صاحب‌منصبی در اسلام انجام وظیفه است
کد خبر: 3946521
تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱۳۹۹ - ۱۵:۴۰
حشمت‌الله قنبری:

صاحب‌منصبی در اسلام انجام وظیفه است

پژوهشگر تاریخ اسلام بیان کرد: مسئولیت‌ها و تکالیف و نشستن در طبقات و صنوف به خودی خود، دارای ارزش نیست و در اسلام مقام داشتن عبارت از وظیفه است و هرکسی که وظیفه خود را در طبقه‌ای که نشسته درست انجام دهد، در پیشگاه حق‌تعالی صاحب منصب است و بالا و پایین هم ندارد و هرکسی هم که وظایف خود را انجام ندهد، اسباب زحمت است و این نه‌تنها فضیلتی ندارد، بلکه مورد نفرت حاکمیت دینی هم هست.

به گزارش ایکنا، حشمت‌الله قنبری، پژوهشگر تاریخ اسلام، شب گذشته، 19 دی‌ماه، در برنامه تلویزیونی «هدی»، که از شبکه قرآن و معارف سیما پخش شد، به شرح فقراتی از نهج‌البلاغه پرداخت که در ادامه متن آن را می‌خوانید؛

حضرت امیر(ع) در ادامه فرامین و اوامر حکومتی خود به مالک بن حارث نخعی، در فرازی ایشان را به حقایق مهمی در متن جامعه رهنمون شدند و فرمودند: بدان، این جامعه‌ای که به طرف آنها می‌روی و مردمی که بر آنها ریاست پیدا کردی، طبقات متنوعه‌ای هستند که البته امر هر کدام از آنها با کمک و تعاون سایر بخش‌ها به فرجام مناسب می‌رسد و هیچ طبقه‌ای از سایر طبقات بی‌نیاز و مستغنی نیست. این را نیز تبیین کردیم که این طبقه‌بندی از صنوفی که حضرت امیر(ع) پیش‌روی مالک قرار دادند به معنای رتبه‌بندی و اعطای درجه و فضیلت‌بخشی به هیچ کدام از صنوف و طبقات نیست، چون تمام صنوف در ارتباط با یکدیگر می‌توانند، امور جامعه را رونق دهند و باعث توسعه یک کشور شوند و هر کدام از آنها در چارچوب وظایفشان رابطه معناداری با یکدیگر دارند.

شرط آن ایمان و عمل صالح است، چون مسئولیت‌ها و تکالیف و نشستن در طبقات و صنوف به خودی خود، دارای ارزش نیست و در اسلام مقام داشتن عبارت از وظیفه است و هرکسی که وظیفه خود را در طبقه‌ای که نشسته درست انجام دهد، در پیشگاه حق‌تعالی صاحب منصب است و بالا و پایین هم ندارد و هرکسی هم که وظایف خود را انجام ندهد، اسباب زحمت است و این نه‌تنها فضیلتی ندارد، بلکه مورد نفرت حاکمیت دینی هم هست. از ظاهر بیان حضرت(ع) این استفاده می‌شود که اگر کسی عهده‌دار مسئولیتی می‌شود، یکی از مهم‌ترین وظایفش این است که ببیند با چه کسی طرف حساب است و جامعه مخاطب آن کیست تا در سایه این شناخت و معرفت، هم اعتماد و اتکای به توان داخلی و هم‌افزایی ملی به وجود آید و وقتی این هم‌افزایی ملی به وجود آمد، زیبندگی و وقار بین‌المللی نیز برای یک کشور به دست می‌آید.

اما وقتی مسئولان از ظرفیت مردم بی‌خبر باشند، اینها در جامعه جهانی و محیط حاکم بر آنها افراد محترمی به حساب نمی‌آیند و چیزی که به دولت‌ها قدرت می‌دهد، توانایی‌های داخلی و ظرفیت‌های ملی است که اگر درست شناخته شود، حتی دنیای استبکار نسبت به آنها تواضع می‌کند. حضرت امیر(ع) در فرامین خود به مالک از هفت طبقه اجتماعی یاد کرده که وقتی جامعیت کلام ایشان را می‌بینید، اینطور است که زیر طبقات نیز در آن هست و در کلان رهنمودهای امام(ع) هیچ طبقه‌ای مورد غفلت واقع نشده است. مانند بیان قرآن که کتاب مجملات است و کلیاتی دارد که تبیین آن با مبین وحی است و بیان حضرت امیر(ع) به عنوان ولی امر و حاکم اسلامی، باید از ناحیه والی او تبیین شود و او زیرشاخه‌ها را بشناسد. گاهی ممکن است به دلیل توسعه و تغییر و تحولات بنیادینی که به وجود می‌آید، صنوف جدیدی هم به وجود آید و حاکم و زمام‌دار وقت باید بشناسد، چون اگر یک صنف در جامعه‌شناسایی نشود، تردید نکنید در کارآمدی دولت اسلامی موثر خواهد بود.

