به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین علیاکبر بابایی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، شب گذشته، 10 اردیبهشتماه، در سلسله نشستهای تفسیر موضوعی و معارفی قرآن که به همت مؤسسه بینالمللی حکمت برگزار میشود، با موضوع «جایگاه اهل بیت(ع) در تفسیر قرآن» به ایراد سخن پرداخت که در ادامه متن آن را میخوانید؛
اهل بیت در کتابهای لغت معمولاً به ساکنین خانه معنا شده است. برخی از لغویون گفتهاند که مطلق خویشان هر فردی اهل بیت آن فرد محسوب میشوند. از نظر عرفی نیز مراد از اهل بیت افرادی هستند که با شخصی در یک خانه زندگی میکنند. در مورد پیامبر(ص) نیز همین معنا صادق است که افرادی که در خانه آن حضرت زندگی میکردند، اهل بیت گفته میشده است، اما این اهل بیت لغوی و عرفی است. در مورد نبی اکرم(ص) یک معنای دیگری نیز متصور است و آن اینکه بیت پیامبر(ص)، بیت نبوت بوده و با این لحاظ، گاهی کلمه اهل بیت که در مورد ایشان گفته میشود، مراد اهل بیت نبوت است که با اهل بیت سکونت متفاوت است.
اهل بیت سکونت معنای لغوی را دارد و همه افراد چنین اهل بیتی را دارند اما در بسیاری از روایات ما وقتی گفته میشود اهل بیت پیامبر(ص)، از قرائن معلوم است که مراد اهل بیت نبوت است؛ یعنی کسانی که ارتباط ویژهای با خانه نبوت دارند و آگاهیشان به آنچه بر پیامبر(ص) نازل میشده بیش از دیگران است، به معنای دیگر جامعیت دارند و از جهت التزام قلبی و عملی نیز، بیش از دیگران ملتزم بودهاند.
شناخت چنین افرادی وابسته به معرفی پیامبر(ص) است، لذا روایات فراوانی از پیامبر(ص) در مورد معرفی اهل بیتشان رسیده است. اگر منظور از اهل بیت پیامبر(ص)، اهل بیت سکونت باشد که نیازی به معرفی ندارند و همه میدانند که اقوام پیامبر(ص) که بوده است و ... ، اما اینکه میبینیم در روایات ایشان اهل بیت حضرت معرفی شده؛ یعنی مراد اهل بیت لغوی و عرفی نیست و کلمهای اصطلاحی است. برای نمونه صلاة در لغت عرب به معنای دعا است اما در اسلام معنای اصطلاحی خاصی دارد که به معنای نماز است و مراد ما در این بحث نیز اهل بیت نبوت است و نه اهل بیت سکونت.
این افراد از طریق معرفی رسول خدا(ص) شناخته میشوند. شمار زیادی از روایات این طور است که رسول خدا(ص) چهار نفر را فرامیخواندند و اینها را به عنوان اهل بیت خود معرفی میکردند که گاهی نیز عبایی روی سر میانداختند که ناظر به مسئله حدیث کساء است. مضمون حدیث کساء که پیامبر(ص) افرادی را به عنوان اهل بیت خود معرفی کردند در کتب شیعه و سنی فراوان نقل شده است. در این حدیث آمده است که حضرت امیر(ع)، حضرت فاطمه(س) و حسنین(ع) فراخوانده شدند و به عنوان اهل بیت(ع) معرفی شدند. یک دسته دیگر نیز داریم که 9 امام نیز به آنها ملحق شدهاند و یک دسته از روایات داریم که دوازده نفر به عنوان اهل بیت(ع) معرفی شدهاند و جمع این سه دسته این طور است که آنجا که رسول خدا(ص) چهار نفر را معرفی کردند، آنها کسانی بودند که در زمان پیامبر(ص) وجود داشتند و اما روایاتی که 9 نفر از کسانی که بعداً به دنیا آمدند را بیان میکند که یعنی معرفی همه اهل بیت(ع) و روایاتی که دوازده نفر را معرفی کردهاند؛ یعنی دوازده نفری که زعیم امت بودهاند.
