به گزارش ایکنا، حشمتالله قنبری، پژوهشگر تاریخ اسلام، شب گذشته، 28 آذرماه، در برنامه تلویزیونی «هدی»، که از شبکه قرآن و معارف سیما پخش شد، به شرح فقراتی از نهجالبلاغه پرداخت که در ادامه متن آن را میخوانید؛
امام علی(ع) به مالک اشتر امر کرد که سنتهای حسنه را که مورد قبول بزرگان مردم بوده است و مردم نیز به آن عمل کردهاند و در سایه عمل به آن، سنتها آرامش پیدا کردهاند، نقض نکند. وقتی صحبت از سنت میکنیم، بلافاصله سنت نبوی در ذهن مردم تداعی میشود که سنت پیامبر اکرم(ص) مقوم و مبین وحی الهی است و بدون تردید، هر آنچه از رسول خدا(ص) در اختیار ما است، عالیترین نسخه هدایت است و در عین حال نشاندهنده کوتاهترین راههای رسیدن به سعادت است. اما دلالت امام علی(ع) به سنت نبوی نیست، بلکه به سنن پسندیده افرادی است که مالک میخواهد جایگزین آنها شود.
اینکه مالک پاسدار حریم محمد بن ابیبکر باشد، چیز عجیبی نیست و در حالت عادی، اگر مسئولان در چارچوب نظام دینی حرکت کنند، دلیلی برای اختلاف اساسی ایجاد نمیشود و اینها هرکدام در جایگاه مدیریت قرار میگیرند و همافزایی میکنند. این نکته وجود دارد که خود پیامبر(ص) نیز جملهای همچون این عبارت امام علی(ع) را در یک معرفت کلی برای امت اسلام به میراث گذاشته است. بیان ایشان بسیار مهم است، چون دایره و گستره این بیان همه سطوح حیات انسانی را شامل میشود. این خبر را نیز مسلم نیشابوری در جلد هشتم صحیح خود روایت کرده که فرمود اگر کسی سنت حسنهای را تأسیس کرد و بعد از او نیز مورد عمل قرار گرفت، در اجر آنها نیز شریک است. یعنی اگر کسی امروز کار خوبی انجام دهد و تا قیامت، هر کسی آن سنت را عمل کند، موسس این سنت نیز از تمام آن پاداشها برخوردار است، بدون اینکه به پاداش دیگران ضرر زده شود.
بیان پیامبر(ص) یک بیان جامع است؛ یعنی دعوت از مردم برای حرکت مبنایی و عمل تأسیسی برای خدمت به مردم و عمل به چیزی که خداوند آن را حسنه میداند. خود فرصت و اجازه تأسیس سنت حسنه، یکی از مهمترین نعمتهای الهی به بندگانش است، چون پیامبر اسلام(ص) که معمار سنتهای خوب در امت اسلام است، در سایه وحی الهی اینها را ظاهر کرده و بعد هم به عنوان نسخه عمل به جا گذاشته است؛ روزی که کل بشریت در سایه توحید واحد میشوند، یعنی پیامبر(ص) میشود یک عمل و محور و وحدتی که با نگاه کردن به او حقایق الهی تحقق پیدا میکند. این حالت براساس هدایت پیامبر(ص) برای امتش و در اختیار کسانی است که به دنبال تأسیس سنت حسنه هستند؛ یعنی هر انسانی میتواند معمار عمل و موسس سنت حسنه باشد.
این کار بدون فکر و دل آباد و برخوردار شدن از تعقل و ظرفیت عقلی، برای کسی شدنی نیست. سنت یعنی راه و روش و سبک رفتار که به خودی خود خنثی است و نه خوب و نه بد است، بلکه مضاف الیه به آن ارزش مثبت میدهد. اگر روشی اتصال به مفاهیم الهی داشته باشد، در جهت خدمت به مردم و در خدمت انسانیت انسان باشد، سنت حسنه است و اگر در تبعیت از راه و روشهای غلط ابلیس باشد، این میشود سنت سیئه که هر یک آثاری دارند. لذا سنت حسنه در انتساب به ذات اقدس الهی معنا پیدا میکند. یعنی کسی که در جایگاه ریاست و مدیریت قرار میگیرد، باید با مفهوم بندگی آشنایی دقیقی داشته باشد و با مطالبات ذات اقدس اله از خودش به عنوان مدیر اسلامی آشنا باشد.
