عزیز پنداشتن خود و ذلیل دانستن دیگران؛ ویژگی تفکر منافقانه
کد خبر: 4070222
تاریخ انتشار : ۲۱ تير ۱۴۰۱ - ۱۰:۱۹
استنادات قرآنی بیانات رهبر معظم انقلاب

عزیز پنداشتن خود و ذلیل دانستن دیگران؛ ویژگی تفکر منافقانه

آیه 8 سوره منافقون این مطلب را روشن می‌سازد که طرز تفکر خود را عزيز دانستن و ديگران را ذليل پنداشتن يک تفكر منافقانه است كه از غرور و تكبر از يكسو و گمان استقلال در برابر خدا از سوى ديگر، ناشى مى‌شود در حالی که در تفکر دین‌باورانه، عزت در معنای شکست‌ناپذیری، تنها خاص خدا و رسولش و مؤمنين است.

رهبر معظم انقلاب

به گزارش ایکنا، رهبر معظم انقلاب در بخشی از پیام به حجاج بیت الله الحرام با استناد به آیه 8 سوره منافقون فرمودند: «وحدت مسلمانان یکی از دو پایه اساسی حج است که چون با ذکر و معنویّت ــ که پایه‌ اساسی دیگر این فریضه‌ پُر راز و رمز است ــ همراه شود، می‌تواند امّت اسلامی را به اوج عزّت و سعادت برساند و آن را مصداق «وَ لِلَّهِ العِزَّةُ وَ لِرَسولِهِ وَ لِلمُؤمِنین» قرار دهد. حج، ترکیبی از این دو عنصر سیاسی و معنوی است؛ و دین مقدّس اسلام آمیزه‌ پُرشکوه و باعظمتی از سیاست و معنویّت است.»

در این نوشتار به بیان تفاسیر و نکات مربوط به این آیه می‌پردازیم.

متن آیه: «يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ ۚ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَٰكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ»

ترجمه آیه: «مى‌گويند: «اگر به مدينه برگرديم، قطعاً آنكه عزتمندتر است آن زبون‌تر را از آنجا بيرون خواهد كرد.» و[لى‌] عزت از آن خدا و از آن پيامبر او و از آن مؤمنان است؛ ليكن اين دورويان نمى‌دانند.»

در تفاسير، براى آيات پنجم تا هشتم سوره منافقون، شأن نزول مفصّلى آمده است كه آن را به طور خلاصه نقل مى‌كنيم: بعد از جنگ بنى المصطلق كه در سال ششم هجرى اتّفاق افتاد، هنگام بازگشت به مدينه، ميان دو نفر از مسلمانان كه يكى از مهاجران و ديگرى از انصار بود، بر سر آب‌گيرى از چاه نزاع شد و هر يك براى غلبه بر ديگرى از دوستان خود كمك خواست. عبداللّه بن ابَى كه سر كرده منافقان بود به كمك مرد انصارى شتافت و گفت: ما مهاجران را مسكن و مال داديم، ولى حالا در برابر ما مى‌ايستند. اگر به مدينه برگرديم، عزيزان، ذليل‌ها را بيرون خواهند كرد.

زيدبن ارقم كه جوانى نورسته بود، اين گفته را به پيامبر گزارش داد. حضرت، عبداللّه بن ابَى را احضار كرد ولى او انكار نمود. انصار گفتند: چرا به خاطر گزارش يك نوجوان، بزرگ ما، عبداللّه توبيخ شود؟ پيامبر فرمان حركت داد و اجازه دستور استراحت نداد تا مردم فرصت و فراغتى براى ادامه حرف‌ها نداشته باشند، هنگامى كه به مدينه رسيدند فرزند عبداللّه بن ابَىّ كه از مؤمنان واقعى بود، راه را بر پدر بست و گفت: آيا تو عزيزترين مدينه‌اى و مى‌خواهى پيامبر را خارج‌ كنى؟ هرگز نمى‌گذارم وارد شوى، مگر آنكه پيامبر اكرم اجازه دهد. مسئله را به پيامبر گزارش دادند و حضرت اجازه ورود او را به مدينه داد، عبداللّه كه خود را عزيز مى‌پنداشت، ذليل شد و از شدت خجالت در خانه ماند تا آنكه مرد و هرگاه به او گفته مى‌شد بيا نزد پيامبر برويم و عذرخواهى كن، او سرپيچى مى‌كرد.

مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان درباره این آیه بیان می‌دارد «گوينده اين سخن و همچنين سخنى كه آيه قبل حكايتش كرد، عبداللّه بن ابى بن سلول بود و اگر نگفت من وقتى به مدينه برگشتم چنين و چنان مى‌كنم و گفت ما چنين و چنان مى‌كنيم براى اين بوده كه همفكران خود را كه مى‌داند از گفته او خوشحال مى‌شوند با خود شريک سازد.

