به گزارش ایکنا، حشمتالله قنبری، پژوهشگر تاریخ اسلام، شب گذشته، 2 مهر، در برنامه تلویزیونی «هدی»، که از شبکه قرآن و معارف سیما پخش شد، به شرح بخشهایی دیگر از نهجالبلاغه پرداخت.
متن سخنان قنبری را بخوانید؛
حضرت امیر(ع) برای انتصاب مدیران حکومتی چهار شاخص اساسی را در اختیار مالک قرار داد و فرمود مناصب دولتی و جریان خدمتگزاری به مردم را در اختیار افراد مجرب و با حیا قرار بده؛ افرادی که در خانوادههای صالح، تربیتیافته و مودب به آداب الهی، رشد کرده باشند و در صیانت از ارزشهای دینی و اعتقادی هم پیوسته سابقه نیکو و درخشان داشته باشند. پیشتر در مورد اهمیت تجربه در اداره امور به این نتیجه رسیدیم که از نگاه امام علی(ع) بستر مناسب تربیتی جامعه و تقسیم کار عادلانه میان دولت و ملت، این ظرفیت را به وجود میآورد که نیروهای ورزیده مجرب و کارآمد از درون جامعه جوشیده و نیروهای برآمده از بطن ملت دستگیر دولتها باشند و مدیران برآمده از متن مردم هستند که میتوانند جامه مردمیبودن را تنپوش دولتهایشان کنند.
وقتی صحبت از آزمون عمومی و رجوع به بدنه اجتماعی برای انتخاب مقامات و مسئولین و مدیران بخشهای مختلف میشود، این برای ما خیلی ملموس نیست و جای تاسف دارد. شاید برای برخی قابل درک نباشد که بروند از میان مردم کسی را انتخاب کنند، اما چرا قابل درک نیست و چرا جریان آزمون مدیران و کارگزاران نظام اسلامی و دولت اسلامی از طریق آزمون و بطن جامعه برای ما قابل درک نیست و دیگر اینکه در چه شرایطی دستور راهبردی امام علی(ع) برای آحاد طبقات و صنوف مردم قابل درک و فهم میشود.
پاسخ این است؛ زمانی حقیقت کلام امام(ع) قابل درک است که صنوف و طبقات جامعه از سرمایههای انسانی برای کشور برخوردار باشند و کارآفرینی از درون مردم بجوشد و ایجاد جریان تربیتی و خلاق از بدنه جامعه شکل گرفته باشد و قوت و قدرت پیدا کرده باشد. در کشورمان چنین زمینهای نداریم و متناسب با شخصیت فاخر مردم، این جریان تولید سرمایه انسانی و استفاده از این سرمایه تا حد زیادی معطل است.
زمانی برکات رهنمود امام علی(ع) قابل فهم میشود که مردانِ دولت ما دولتمرد باشند و گرفتار دلمشغولیهای بیمورد نباشند. زمانی که دولت یک بدنه لخت و سنگین دارد این حرف اصلا قابل ادراک نیست. وقتی امروز فضای دولت و دولتمردی را نگاه میکنید فارغ از جریانهای سیاسی و ... میبینید دولتهای ما از دامداری، صنایع لبنی، کارخانهداری تا صنایع بستهبندی و از واردات و صادرات تا تولید مصالح ساختمانی و کارهای معدن و ... را در انحصار خود قرار دادهاند و علتش این است که دولت سطح خود را به کارخانهدار تنزل داده است. زمانی دولت میتواند مدیران خلاق و شایسته را در حوزههای مختلف از میان مردم و صنوف مردم گزینش کند که مردم در عرصه تولید حضور خلاق و موثر داشته باشند.
