واقعه عاشورا یکی از عظیمترین و مهمترین اتفاقات، نه فقط در تاریخ اسلام که در تاریخ انسانیت است. گویی میدان کربلا بهگونهای طراحی شده که صحنه رویارویی تمام تناقضات ممکن بشری مانند خیر و شر، حق و باطل، مهر و غضب، گذشت و انتقام، مردانگی و نیرنگ، نجابت و بیشرمی، وفاداری و بیوفایی و... درنهایت خویش است. این رویارویی، کربلا را به چنان کلاس درس بینظیری بدل کرده است که یگانه مدرسش، حسین بن علی(ع) به همراه شاگردان ممتازش تا قیام قیامت، روح تمامی انسانها را تعلیم داده و از معارف والای الهی، انسانی و فطری سیراب میسازند.
بیشک وقوع چنین حماسه عظیمی، زمینههای اجتماعی، سیاسی، روانی، مذهبی، قومی، اخلاقی و... بسیاری داشته است. زمینههایی که به عاملی برای برپا خواستن حضرت اباعبدالله الحسین(ع) در عصر خفقان منجر شد و فریادی در میان سکوتها بود.
ایکنا بنابر رسالت آموزشی خود نسبت به تحلیل ابعاد روانشناسی قیام عاشورا اقدام کرده است تا با بررسی زمینههای روانی حماسه عظیم کربلا توسط کارشناسان روانشناسی و تعلیم و تربیت در شناخت و معرفت بهتر و کاملتر این واقعه قدم مؤثری بردارد و چراغ راهی برای زندگی انسان امروز بیفروزد.
در همین راستا فرزانه طهماسبی، متخصص روانشناسی تربیتی، روانشناس بالینی و آسیبشناس اجتماعی در گفتوگو با ایکنا حس طمعورزی انسان را از دیدگاه روانشناسی مورد تحلیل و بررسی قرار داد و اظهار کرد: اینکه درباره موضوعی حرص بیش از حد داریم، نشاندهنده نیازهای نادیده گرفته شده درونی ماست. وقتی در خود جستجو نمیکنیم و به نیازهایمان متعهد نیستیم، احتمالاً بیشتر درباره موضوعات سطحی و مصرف گرایانه حرص خواهیم زد. وقتی نیاز به رابطه عمیق را نادیده میگیریم، به دنبال تنوع و تکثر رابطههای سطحی میرویم و مدام به طمع رابطهای بهتر و راحتتر، رابطه فعلی را نابود میکنیم. در مورد حرص و طمع خوراک نیز این اتفاق شایع است که نیازی عمیقتر در بدن یا روان نادیده گرفته شده و حالا میخواهیم هر آنچه مشاهده میکنیم را بخوریم. هر کجا مچ خود را در حال حرص زدن و طمع کردن گرفتیم، کمی تأمل کنیم که کدام نیاز درونی و عمیقتر نادیده گرفته شده است؟
نابهنجاری رفتاری به نام آزمندی و طمعورزی
طهماسبی افزود: واقعیت این است که برپایی تمدنی سالم فقط به پشتوانه سلامت روان ممکن است و تا هنگامی که روان انسان راست مدارانه و رشد یافته نشود، هرگز سرکشیهای یک انسان کاهش نخواهد یافت، چراکه در فطرت انسان، از کودک تا کهنسال، انبوهی سهمگین از شهوات نفسانی جا گرفته است. از این رو انسانها به آسانی و سادگی به درندگانی دگرگون میشوند که پیدا و پنهان به چپاول و کشتار یکدیگر میپردازند. پس شگفت انگیز نیست که مشاهده میکنیم همه مذاهب آسمانی و مکاتب زمینی که رستگاری آدمیان را سرلوحه کار خود قرار دادند، گردآوردهای از آداب و آیین و اندرز و رهنمود را با خود همراه داشته باشند تا بتوانند در مقابل حرص و طمع ایستادگی کنند.
