به گزارش خبرنگار ایکنا، مجموعه سخنرانیهای «ویژگیهای خانواده علوی؛ نقش و جایگاه آن در جهان رو به ظهور» عصر روز گذشته، 13 مردادماه، با موضوع «نقش و جایگاه تفکر و تعقل در خانواده علوی» به صورت وبینار از سوی شورای فرهنگی و معاونت آموزشی پژوهشگاه رویان و با حضور آیتالله احمد بهشتی، عضو مجلس خبرگان رهبری، برگزار شد.
آیتالله احمد بهشتی، در ابتدای این نشست با بیان اینکه انسان در بین فرشتگان و حیوانات موقعیت ویژهای دارد، گفت: فرشتهها تنها عقل هستند، بدون شهوت، عواطف و احساسات؛ حیوانات نیز شهوت هستند. آنها عواطف، احساسات، نفرت، غضب، گرایش، محبت و نفرت دارند، اما از عقل و فکر محرومند؛ در این میان انسان موجود ویژهای است. هم بعد ملکی و فرشتهای و هم بعد حیوانی دارد. انسان مجموعهای از عقل، احساس و علاقه است. انسان اگر گرایش به عقل پیدا کند و نهاد زندگی را به عقل برساند به ملک بودن نزدیک میشود و به جایی میرسد که به جز خدا نبیند، اما اگر عقلانیت را کنار بگذارد و به سمت شهوت، عواطف و احساست برود، تنزل مییابد و به رتبه حیوانات بلکه پایینتر خواهد رسید. بنابراین انسان واقعی، انسانی است که عقل خود را در کنار عواطف و احساسات پرورش دهد.
عضو مجلس خبرگان رهبری، با بیان اینکه کار عقل، فکر کردن است و فکر و اندیشه از ویژگیهای عقل انسان است، گفت: انسان باید این عقل را در راه تفکر به کار بیندازد. اما تفکر نیز دو راه و مقوله دارد. یک راه در مسائل نظری و راه دیگر این است که در مسائل عملی فکر کند. فکر کردن در مسائل بود و نبود را عقل نظری میگویند و فکر کردن در مورد باید و نباید و اینکه چه باید کرد و چه نباید کرد را عقل عملی میگویند. البته معنی اینها این نیست که انسان دو عقل دارد، بلکه یعنی این عقل هم درباره بود و نبود و هم در مورد باید و نباید فکر میکند. اینجا افراط و تفریط صحیح نیست. یعنی اگر انسان فقط در مورد بود و نبود فکر کند عالم و دانشمند میشود و این تک بعدی است و اگر فقط در مورد باید و نباید فکر کند نیز یک بعدی میشود.
آیتالله بهشتی ادامه داد: فکر باید در هر دو مقوله وارد شود و تلاش کند. هم در مورد باید و نباید و هم در مورد بود و نبود و این فرد میتواند یک انسان واقعی شود و هر مقدار در این مسیر حرکت کند به کمال خود نزدیکتر میشود و چه بسا انسانی کامل و الگو مانند انبیا و ائمه(ع) میشود؛ پس عقل انسان دو بال دارد؛ یک بال نظر و دیگری بال عمل است که با این دو بال میتواند پرواز کند و به ملکوت راه یابد. اگر هر دو بال و یا فقط یکی از بالهای عقل را قیچی کنند بر روی زمین میافتد و دیگر قادر به بالا رفتن و پرواز نیست. اگر هر دو بال عقل بریده شود مانند مرغ بیبال است و اگر فقط یک بال او قیچی شود با یک بال نمیشود پرواز کرد؛ لذا هر دو بال باید گشوده شود تا در فضای ملک و ملکوت بتواند پرواز کند. بنابراین انسان واقعی چنین انسانی است. این عقل خداداد باید هم در مقوله نظر و هم در مقوله عمل وارد تفکر شود.
عضو مجلس خبرگان رهبری با تأکید بر اینکه اگر عقل در عواطف و احساسات حاکم شود و فکرش را در مورد مسائل نظری و عملی به کار بیندازد، آن وقت است که میتواند بر عواطف و احساسات حاکم شود، گفت: اما اگر انسان در مسائل عملی وارد نشود، در مقوله عواطف و احساسات نمیتواند ورود کند. آن کسی که عقلش قالب است هم بر شهوت و هم بر غضب قالب است.
