تعقل و تدبر؛ اصل اساسی در اسلام
کد خبر: 4036392
تاریخ انتشار : ۲۸ بهمن ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۵
استنادات قرآنی بیانات رهبر معظم انقلاب /

تعقل و تدبر؛ اصل اساسی در اسلام

با استناد به آیات 10 و 11 سوره ملک می‌توان متوجه ارزش بالای تعقل و تدبر به عنوان یک اصل اساسی در اسلام شد. در قرآن نیز بارها به ارزش بالای عقل و خرد اشاره شده و گناه عمده دوزخيان و عامل اصلى بدبختى آنها را از كار انداختن اين نيروى الهى بیان می‌دارد و علیرغم این دروغ بزرگ که مذهب ابزاری برای تخدیر مغزها و نادیده گرفتن عقل است اما اسلام اساس خداشناسى و سعادت و نجات را بر عقل و خرد مى‌نهد.

آیت‌الله خامنه‌ای

به گزارش ایکنا رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیاناتشان در دیدار اعضای همایش بین‌المللی حضرت حمزه سیّد‌الشّهدا (ع) با استناد به آیات 10 و 11 سوره ملک فرمودند: «...اینها خب آن شجاعت و آن عزم راسخ و تشخیص درست را [نشان می‌دهد]؛ و این تشخیص درست خیلی مهم است. یاد بدهیم خودمان را و مردم‌مان را به اینکه روی مسائل درست فکر کنیم و درست تشخیص بدهیم. وَ قالوا لَو کُنّا نَسمَعُ اَو نَعقِلُ ما کُنّا فی اَصحابِ السَّعیرِ* فَاعتَرَفوا بِذَنبِهِم؛ اینکه نشنویم، فکر نکنیم، تأمّل نکنیم، گناه است؛ قرآن این جوری با صراحت این را بیان می‌کند.» حال در این نوشتار به ارائه تفاسیر پیرامون این دو آیه شریفه می‌پردازیم.

متن آیات: «وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ، فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقًا لِأَصْحَابِ السَّعِيرِ»

ترجمه آیه: «و گويند: «اگر شنيده [و پذيرفته‌] بوديم يا تعقل كرده بوديم در [ميان‌] دوزخيان نبوديم»، پس به گناه خود اقرار مى‌كنند. و مرگ باد بر اهل جهنم.»

مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان پیرامون این دو آیه بیان می‌دارد: «كلمه (سمع) گاهى در معناى شنيدن صدا و سخن اطلاق مى‌شود و گاهى در غرضى كه عقلا از شنيدن سخن دارند و غرض عقلا از شنيدن سخن اين است كه به مقتضاى آن مـلتزم شوند، اگر مقتضاى آن اين است كه كارى را انجام دهند يا ترک كنند انجام داده و يا ترک كنند و اما ماده عقل بيشتر در نيروى تشخيص خير از شر و نافع از مضر استعمال مى‌شود. البته گاهى هم در غايت و غرض از تشخيص به كار مى‌رود و غرض از تشخيص خير و شر اين است كه آدمى بـه مقتضاى آن عمل كند و به آن ملتزم و معتقد باشد، در مقام به دست آوردن خير و نافع برآيد و شر و مضر را ترک كند. آيه شريفه، عقل و سمع را در غرض از عقل و سمع استعمال كرده، مى‌فرمايد: (لهم قلوب لا يفقهون بها و لهم اعين لا يبصرون بها و لهم اذان لا يسمعون بها اولئك كالانعام بل هم اضل)، چون معناى اين كلام اين است كه با اين وسایل درک، مطالب را درک مى‌كنند، ولى به مقتضاى آن ملتزم نيستند و عمل نمى‌كنند.

چون بيشتر مردم تنها از نيروى سمع استفاده مى‌كنند، نه از نيروى عقل، چون از درک دقایق امور و ادراک حقيقت آن و راهيابى به مصالح و مفاسد واقعى عاجزند و از نيروى عقل تنها خواص از مردم بهره‌مند مى‌شوند، لذا در آيه اول كلمه (نسمع) را و سپس ‍ (نعقل ) را آورد.

