به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین رضا غلامی، رئیس موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی شامگاه 24 بهمن در نشست علمی «پساکرونا و سرنوشت جهانیشدن»، گفت: پساکرونا مدتی است که آغاز شده و میتوان آن را به اواخر سال قبل نسبت داد؛ البته سخن گفتن از پساکرونا آن هم سخنانی از جنس قطعیت شاید زود باشد گرچه تحولات پرسرعت است و دور از انتظار هم نیست که به زودی دوره پساکرونا فراگیر شود.
وی با اشاره به نسبت پساکرونا و جهانیشدن، افزود: کرونا را چه عمدی بدانیم و چه غیرعمدی، باعث مشکلات فراوان؛ اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ... شده و سبک زندگی افراد را با تغییرات جدی مواجه کرده و بیش از 5 میلیون نفر تاکنون جان خود را بر اثر کرونا از دست دادهاند و در کشور خود ما هم آمار کشتهشدگان بالاست.
غلامی تصریح کرد: کشورها و مردمی که بیشتر در معرض تبعیض و بیعدالتی هستند از کرونا خسارت بیشتری دیدند و عمده جان باختگان هم از این دست هستند؛ کرونا نشان داد که سازمانهای جهانی در مواجهه با کرونا، کارآیی خود را از دست دادهاند. در ابتدای فراگیری کرونا، ایتالیا یکی از خسارتخوردگان اتحادیه اروپا بود ولی عضویت این کشور در اتحادیه اروپا هم برای او ثمری نداشت و مردم ایتالیا و حتی برخی نخبگان و مردم این کشور پرچم اتحادیه اروپا را به آتش کشیدند زیرا تصورشان این بود که عضویت در این اتحادیه باید به نفع آنان باشد ولی هیچ امتیازی برای آنها نداشت.
استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بیان کرد: در کرونا هر کشوری تلاش کرد تا با استفاده از ظرفیت و امکانات خود و حتی با توسل به کنشهای غیراخلاقی و غیرحقوقی و ناحق از خود محافظت و صیانت کند و عملا برخی توافقات بینالمللی کم اثر شد. برخی اتفاقات تکاندهنده هم در این بین رخ داد؛ مثلا برخی کشورهای اروپایی ماسکهای ارسالی برای یک کشور را در بین راه دزدیدند یا جلوی ارسال برخی نیازهای بهداشتی را گرفتند.
غلامی اظهار کرد: یک مسئله که هنوز هم دنیا با آن روبرو است و تمام نشده توزیع واکسن است که بسیار ناعادلانه صورت گرفت زیرا تولیدکنندگان، معدود کشورهای جهان مانند آمریکا و اروپا بودند و عمده تولیدات خود را به کشورهای خاص دادند و حتی انبارهای آنان پر از واکسن بود ولی باز واکسنی در اختیار مردم قرار ندادند. ما هم در ایران با کمبود واکسن روبرو شدیم و خسارت زیادی خوردیم گرچه توانستیم با تولید واکسن بخشی از نیازهای خود را تامین کنیم.
غلامی با بیان اینکه در دهههای اخیر بحث جهانیشدن دائما مطرح بوده است، گفت: بحثهای زیادی مطرح شده، از جمله اینکه مرزهای جغرافیایی از بین رفته، اختیارات دولتها به شدت کم شده و سازمانهای بینالمللی همه کاره هستند و باید با نظم بینالمللی خداحافظی کنیم؛ که البته برخی از این موارد هم تحقق یافته بود ولی در دوره کرونا دیدیم که مدعیان این بحثها از بخشی از دیدگاههای خود عدول کرده و سخن از تقویت نظم جهانی میکنند و در عمل نشان داده شد که موضوع کاملا جدی است، در قضیه کرونا، مرزهای فیزیکی کشورها به صورت جدی تقویت شد، دولتها نقش پررنگی داشتند و برخی ارتباطات بینالمللی کمتر شد.
رئیس موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی بیان کرد: بحثهای دیگری هم مطرح بود که اگر دهکده جهانی ایجاد شود مردم آزادی و عدالت و بهبود رفاهی بیشتری خواهند داشت، ولی با کرونا همه اینها رنگ باخت و به ادبیات قبل از جهانیشدن بازگشتیم، کیسینجر و فوکویاما و ... حرفهایی زدند که گویی باید با جهانیشدن با سبک گذشته خداحافظی کنیم.
غلامی با تاکید بر اینکه جهانیشدن از نظر بنده حتی قبل از کرونا، شکست نسبی خورده بود و به اهداف خود نرسید، تصریح کرد: کسانی مانند هانتینگتون و امثال وی سخن از دوجهانی شدن و چندجهانی شدن مطرح کردند، چون تک جهانی شدن عملا در دنیا ممکن نبود، مقاومت در برابر آن زیاد بود و جهان آمادگی نداشت که کاملا غربی شود و یکجانبهگرایی آمریکا و اروپا زیر سؤال بود و خود آمریکا و اروپا به نتیجه رسیدند که دیگر نمیتوانند تک جهانی، دنیا را اداره کنند. با آمدن کرونا زیرآب نظریات دوجهانی و سهجهانی شدن هم خورده شد زیرا حس ناسیونالیستی کشورها تقویت شد، مرزهای فیزیکی و کنترل دولتها بیشتر شد.