این آسیبشناس اجتماعی با بیان این مطلب که آزمندی در انسان جلوههای متفاوت و گوناگونی مییابد، افزود: هر کسی نسبت به چیزی یا کسی حرص و آز دارد و نسبت به چیزی دیگر گرایش کمتر یا اصولاً گرایشی ندارد، از این رو نسب به برخی چیزها اصولاً آزمندی نشان نمیدهد. به نظر میرسد که آزمندی به سبب بازتابها و آثار و کارکردهای روحی و معنوی که در انسان به جا میگذارد و زندگی آدمی را از حالت عادی و سالم بیرون میراند، به عنوان یک رذیلت اخلاقی و نابهنجاری رفتاری شناسایی و معرفی شده است؛ زیرا گرایش شدید و عاطفی بسیار افسار گسیختهای که در آزمندی جلوه میکند، موجب میشود تا رفتارهای شخص از حالت عادی بیرون رفته و موجبات اذیت و آزار برای خود و دیگران را فراهم آورد و یا مانند لشگریان باطل در واقعه عاشورا آن اتفاقات و وقایع دردناک را رقم بزند.
ریشهیابی حرص، آز و طمعورزی
این روانشناس بالینی در ادامه به ریشهیابی حرص، آز و طمعورزی پرداخت و گفت: بسیاری از روانشناسان معتقدند قسمت قابلتوجهی از شخصیت یک فرد در هفت سال ابتدای زندگی و تحت تأثیر محیط که عموماً تربیت والدین است شکل میگیرد. کودکی را در نظر بگیرید که اتاقی مملو از اسباببازی دارد اما با این وجود حاضر نیست هیچکدام از اسباببازیهایش را به هم سن و سالهای خودش حتی برای بازی بدهد. شخصیت «حریص» در کودک شکل گرفته است و در صورت تأیید ضمنی یا آشکار والدین بهعنوان مربیان این کودک این شخصیت در وی تثبیت خواهد شد؛ بنابراین نگاه تأییدگرانه والدین چنین کودکی شخصیت وی را شکل میدهد. این کودک وقتی رفتار خودش را در حرص ورزیدن مورد تأیید والدینش میبیند تبدیل به شخصیتی حریص و طمع ورز در آینده خواهد شد که ابعاد مختلف این شخصیت در این نوشتار کوتاه قابل طرح نیست.
طهماسبی ادامه داد: در مقابل این کودک، کودکی را در نظر بگیرید که بخشنده و ایثارگر است. هر چه دارد با دیگران تقسیم میکند و البته والدینش رفتار او را تائید میکنند. شخصیت باگذشت این کودک در وی تثبیت میشود؛ بنابراین نقش محیط و تربیت در شکلگیری شخصیت «حریص» بیش از عوامل ژنتیکی اثبات شدهاند. فرد «حریص» اشتهایی سیری ناپذیر دارد و هر چه به دست آورد بیشتر میخواهد. عدم قناعت باعث بروز آشفتگیهای روانی در این فرد میشود. وی با وجود داشتههای زیاد باز هم خود را با طبقات بالاتر مقایسه میکند و رقابتی توأم با رفتارهای زننده در وجودش شکل میگیرد. یادآور میشویم شخصیت «حریص» مختص طبقات «دارا» در اجتماع نیست و حتی طبقات «ندار» را هم شامل میشود.