اما باید دید جایگاه آنها در تفسیر قرآن چگونه بوده است. یکی از مسائل اختلافی در شیعه و اهل سنت این است که اهل تسنن بعد از پیامبر(ص) مرجع را صحابه و تابعین میدانند، اما پیامبر(ص) به امر خدا دوازده نفر به عنوان جانشینان خود معرفی کردند که رهبری آنها از جانب خدا تعیین شده و اینها نیز در همه زمانها هستند و هیچ زمانی زمین از یکی از آنها خالی نیست. الان در تفسیر قرآن اهل سنت بعد از پیامبر(ص) برای کلام صحابه و تابعین یک خصوصیتی قائل هستند، اما شیعه برای اهل بیت آن حضرت(ص) جایگاه خاصی قائل هستند و این مسئله اختلافی بین شیعه و اهل سنت است. آنها از این دوازده نفر فقط امام علی(ع) را به عنوان یکی از صحابه مطرح میکنند، اما با سایر ائمه(ع) کاری ندارند.
در اینجا برخی ادله شیعه بر این اعتقاد تبیین میشود که سه دلیل مورد توجه قرار میگیرد؛ دلیل اول دارای سه مقدمه است. مقدمه اول این است که هر کسی با قرآن آشنایی داشته باشد و در صدد فهم معانی قرآن باشد، میداند که معارفش منحصر به آنچه مفسرین گفتهاند، نیست و این یک مرتبهای از مراتب قرآن است. در تفسیر آیات، مفسرین وجوه متعددی در مورد آیات مطرح کردهاند و بدون اینکه معنای واقعی را تعیین کنند، از آن گذشتهاند، لذا مفسرین عادی، به همه معانی قرآن آگاه نبوده و در حد توان خود کوشش کردهاند با معانی قرآن آشنا شوند، اما خیلی از مطالب برای آنها مجهول مانده است. دیگر اینکه برخی آیات، احکام دینی را سربسته بیان کرده است؛ برای نمونه هیچ آیهای نماز را تبیین نکرده است. دیگر اینکه، روایات فراوانی هست که همه آیات قرآن ظاهر و باطن دارد و باطنش را نیز افراد عادی نمیتوانند بفهمند، بنابراین باید کسی باشد که به باطن آیات آگاه باشد و مطالب مجمل را تبیین کند و موارد اختلافی را نیز حل کند. از اینجا پی میبریم که قرآن کریم نیاز به مفسری دارد که از جانب خدا تعیین شود و به همین صورت نیز بوده است.
در عصر پیامبر(ص) مفسر قرآن از جانب خداوند خود ایشان بوده، اما پس از پیامبر(ص) نیز ما به این مفسر نیاز داریم که ائمه(ع) هستند. خدای حکیم هرچه را برای هدایت بشر نیاز باشد فراهم میکند، و الا نقض غرض میشود و خدا قرآن را فرستاده تا بندگانشان این را بفهمند. حکمت خدا اقتضا میکند این مفسر را خدا قرار داده باشد. وقتی سراغ روایات میآییم میبینیم دوازده نفر را قائم مقام پیامبر(ص) معرفی کردهاند که به آنها نصوص امامت میگوییم؛ شیخ حر عاملی در اثبات الهداه بیش از هزار روایت در مورد امامت اهل بیت(ع) جمعآوری کرده است.
دلیل دوم حدیث ثقلین است. این حدیث از احادیثی است که شیعه و سنی در کتب خود نقل کردهاند. یک کتابی در سالهای اخیر چاپ شده که نامش «کتاب الله و اهل البیت فی حدیث الثقلین» است. در این کتاب از 160 کتاب اهل سنت این حدیث شناسایی و نقل شده که در این کتاب فقط متن حدیث است و از 160 کتاب این حدیث به دست آمده است. از این نقلها معلوم میشود رسول خدا(ص) در سال آخر عمر شریفشان مکرر این امر را میفرمودند و اگر در احادیث عبارات مختلف است به این دلیل است که حضرت(ص) مکرر این را مطرح میکردند و از حدیث ثقلین میفهمیم که اهل بیت(ع) به همه معانی قرآن آگاه هستند و دیگر اینکه اهل بیت(ع)، هر آنچه در مورد تفسیر قرآن بفرمایند، حق است و اینها مصون از خطا هستند.
دلیل سوم روایات خاصه در خصوص جایگاه اهل بیت(ع) است که فقط در کتب شیعه آمده است که تعداد آنها نیز بسیار زیاد است. برای نمونه شیخ صدوق با سند متصل از امام رضا(ع) از پدرانش از پیامبر، از جبرئیل، از میکائیل، از اسرافیل و او از خدا نقل کرده است که من خلق را با قدرتم آفریدهام و از میان آنها هر کسی که خواستم اختیار کردم و از میان این پیامبران، محمد(ص) را برگزیدم که حبیب و خلیل و صفی است که فرستاده به سوی خلقم باشد و برای پیامبر(ص)، علی(ع) را برگزیدم تا اینکه کتاب من را تبیین کند.
انتهای پیام