(لو كنا نسمع او نعقل)؛ منظور از (سمع)، استجابت دعوت رسولان و التزام به مقتضاى سخن ايشان است كه خيرخواهان امينند و منظور از عقل، التزام به مقتضاى دعوت به حق ايشان است تا آن را تعقل كنند و با راهنمايى عقل بفهمند كه دعوت ايشان حق است و بايد انسان در برابر حق خاضع شود و معناى آيه اين است كه: دوزخيان در پاسخ فرشتگان مى‌گويند: اگر ما در دنيا رسولان را در نصايح و مواعظ‌شان اطاعت كرده بوديم و يا حجت حق آنان را تعقل مى‌كرديم، امروز در زمره اهل جهنم نبوديم و همانند ايشان در آتش جاودانه، معذب نمى‌شديم.

بعضى از مفسرين گفته‌اند: اگر در آيه، هم سمع را آورد و هم عقل را، براى اين بود كه تكاليف دينى دائرمدار ادله سمعى و عقلى است.»

مرحوم علامه در ادامه در خصوص آیه 11 سوره ملک نیز می‌گوید: «جمله قبلى را از روى ندامت گفتند؛ ندامت از اينكه چرا در برابر خداى تعالى كوتاهى نموده و خيرى را كه خدا برايشان در نظر گرفته بود از دست دادند و در اين جمله اعتراف مى‌كنند به اينكه آنچه كرده‌اند اثرش همين است كه امروز داخل آتش شوند و جا داشت كه آن‌طور عمل نكنند و آن گناه و ذنبى كه به آن اعتراف مى‌كنند همين است.

اگر كلمه (ذنب) را مفرد آورد، از اين بابت است كه منظور از آن معناى مصدرى است، هر چند كه در اصل مصدر است و كلمه (سحق) در جمله (فسحقا لاصحاب السعير)، به طورى كه راغب گفته، به معناى آن است كه چيزى را با دست تكه‌تكه و خرد كنى و اين جمله نفرينى است به آنان.»

آیت‌الله مکارم شیرازی نیز در تفسیر نمونه درباره این آیات آورده است که «...به دليل اصلى بدبختى و گمراهى خود اشاره كرده؛ مى‌گويند: اگر ما گوش شـنوا داشتيم و عقل خود را به كار مى‌گرفتيم، هرگز از دوزخيان نبوديم؛ و قالوا لو كنا نسمع او نعقل ما كنا فى اصحاب السعير. آرى اينجاست كه به گناه خود اعتراف مى‌كنند، دور باشند دوزخيان از رحمت خدا؛ فاعترفوا بذنبهم فسحقا لاصحاب السعير.

در اين آيات ضمن بيان سرنوشت وحشتناک دوزخيان، انگشت روى علت اصلى بدبختى آنها گذارده شده اسـت، مى‌گويد: از يكسـو خداوند گوش شنوا عقل وهوش داده و از سوى ديگر پيامبرانش را با دلایل روشن فرستاده، اگر اين دو با هم ضميمه شوند سعادت انسان تأمين است ولى هنگامى كه انسان گوش دارد اما با آن نمى‌شنود و چشم دارد و نمى‌بيند و عقل دارد و نمى‌انديشد، اگر تمام پيامبران الهى و كتب آسمانى به سراغ او آيند اثرى ندارد!

(سحق) بر وزن قفل در اصل به معنى سایيدن و نرم كردن است و به لباس كهنه نيز گفته مى‌شود، ولى در اينجا به معنى دورى از رحمت خدا است بنابراين (فسحقا لاصحاب السعير) مفهومش اين است كه دوزخيان از رحمت خدا دور باشند و از آنجا كه نفرين خداونـد توأم با تحقق خارجى است اين جمله دليل بر اين است كه اين گروه به كلى از رحمت خدا دورند.»