این متخصص روانشناسی تربیتی «خساست» را یکی از تبعات طمعورزی و حرص دانست و اظهار کرد: فرد حریص از بخشیدن امتناع میکند و تمرکز اصلیاش بر روی مقوله پسانداز و جمع کردن است. این شخصیت در شرایط حادتر ممکن است برای خاموش کردن آتش حرص خود به رفتارهای ناهنجار اجتماعی همچون حذف رقبا به هر قیمتی دست میزند. او همیشه با ترس از دست دادن داشتههایش زندگی میکند. در همین راستا شیخ اجل جناب سعدی در حکایت ۲۱ باب ۳ کتاب گلستان نوشته است: بازرگانی را شنیدم که 150 شتر بار داشت و چهل بنده خدمتکار. شبی در جزیره کیش مرا به حجره خویش در آورد. همه شب نیارمید از سخنهای پریشان گفتن که: فلان انبازم به ترکستان و فلان بضاعت به هندوستان است و این قباله فلان زمین است و فلان چیز را فلان ضمین. گاه گفتی: «خاطر اسکندریه دارم که هوایی خوش است.» باز گفتی: «نه! که دریای مغرب مشوش است. سعدیا! سفری دیگرم در پیش است، اگر آن کرده شود بقیت عمر خویش به گوشه بنشینم.» گفتم: «آن کدام سفر است؟» گفت: «گوگرد پارسی خواهم بردن به چین که شنیدم قیمتی عظیم دارد و از آنجا کاسه چینی به روم آرم و دیبای رومی به هند و فولاد هندی به حلب و آبگینه حلبی به یمن و برد یمانی به پارس و زآن پس ترک تجارت کنم و به دکانی بنشینم.» انصاف از این ماخولیا چندان فرو گفت که بیش طاقت گفتنش نماند! گفت: «ای سعدی! تو هم سخنی بگوی از آنها که دیدهای و شنیده.» گفتم: «آن شنیدستی که در اقصای غور/ بار سالاری بیفتاد از ستور/ گفت چشم تنگ دنیادوست را/ یا قناعت پر کند یا خاک گور».
راهکارهای کنار گذاشتن حرص و طمع
طهماسبی تصریح کرد: راهکارهایی در بعد علمی و عملی و رفتاری برای کنار گذاشتن حرص و طمع وجود دارد؛ یکی از راهکارها این است که آرزوهای بلند دنیوی را از خود دور کنیم و به جای آن برنامهریزی کنیم که اگر نیاز ضروری من و خانواده باشد ایرادی ندارد، اما بدانیم که این آرزوهای بلند طمع و حرص را افزایش میدهد. شکر کردن خداوند در زبان کمک میکند ما از حرص و طمع پرهیز کنیم، چون به آنچه داریم تشکر میکنیم و حرص کمتری میخوریم و نیاز نمیبینم به سمت ثروت و مال بیشتری گام برداریم. نگوییم این امکانات را در زندگی نداریم و کمبودهای خود را تکرار کنیم بلکه به آنچه داریم توجه کنیم.
این آسیبشناس اجتماعی در پایان یکی دیگر از راههای مقابله با حرص و طمع را شناسایی فلسفه وجودی هر پدیدهای دانست و اظهار کرد: در این صورت خانه و خودرو برای آرامش و انجام بهتر امور زندگی خواهد بود نه فخرفروشی و زیادهطلبی و استثمار دیگران. نکته دیگر اینکه منفعتطلبی و فرصتطلبی جزو خصوصیات افراد خودخواه است. یک فرد خودخواه، به شدت منفعتطلب است و حتی در بدترین شرایط که وظیفه انسانی ایجاب میکند تا به یک فرد کمک شود، شخص خودخواه هیچ میلی به این کار ندارد و منافع خود را در اولویت قرار میدهد. در واقع اگر بگوییم، ریشه تمامی قتلها، سرقتها، غارتها، جنگها، جنایتها، خشونتهای خانوادگی، فاصلههای عظیم طبقاتی، ریشه در طمع و آزمندی دارد امر واضحی را طرح و تکرار کردهایم. در حدیثى از پیامبر اکرم(ص) میخوانیم که به امیرمؤمنان حضرت على(ع) فرمودند: «اعْلَمْ یا علیُّ، أنّ الجُبْنَ و البُخْلَ و الحِرْصَ غَریزَةٌ واحِدَةٌ، یَجْمَعُها سُوءُ الظَّنِّ؛ بدان اى على! که ترس و بخل و حرص، یک غریزه هستند و همه در سوءظن به خدا خلاصه میشوند!»
انتهای پیام