به گزارش ایکنا، حشمتالله قنبری، پژوهشگر تاریخ اسلام، شب گذشته، 5 دی، در برنامه تلویزیونی «هدی»، که از شبکه قرآن و معارف سیما پخش شد، به شرح فقراتی از نهجالبلاغه پرداخت که در ادامه متن آن را میخوانید.
مجالست با اهل علم و دانایی به خودی خود نشاندهنده شخصیت فاخر یک انسان است، چه صاحب منصب باشد یا نباشد اما یکی از راههای معرفت یافتن به حقیقت افراد، مطالعه دوستان و همنشینان اوست. امام علی(ع) در یکی از مهمترین فرازهای اوامر خود به مالک اشتر نخعی همین مورد را متذکر شدند، که امر میفرمایند و امرشان این است که ای مالک، بیشترین مجالست و گفتوشنود و وقتی که برای تبادل فکر و نظر و رأی به کسی اختصاص میدهی، متوجه عالمان و صاحبان اندیشه باش و در مورد موضوعاتی هم با آنها خلوت گزینی کن و همکلام شو که در اصلاح امور دستگاه تو و مردم و یا ارتقای وضع موجود اثربخش باشد، یعنی دِیمی نباشد که از هر دری سخن به میان آید، بلکه موضوع گفتوگو و نشست باید معین باشد و اهل علم و حکمت نیز در چارچوب آن موضوع مشخص وارد گفتوگو شوند و جلسه ادامه یابد که محصولش یا ارتقای وضع موجود و یا اصلاح نقصهای گذشته شود.
آنچه امام(ع) با سرفصل مشخصی به آن تأکید میکند این است که تو را برای برقراری نظمی که در گذشته وجود داشته و دارای اثر بوده مستحکم کند، یعنی اینجا همنشینی عالم و دانشمند خداترس یکی از دستاوردهایش این است که برای یک مدیر و زمامدار سکینه قلبی و آرامش باطنی ایجاد میکند. مدیر و زمامدار نیز انسان هستند و مانند دیگران زندگی میکنند و از همه نیازها و لطایفی که بقیه بندگان خدا برخوردار هستند و به آنها نیاز دارند ایشان نیز بیبهره نیست و باید خود او و اطراف او نیز رعایت کنند و یکی از نیازهای اصلی یک مدیر گفتوشنود با همنوعانش است چون عملزدگی و غرق شدن در کارها و تمام وقت را صرف مأموریتهای ریز و درشت کردن و در جزئیات مسائل رفتن، زندگی را تلخ و از ارزشهای انسانی تهی میکند.
به همین دلیل یکی از عالیترین ویژگیها و سندهای مدیریت موفق داشتن این است که بتواند بر وقت خودش مدیریت منطقی و صحیح کند. یکی از مدیریتها و یا آثار مدیریتی فاخر یک رئیس این است که با همه گفت و شنود داشته باشد، مخصوصاً با اهل منزل باید این گفتوگو را داشته باشد، چون اگر به اعتبار اینکه سر مدیر شلوغ است و گرفتاری کاری او وسیع است، محیط خانه را برای همسر و برای دختر و پسر تبدیل به یک حبس و حصر تلخ کند، وزانت پدر بودن خود را از دست میدهد و بخشی از فلسفه کار و عملش را نیز با مناقشه جدی مواجه میکند؛ کسی که رئیس میشود نباید چشمش را به روی همه ببندد. مدیر موفق کسی است که نسبت به همه وظایفش به پدر و مادر پایبند باشد.
یک مدیر موفق باید بتواند در محل زندگی و اقامتگاه خودش یک همسایه خوب مؤثر و دارای حسن آداب و سلوک باشد که همه اینها تبدیل به یک ارزش افزوده برای حکومت میشود، چون وقتی اینچنین میشود، دیگران نیز از آن حفاظت میکنند، اما این مطلب و این ویژگی باید به یک رفتار و نهاد تبدیل شود و متوازن باشد. مقامات و مدیران در حوزه اداره و کار جنس مجالستشان فرق دارد، یعنی زمانی که در اداره است هم به لحاظ ساعت محدود است و هم عمر مدیریت کوتاه است که از عمر زندگی در دنیا کمتر است.
در ادامه نیز نشست و برخاست لازم است. یک بخش از آن برای همکاران و کارمندان است که رعیت رؤسا هستند که امر رئیس را اجرا میکنند اما حقی هم به گردن او دارند. یک بخش نیز برای اداره کار است و در اینجا حضرت(ع) فرمود بیشتر وقتی که برای همگفتوگویی میگذاری حتما عالم باشند. همنشینی با علما نیز به معنای مجالست با علمای اخلاق نیست، چون اصولاً نزدیک بودن هر کسی با عالمان اخلاقی هم شرط عقل و هم اسباب تهذیب نفس است. آدم خوب است که یک مرشد اخلاقی داشته باشد، اما نه اینکه رابطه مرید و مرادی باشد و شعور را از کار بیندازد.
امام علی(ع) در اینجا امر میکند و این نیست که برای انجام یک کار اخلاقی به دوست خودش توصیه کند بلکه این مطالبه صاحب حکومت از یک اسلامشناس و سیاستمدار برجسته است که ظرفیت بهرهبرداری از کلمات عالمانه را دارد. خود همنشینی با عالم و قبول رای و نظر عالمانه سند عالم بودن یک مدیر است، چون مدیر زبون که حال و حوصله این حرفها را ندارد و یا تحمل شنیدن حرف حساب بالاتر از حرف خودش را ندارد. این عبارتهای فاخر امام علی(ع) باید قبل از ریاست هر کس به او آموزش داده شود، چون آدمها وقتی رئیس میشوند مستغنی میشوند. هر چقدر برای او آیه و روایت بخوانید تأثیر ندارد اما امام علی(ع) به عنوان کسی که یک نظام حکیمانهای را در این کره خاکی تأسیس کرده، مجالست با علما را نشان از شایسته بودن مدیر میداند.
فرمود با عالمان مجالست داشته باش، اما اولاً این نشست و برخاست از سر پرستیژ اجتماعی و سفرهداری و عوامفریبی نباید باشد، بلکه فضای این نشستها باید با آنها زمینهساز تولید اندیشه و عمل باشد. دیگر اینکه علم و دانایی آنها نیز جامع و کاربردی باشد، چون عالم حکیم هم جامعیت علمی دارد و هم علمش توان کاربردی پیدا کرده است و در عین حال منصف است و وقتی به یک سنت صالحه برخورد میکند با شرافت از آن دفاع و حمایت میکند.
انتهای پیام