نکته مهم این آیه توجه به ارزش والای عقل در اسلام است، اين نخستين بار نيست كه قرآن مجيد به ارزش فوق‌العاده عقل و خرد اشاره مى‌كند و گناه عمده دوزخيان و عامل اصلى بدبختى آنها را از كار انداختن اين نيروى الهى مى‌شمرد، بلكه هر كس با قرآن آشنا باشد مى‌داند كه در مناسبت‌هاى مختلف اهميت اين موضوع را آشكار ساخته است و على‌رغم دروغ‌پردازی‌هاى كسانى كه مذهب را وسيله تخدير مغزها و ناديده گرفتن فرمان عقل و خرد مى‌شمرند، اسلام اساس خداشناسى و سعادت و نجات را بر عقل و خرد مى‌نهد و روى سخنش در همه جا با (اولوالالباب) و (اولوالابصار) و انديشمندان و دانشمندان است.

رهبر معظم انقلاب نیز با اشاره به اهمیت توجه اسلام به همین نیروی عقل و خرد و برخاسته از این آیه می‌فرمایند: «در درجه‌ اول در بعثت پیغمبر، مسئله‌ عقل مطرح شده است، مسئله‌ دانایی مطرح شده است، در سرتاسر قرآن و تعالیم غیر قرآنیِ پیغمبر هم، هرچه شما نگاه می‌کنید، می‌بینید تکیه بر عقل و خرد و تأمل و تدبر و تفکر و این گونه تعبیرات است؛ حتّی در روز قیامت از زبان مجرمان، قرآن می‌فرماید: «لو کنّا نسمع او نعقل ما کنّا فی اصحاب السّعیر»؛ علت اینکه ما دچار آتش دوزخ شدیم، این است که به عقل خود، به خرد خود مراجعه نکردیم، گوش نکردیم، دل ندادیم؛ لذا امروز که روز قیامت است، به این سرنوشت ابدی تلخ مبتلا شدیم.» (بیانات در سالروز عید سعید مبعث‌، 29 تیرماه 1388)

همچنین ایشان در خطبه‌های نماز جمعه در تاریخ 5 تیرماه 1360 با اشاره به این دو آیه شریفه می‌فرمایند: «خود آن گناهکاران و گمراهان دنیا و دوزخیان آخرت می‌گویند «و قالوا لوکنا نسمع او نعقل ما کنا فی اصحاب السعیر» می‌گویند اگر ما در دنیا می‌شنیدیم و تعقل می‌کردیم امروز در میان اصحاب دوزخ نبودیم. بلافاصله قرآن درباره‌ آنها قضاوت می‌کند، می‌فرماید: «فاعترفوا بذنبهم» پس خود اینها به گناه خودشان اعتراف کردند. «فسحقاً لاصحاب السعیر» یعنی آنهایی که دچار دوزخ شدند دور باشند از رحمت و فضل خدا. این یک تصویر قرآنی از روز قیامت است، اما اشاره‌ رسایی است به یکی از اصول اساسی اسلام، که آن عبارت است از اصل تعقل و تدبر. خدای متعال به انسان قدرت تشخیص داده است.»

در پایان می‌توان از این آیات نتیجه گرفت که:

ـ عقل واقعى آن است كه انسان حق را بشنود، بپذيرد و پيروى كند تا از قهر الهى خود را نجات دهد.

ـ ريشه تكذيب، عدم تعقّل است.

ـ اعتراف به گناه در دنيا ممكن است سبب عفو شود، ولى در آخرت هرگز.

ـ كفّار در قيامت هم شكنجه جسمى مى‌شوند: «اصحاب السعير»، هم شكنجه روحى، «سحقا؛ دور بودن از رحمت الهى. (تفسیر نور، حجت‌الاسلام و المسلمین محسن قرائتی)

انتهای پیام
captcha