اخیراً بعد از تغییر دولت، وزیر رفاه یک اقدام درستی کرد و آثار خوبی هم داشت و آن اقدام در زمینه سیمان بود. یعنی تولیدی که باید در اختیار مردم باشد در اختیار آدمهای وابسته به دولت قرار گرفته بود و با یک تصمیم درست و قطعی قیمتش پایین آمد. اما این بالا و پایین شدن قیمت ستون فقرات مردم را میشکند. دولتهای ما میگویند هریک از ما باید یک میلیون شغل در سال ایجاد کنیم یا یک میلیون مسکن بسازیم و فرض کنیم که انجام دهند، اما سخن من در این است که اساسا وظیفه دولت اشتغالزایی نیست، بلکه وظیفه دولت برداشتن موانع پیشروی مردم برای تولید است؛ یعنی باید در فضای کسب و کار رونق ایجاد کند. ممکن است برای عدهای راهی نباشد جز اینکه دولت مسکن بسازد اما این ظرفیت بدنه اجتماعی نیست و دولت باید عوامل پیدایی نابسامانیها و مصیبتهای بازار مسکن و اشتغال کشور را رصد کند و برای حذف موانع برنامهریزی کند و اگر این موانع از بین برود به صورت خود به خود هم طبقات مردم متناسب با نیازهای خود صاحب مسکن و کار میشوند و هم با فعال شدن هزاران فرصت شغلی در حوزههای مختلف، نشاط اجتماعی بهوجود میآید. دولت زمانی میتواند مدیر شایسته را برای تجارت داخلی و بینالمللی از بدنه مردم انتخاب کند که جریان اصلی در اختیار مردم باشد.
از نگاه دینی، ریشه توانایی دولت در قلب و دل استعدادهای مردمی باید قوت بگیرد. حالا اگر معادله برعکس شود و چشم مردم به یارانه باشد و دولت احساس قیمومیت نسبت به مردم پیدا کند، صنعت و تولید و اقتصاد در حبس و حصر دولتها قرار میگیرد که از طریق وضع قوانین مضر این اتفاق میافتد. اینها گرفتاریهایی است که موجب میشود توصیههای امام(ع) قابل درک نباشد. برخی اوقات کاغذبازیهایی وجود دارد که موجب میشود کارها ناقص بماند و تولیدکننده در پیچ و خم ادارات، تبدیل به آدمهای بیانگیزه شود. این موجب میشود که مردم گرفتار میشوند و با گرفتار شدن مردم زمینههای فقر و فساد به وجود میآید و بیاعتمادی نسبت به دولت زیاد میشود، هیچ دولتی نمیتواند جایگزین ظرفیتهای مردم شود. دولت باید به مردم اعتماد کند و وقتی اعتماد کرد و جایگاه خود را شناخت و خدمتگزاری و تسهیلگری کرد و خود را قیم کشور ندانست، میشود دولت خدمتگزار و مردم قدر چنین دولتی را میدانند.
رهنمود امام(ع) به مالک این است که اگر موانع حرکت مردم برداشته شود و کار در اختیار مردم قرار داده شود استعدادهای مردم شکوفا خواهد شد و مردم خلاق میشوند. وقتی استعدادهای مردمی شکوفا شد و واحدهای تولیدی هم به وجود آمد انتخاب مدیر برای این واحدها به هیچ وجه کار دشواری نیست. حرف امام(ع) این است و وقتی این تعداد نیرو وجود داشت دولت به سراغ مردم میرود. پیدا و پنهان کلام امام علی(ع) برای تمام حکومتها این است که اگر دولتها مانع رشد و بالندگی مردم نشوند و کار مردم به دست مردم سپرده شود هویت جامعه اسلامی آنچنان فاخر میشود که دولت فاخر و ارجمند، تاسیس میشود و شکل میگیرد.
بنابراین باید کار دست آدم باحیا باشد و آدم باحیا کسی است که دریده نیست و آدم باحیای دولتی کسی است که وقتی پشت میزش مینشیند خود را قیم مردم نمیداند و حیا یکی از عالیترین خصلتهای انسان است که در تمام حوزههای زندگی بشر کاربرد دارد و عظمت و شکوه عفاف و حجاب و اصلاح معضلات اقتصادی و ... بر گرده با برکت حیا است. اگر کسی حیا نداشته باشد دین هم ندارد. حضرت امیر(ع) میفرماید حیا کلید هر خوبی است. آدمی که حیا داشته باشد، رو به دوربین به مردم دروغ نمیگوید. آدمی که حیا داشته باشد مالک نفس خودش است. اگر بخواهیم آدم ممتاز تزار دین پیدا کنیم فقط در گرو حیا پیدا میشود. ممکن است یک جامعه بتواند بدون نماز و دین یک دنیای خوب برای خودش درست کند اما با بیحیایی نمیتواند. دیندار کسی است که حیا داشته باشد و آدم بیحیا، دیندار نیست و بیحیایی منشا همه مفاسد است. انسان با حیاست که عفت نفس پیدا میکند. کسی که از عفت نفس برخوردار باشد مرتکب حرامخواری هم نمیشود.
انتهای پیام