منظورش از (آنكه عزيزتر است) خـودش اسـت و از (آنكه ذلیل‌تر است) رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) مى‌خواسته با اين سخن خود، رسـول خدا را تهديد كند به اينكه بعد از مراجعت به مدينه آن جناب را از مدينه خارج خواهد كرد. ولى منافقين نمى‌دانند كه عزت تنها خاص خدا و رسولش و مؤمنين است، در نتيجه براى غير نامبردگان چيزى به جز ذلت نمى‌ماند و يک چيز ديگر هم بار منافقين كرد و آن نادانى اسـت، پس منافقين به جز ذلت و جهل چيزى ندارند.

قرآن كريم درباره منافقين اهتمام شديدى ورزيده و مكرر آنان را مورد حمله قرار داده و زشتى‌هاى اخلاقى، دروغ‌ها، خدعه‌ها، دسيسه‌ها و فتنه‌هايشان را به رخ‌شان مى‌كشد. فتنه‌هايى كه عليه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) و مسلمانان به پا كردند و در سوره‌هاى قرآن كريم از قبيل سوره بقره، آل عمران، نساء، مائده، انفال، توبه، عنكبوت، احزاب، فتح، حديد، حشر، منافقين و تحريم سخن از آن را تكرار نموده و نيز در مواردى از كلام مجيدش ايشان را به شديدترين وجه تهديد نموده به اينكه در دنيا مهر بر دلهايشان زده و بر گوش و چشمشان پرده مى‌افكند و نورشان را از ايشان مى‌گيرد و در ظلمت‌ها رهايشان مى‌كند، به طورى كه ديگر راه سعادت خود را نبينند، و در آخرت در درک اسفل و آخرين طبقات آتش جايشان مى‌دهد.

اين نيست مگر به خاطر مصائبى كه اين منافقين بر سر اسلام و مسلمين آوردند. چه كيدها و مكرها كه نكردند و چه توطئه‌ها و دسيسه‌ها كه عليه اسلام طرح ننمودند و چه ضربه‌هايى كه حتى مشركين و يهود و نصارى به اسلام وارد نياوردند و براى پى بـردن بـه خطرى كه منافقين براى اسلام داشتند، همين كافى است كه خداى تعالى به پيامبرش خطاب مى‌كند كه از اين منافقين برحذر باش و مراقب باش تا بفهمى از چه راه‌هاى پنهانى ضربات خود را بر اسلام وارد مى‌سازند.»

آیت‌الله مکارم شیرازی نیز در تفسیر نمونه پیرامون این آیه آورده است که «اين همان گفتارى است كه از دهان آلوده عبدالله بن ابى خارج شد و منظورش اين بود كه ما ساكنان مدينه، رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) و مؤمنان مهاجر را بيرون مى‌كنيم و مراد از بازگشت به مدينه، بازگشت از غزوه بنى المصطلق بود. درسـت اسـت كه اين سخن از يک نفر صادر شد، ولى چون همه منافقان همين خط و مشى را داشتند قرآن بـه صورت جـمعى از آن تعبير مى‌كند. سپس قرآن پاسخ دندان‌شكنى به آنان داده، مى‌گويد: عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است ولى منافقان نمى‌دانند.

امـروز نيز دولت‌هاى استعمارى به پندار اينكه خزائن آسمان و زمين را در اختيار دارند مى‌گويند ملت‌هایى را كه در برابر ما تسليم نمى‌شوند بايد در محاصره اقتصادى قرار داد تا بر سر عقل آيند و تسليم شوند! اين كوردلان تاريخ كه شيوه آنها ديروز و امروز يكسان بوده و هست خبر ندارند كه با يک اشاره خداوند تمام ثروت‌ها و امكانات‌شان بر باد مى‌رود و عزت پوشالى آنها دستخوش فنا مى‌شود.

به هر حال اين طرز تفكر؛ خود را عزيز دانستن و ديگران را ذليل، و خود را ولى نعمت و ديگران را محتاج شمردن، يک تفكر منافقانه است كه از غرور و تكبر از يكسو و گمان استقلال در برابر خدا از سوى ديگر، ناشى مى‌شود. اگر آنها به حقيقت عبوديت آشنا بودند و مالكيت خدا را بر همه چيز مسلم مى‌دانستند هرگز گرفتار اين اشتباهات خطرناک نمى‌شدند.»

با تدبر در آیه می‌توان نتیجه گرفت:

ـ منافقان، در صدد براندازى حكومت اسلامى هستند.

ـ منافقان، خود را عزيز و پيامبر و مؤمنان را ذليل مى‌دانند.

ـ خداوند، پيروزى و عزّت مؤمنان را به شرط مؤمن ماندن تضمين كرده است.

ـ عزّت، در انحصار خدا، پيامبر و مؤمنان است.

ـ به ياوه‌سرايى دشمن پاسخ دهيد و به كسانى‌كه خود را عزيزترين مردم و پيامبر را ذليل‌ترين مى‌پندارند بگوييد: «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ»

ـ منافقان از شناخت حقايق عاجزند و نه قدرت درک اين مطلب را دارند كه خداوند در برابر تحريم اقتصادى، مؤمنان را روزى مى‌دهد: «لا يَفْقَهُونَ» و نه اينكه عزّت حقيقى از آنِ اهل ايمان است. «لا يَعْلَمُونَ».

انتهای پیام
captcha