وی با بیان اینکه جهانیشدن با چالشهای جدی روبرو شده است، البته نه اینکه جهانیشدن متوقف خواهد شد ولی باید مدل جدیدی برای آن بیابند تا بتوانند آن را دنبال کنند، افزود: بنده چهار رویکرد کلی را در این زمینه به تصویر کشیدهام و معتقدم بحثی از جنس آیندهپژوهی و بحث به روز دنیاست.
وی افزود: رویکرد اول اصلاح جهانیشدن با حفظ پارادایم فعلی، یعنی همین پارادایم فعلی را در جهانی شدن لحاظ کرده و به سمت احیای مجدد آن پیش برویم. در این صورت اصلاحاتی مانند بازنگری در ساختار سازمان ملل و تغییر ترکیب شورای امنیت، تقویت سازمانهای بینالمللی، ایجاد سازمانهای جدید و اختصاص بودجه و تشویق و تنبیه برای توسعه دموکراسی و ... لازم است.
غلامی بیان کرد: رویکرد دیگر حرکت به سمت چندجهانی شدن است که هانتینگتون مطرح کرد و بنده هم آن را نشانه شکست نسبی جهانیشدن مطرح کردم، الان جهانی شدن ایرانی، عربی، روسی و چینی و ... مطرح است و این طور نیست که یک پارادایم حاکم بر جهان باشد بلکه باید جهانهای کوچکی مبتنی بر پادارایمهای خاص خود ایجاد شود ولی ممکن است درگیریها و خشونتهای جدیدی را همین پدیده چند جهانی ایجاد کند.
استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: رویکرد دیگر کنار گذاشتن جهانی شدن و احیای ناسیونالیسم معتدل و روابط بینالملل سنتی است، ناسیونالیسم افراطی که از دل آن فاشیسم و جریانات خطرناک جنگ جهانی اول و دوم بیرون میآید مورد قبول نیست ولی ناسیونالیسم معتدل طرفداران زیادی دارد و برخی گفتهاند ما به شکل اجتنابناپذیری دوباره به همین سمت در حال حرکت هستیم زیرا کشورها خیلی موافق مشارکت گسترده در سطح بینالمللی نیستند زیرا در پارادایم جهانی شدن نوعی بی عدالتی وجود دارد.
وی اضافه کرد: رویکرد چهارم هم ایجاد جهانی شدن جدید مبتنی بر پارادایم جدید است، در اینجا لزوما بحث چندجهانی شدن مطرح نیست، ولی خواهان وجود یک جهان مبتنی بر عدالت و سازگاری با فطرت است که بتواند نیازهای انسانها را تامین کند که بنده معتقدم رویکرد قابل تامل است البته با نگاه واقعبینانه ظرفیت و شرایط لازم برای ایجاد چنین ساختاری در جهان وجود ندارد و حتی اگر جهان اسلام هم بخواهد بر این اساس، تمدن نوین اسلامی را شکل دهد با چالشهای جدی مواجه است ولی به هر حال این رویکرد قابل تامل و خوب است.
غلامی با بیان اینکه من رویکرد چهارم را ترجیح میدهم، گفت: هرچند معتقدم موانع جدی پیش روی این رویکرد هست و تحقق آن دشوار است، این رویکرد مزیتهای فراوانی دارد از جمله اینکه مبتنی بر اقناعسازی و گفتوگوست، به دموکراسی پایبند است هر چند به معایب آن هم معتقد است، اخلاقمحور است و با ابتناء بر فطرت فرصت بروز و ظهور را از افراد سلب نمیکند، این رویکرد بخش زیادی از ظرفیت خود را روی ملتها قرار میدهد تا دولتها. بنده معتقدم این رویکرد را میتوان روی میز گذاشت ولو اینکه موانع زیادی هم دارد.
رئیس موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی تصریح کرد: آرمان تمدن نوین اسلامی هم که دنبال ارائه جهانی است، با برخی عقاید رادیکال در جهان اسلام مخالف است و لازمه آن نقشآفرینی عناصر عاقلتر و معتدلتر است تا در سطح جهانی به ظهور برسد؛ البته من راههایی هم برای مهیاسازی عینیتبخشی به رویکرد آخر قائل هستم مانند؛ کمک به جریان قویتر برای نقد وضع موجود، بسترسازی برای تشکیل رسانههای آزاد و فراگیر، افزایش تعاملات فکری نخبگان جهان صرفنظر از نگاههای سیاسی و مذهبی و ...، کمک به بسترهای طبیعی برای گفتمان جهانی شدن جدید.
وی با بیان اینکه بحث گفتوگوی تمدنها مطرح شد ولی چون عقبه تئوریک قوی نداشت و مرز آن با گفتمانهای سکولار آن دوره مشخص نبود شکست خورد، گفت: امروز برای جهانی شدن جدید چیزی شبیه جنبش عدم تعهد با رفع نقاط ضعف آن نیاز داریم. امروز جای این مسئله وجود دارد که تمدن نوین اسلامی اگر قرار است جهانی شود باید برای آن تدبیر داشته باشد و اساسا محصور و محدود کردن تمدن مدعی جهانی شدن ممکن نیست.
انتهای پیام