میشود و به دلیل وجود مدفن امامزاده عباس از نوادگان حضرت عباس(ع) در آن، بدین نام معروف شده است.
ارتش عراق پس از اشغال عین خوش به سوی دشت عباس حركت كرد و حدود 18 ماه این دشت در اشغال عراق ماند. با عبور از دشت عباس و ورود به حوزه دهلران در کنار جاده درختان سر سبز بزرگی وجود دارد که زیبایی خاصی در گرمای نزدیک ۵۰ درجه به منطقه داده و در عجب هستم چگونه این درختان زیبا در این هوای گرم تابستانی حدود ۵۰ درجه در حال زندگی هستند و سرسبز و شاداب ماندهاند.
در کنار این طبیعت زیبا که درختان سرسبز در وسط بیابان به وجود آورده برخی افراد این درختان سبز را به عمد در حال سوزاندن هستند. در حالی که یکی از عوامل ممانعت از ریزگردها همین درختان سبز و زندهاند که مانعی برای حرکت خاکهای روان منطقه به سمت خراسان و دیگر شهرهای ایران شدهاند.
بعد از عبور از دهلران به سمت مهران با رسیدن به مناطق کوهستانی در حالی که خورشید در حال غروب کردن است در سمت چپ جاده موکبی کوچک و ساده که چادری ساده دارد، جلب توجه میکند. موکب که چند کولمن آب و دو تانکر آب مزین به عکس شهدا در کنار آن قرار داده شده و خانمی عشایری با قابلمهای روحی در حال پخت سیب زمینی با گوجه فرنگی است. غذایی ساده که با تمام عشق و خلوص صاحبخانه و با تمام سرمایهاش در حال پخت هستند و قرار است زائران سیدالشهدایی که از این مسیر در حال عبور هستند، صرف کنند.
بهمن سعادتی، خادمیار حسینی این موکب، در گفتوگو با ایکنا از خراسانرضوی، درباره سرنوشت و چرایی موکب زدن در وسط بیابان و خادم سیدالشهدا(ع) شدنش، میگوید: حدود ۹ سال قبل کلیههایم را از دست دادم و در حالی که امید زیادی به زنده ماندن نداشتم، برای پیوند کلیه در نوبت قرار گرفتم.
وی ادامه میدهد: بعد از چند ماه متوسل به ائمه اطهار شدم و در حالی که دلم شکسته بود از تهران تماس گرفتند و درخواست کردند برای پیوند کلیه به بیمارستان تهران بروم.
سعادتی تصریح میکند: بعد از بهبودی در ۱۵ کیلومتری شهر دهلران به سمت مهران حدود ۸ سال است که هر ساله به شکرانه سلامتی در ایام اربعین حسینی با برپایی این موکب ساده و بیریا در وسط بیابان به زائرانی که از این مسیر در حال تردد هستند، در حال خدمترسانی هستیم.
سعادتی با اشاره به اینکه تاکنون چندین مرتبه فرماندار و جمعی از مسئولان درخواست کردهاند، در ورودی شهر موکب بزنم اما نپذیرفتم، اضافه میکند: در این موکب کوچک زائرانی که از کشورهای دیگر از شمال ایران به سمت چزابه برای ورود به عراق حرکت میکنند و همچنین زائران اربعین حسینی که در حال برگشت از مهران به سمت جنوب و شرق ایران هستند، بیشتر شبها و وسط روز در گرمای هوا ساعاتی اسکان مییابند و من هم که کارگری ساده بیش نیستم، با تمام دارایام وآنچه که در توان دارم، در حال خدمترسانی هستم.
با خداحافظی از خانواده آقای سعادتی در این موکب کوچک و پر از اخلاص در حالی به سمت مهران با کودکان به سمت مرز مهران حرکت میکنیم که آخرین اشعههای خورشید در حال غروب کردن است، اما گرمای هوا همچنان ادامه دارد.
ادامه دارد ...
علی اکبر ملکی