نیروهای مسلح فاخرترین صنوف جامعه

امور یک کشور جز با ارائه و عرضه توانمندی‌ها و برخوردار کردن و برخوردار شدن صنوف جامعه از یکدیگر تحقق پیدا نمی‌کند، اما حضرت امیر(ع) از ارتش و قوای مسلح با فاخرترین عبارت‌ها به عنوان اولین طبقه اجتماعی یاد کرده‌اند و فرمودند: در میان مردم عده‌ای هستند که سپاه خدا هستند، یعنی خدا از درون مردم و بندگان خودش سربازگیری می‌کند و اجازه داده است. یعنی هر خانه مسلمان و هر خانه اسلامی باید تبدیل به یک خاستگاه تربیتی دینی شود که وقتی از درون آن خانه جوان برومندی به جامعه عرضه می‌شود، لیاقت رفتن به سپاه خداوند را داشته باشد.

یعنی پدر و مادر در محیط خانه و خانواده تربیت فرزند را با معنای عمیق‌تری هم باید پیگیری کنند که این یک فرزند شایسته و بایسته نیست، بلکه یک بنده خوب است و این بندگی را آنچنان عمق بخشیده که به مقام ارتش الهی شدن نائل شود. لذا از نگاه حضرت امیر(ع) سربازی رفتن اجباری رفتن نیست، بلکه سربازی، درجه‌داری، افسری، ‌امیری و سرداری در نیروهای مسلح اسلامی متعالی‌ترین مقام و مهم‌ترین تکلیف آن هم در مقام بالندگی دینی است و شایستگی می‌خواهد. یک تبلیغ غلطی است که از سر غفلت روی زبان‌ها نیز گفته می‌شود که اگر فرزند ما برود سربازی از زندگی عقب می‌ماند. ممکن است که اساسا این فکر ساخته دشمن باشد، چون اگر جنود را سپاه خدا بدانیم که باید در بین مردم جامعه ظهور و بروز پیدا کند، لازمه‌اش تربیت مواج و اعتماد عمیق آمیخته با محبت غلیظ است. اما وقتی می‌گوید اجباری است، زنجیره محبتش را قطع می‌کند. چون انس را کم می‌کند و در نتیجه رغبت به رفتن به سپاه الهی نیز کم‌فروغ می‌شود و می‌شود یک فتنه‌ای که ممکن است در بزنگاهی که برای نظام اسلامی به وجود آید، منشا مشکلات حساب شده باشد.

پادگان‌ها و آموزشگاه‌های نظامی کارخانه انسان‌سازی است یا باید باشد. تجربه بعد از انقلاب نشان می‌دهد پادگان‌های ما از این خصائص برخوردار بودند، یعنی سربازانی در این مراکز تربیت شدند که بسیاری از آنها از این دنیا بزرگ‌تر شدند و وقتی این باور را ایجاد کنیم، دوران سربازی می‌شود، دوران شرف و دوران افتخار توأمانی که باید به عنوان سرمایه‌گذاری بزرگ که می‌تواند آینده جوانان را به رونق بکشاند تحت مدیریت قرار بگیرد. نباید ترس ایجاد بشود یا مثلا خریدن سربازی مطرح شود. البته آنها که این برنامه را ریخته‌اند حتما فکر کرده‌اند، اما وقتی سربازی تبدیل به یک ارزش اساسی شد، با پول قابل خرید و فروش نیست و با عمل، وزانت و اعتبار می‌دهد و زیر بیرق حق قرار گرفتن در بالندگی اجتماعی یک فرد موثر است.

امتیازات نیروهای مسلح چیست؟

حضرت امیر(ع) بعد از معرفی سپاهی‌ها به شش طبقه دیگر نیز اشاره می‌کند و سپس در بیان عظمت نظامیان یک هدایت روشن و دقیقی دارند که یکی از اینها کافی است برای اینکه یک فرد را به اعلی درجه افتخار نائل کند. می‌فرماید نیروهای مسلح به فرمان حق‌تعالی از چند امتیاز استثنایی برخوردار هستند؛ اول، دژهای استوار مردم هستند، دوم، زینت مدیران جامعه هستند و به اینها وقار می‌دهند، سوم،‌ اسباب عزت دین هستند،‌ چهارم امنیت راه‌ها با وجود آنها تأمین می‌شود که این راه‌ها معنای عمیقی دارد و پنجم هم اینکه، به سرانجام رسیدن کار مردم در سایه رشادت آنها میسر می‌شود. لذا ترساندن مردم از نظامیان تربیت‌یافته مکتب قرآن و اهل بیت(ع) کار غلط و بسیار ظالمانه‌ای است.

گزارش از سیدمیلاد اوصیاء

انتهای پیام
captcha