اگر این وضعیت برای او تحصیل شد، زمینه تأسیس سنتهای حسنه برای او فراهم میآید و اگر نباشد، ممکن است در لباس دین به جایی برسد، اما تظاهر به خوبی کند. چون گاهی اوقات یک شخصیت بزرگ با واژههای دینی تظاهرات ابلیسی دارد. وقتی در زندگی بسیاری از مشایخ اسلام در صدر اول مراجعه میکنید، در عبارات آنها نمیتوانید سستی پیدا کنید، حتی در شخصیت پلیدی مانند معاویه نیز نمیتوانید اینها را پیدا کنید و اگر خطبههای روزهای نخست او را ببینید و او را نشناسید، فکر میکنید یک حکیم فرزانه الهی در حال ایراد خطبه است. او مهارتی داشت که مهمترین فاجعه را رقم زد و این رقم زدن را با استفاده از روشهایی که موافق با اعتقاد مردم بود، رقم زد، لذا اینجا میزان الهی بودن یک عمل در سایه معرفت پیدا کردن به شاخصههای آن عمل است.
گاهی امکان انجام یک عمل نیک برای انسانها وجود دارد. اما این سنت نیک قابلیت انتقال به دیگران را ندارد. بسیاری از مردم کار نیک میکنند، اما با مرگ آنها، کارهای خیر آنها نیز متوقف میشود که ایرادی هم ندارد، اما ارزش عمل به همان اندازهای است که خودش حیات دارد و عمل میکند، اما در میان برخی از افراد، غیر از اینکه خود او عامل به سنت خوب است، جنس رفتار میتواند حالت تأسیسی داشته باشد؛ یعنی سنتی باشد که پس از او نیز برای دیگران ارزشآفرینی کند و خود او نیز به اعتبار برسد و خیراتش ادامه یابد و موسس آن سنت نیز تا انقراض عالم برخوردار باشد.
در روزگار فعلی ما، گاهی اوقات با سنت، رفتار غیرمنصفانهای میشود؛ یعنی سنت را در مقابل مدرن زندگی کردن قرار میدهند. به این معنا که اگر کسی سنتی است، میگویند عقبمانده است و ... ، اما این جمله غلط است. در تعریفی جامع، سنت یک حقیقت پویا است و اگر زایش و پویایی نداشته باشد، سنت نیست. سنتی که میتواند افقهای روشن را در اختیار ما بگذارد، البته از این قابلیت برخوردار است که بین گذشته و حال پیوند منطقی برقرار کند که یکی به روز شدن و یکی هم به روز آن درآمدن است.
سنت بین گذشته و حال پیوند منطقی برقرار میکند و انسان با علم و کمالات قبلی آشنا میشود و وقتی این آشنایی پیش آمد، در سایه این سنت، آینده ساخته میشود. سنت نقطه مقابل مدرنیته نیست و مدرنیتهای که با سنت ارتباط نداشته باشد، محصولش جاهلیت است و هدایتآفرین هم نخواهد بود.
اما انسان موجودی دووجهی است و میتواند خیر مطلق یا شر مطلق باشد و پیامبر(ص) فرمود اگر انسان سنت سیئهای را بنیانگذاری کرد و بعدیها نیز به آن عمل کردند، در تمام سیئاتی که دیگران برداشت میکنند، او نیز سهم دارد، بدون اینکه آسیبی به سهم آنها رسیده باشد. این بخش از فرمایش پیامبر(ص) یعنی هر مسلمانی در هر موقعیتی، باید با درک حضورِ محضر الهی، مراقب قول و عمل و رفتار و کردار خودش باشد، چون لغزش او خیلی سخت نیست و امام علی(ع) نیز همین را به مالک گوشزد میکند، چون جایگاه ریاست هم در نیت و هم در گفتار و کردار قابلیت تبدیل شدن به الگو و سنت را دارد.
انتهای پیام