حضرت علی(ع) و فروبردن غضب
وی با ذکر روایتی از فرو بردن غضب حضرت علی(ع)، اظهار کرد: عمرو بن عبدود که اصطلاحاً به او فارس یلیل یعنی سواری که با هزار سوار برابری میکند، گفته میشد، پهلوان نامی قریش بود. وی در جنگ بدر نیز زخمی شده و زخم او به حدی بود که نتوانست در جنگ احد حاضر شود، ولی در جنگ خندق در حالی که بهبود یافته بود حاضر شد. او به همراه دو نفر دیگر، یعنی عکرمه ابن ابی جهل پسر ابوجهل و فرد دیگری، توانستند از خندق عبور کرده و مبارز بطلبند. عمروعاص که فرمانده بخشی از لشکر بود نیز میخواست به همراه نیروهایش از خندق عبور کند که با عکسالعمل مسلمین مواجه شدند و نتوانستند عبور کنند، اما عمرو بن عبدود و دو همراهش آمدند و مبارز طلبیدند. هیکل مهیب و سابقه او در مسلمین رعب شدیدی ایجاد کرد. حضرت علی(ع) برخاستند که به مصاف او بروند، اما پیامبر(ص) ایشان را بازداشتند و فرمودند بگذار ببینیم کس دیگری میرود یا نه. عمرو بن عبدود دوباره مبارز طلبید تا اینکه بار سوم هم باز کسی نرفت، این بار پیامبر(ص) به علی(ع) اجازه دادند و ایشان را دعا کردند.
وی افزود: عمرو بن عبدود سابقه دوستی با ابوطالب پدر امیرالمؤمنین را داشت و به ایشان گفت: من نمیخواهم تو را که فرزند ابوطالب هستی بکشم، اما علی(ع) فرمود: اما من میخواهم تو را که دشمن اسلام هستی بکشم و او را به اسلام دعوت نمود که نپذیرفت. آنها با یکدیگر جنگیدند و درگیری شد و گرد و خاک به پاخاست و لذا مردم صحنه را نمیدیدند که چه کسی غلبه دارد تا اینکه صدای تکبیر علی(ع) بلند شد و همه فهمیدند ایشان غلبه یافتهاند و خاکها که فرو نشست دیدند حضرت بر سینه عمرو نشستهاند. در این بین به عمرو بن عبدود به امام علی(ع) جسارت کرد و آب دهانش را بر صورت مبارک حضرت انداخت، امام بلند شد و یک دور زد و بعد آن ملعون را به درک واصل نمود. وقتی از حضرت دلیل این کار را پرسیدند ایشان در جواب فرمودند که احتمال دادم نیتم کاملاً برای خدا نباشد، بلکه به خاطر خشم باشد. آن کسی که اسیر هوای نفس است و عقلش مغلوب و فکرش در مسیر عواطف و شهوت کار میکند با کسی که عقلش قالب است بسیار فاصله دارند.
آیتالله بهشتی ادامه داد: علی(ع) او را کشت و در حین نبرد پای او را از بدنش جدا کرد. اما بر خلاف رسم آن روز که زره مقتول در جنگ تن به تن را در میآوردند و زره و شمشیر او را به عنوان یادگار غلبه میبردند، این کار را نکرد. عمر از ایشان پرسید: چرا این کار را نکردید؟ حضرت فرمودند: شرم داشتم کسی که با او نسبتی دارم(چون به هر حال قریشی بود) را برهنه کنم، لذا خواهر عمروبن عبدود، ام کلثوم، وقتی دید امیرالمؤمنین چنین جوانمردیای به خرج داده است، از ایشان، یعنی قاتل برادرش تجلیل کرد.
خصوصیت افرادی که مقابل علی(ع) ایستادند
وی تصریح کرد: بسیاری از افراد که مقابل علی(ع) ایستاند یا از یک بال عقلشان استفاده میکردند و یا هیچکدام را استفاده نمیکردند. فردی که مسائل دینی و زندگی را با عقل نظری خوب میفهمد، اما عقل عملی او در عمل و اجرا کردن دستورهای دین، ضعیف است، عالِم بی عمل محسوب میشود. این فرد میداند گناه بد است، ولی مرتکب میشود یا میداند خیر، خوب است، ولی انجام نمیدهد. عمدهترین دلیل این است که عقل نظری چنین فردی قوی است، اما عقل عملی او ضعیف است، یعنی تحت اسارت شیطان شهوت و غضب است؛ فردی که اهل تعقل و فهم نیست، اما اهل عمل است. چنین فردی جاهل متنسّک است؛ یعنی عقل نظری او ضعیف و عقل عملی او قوی است.
وی با اشاره به جایگاه حضرت علی(ع) و حقانیت ایشان گفت: آیات بسیاری در قرآن کریم در مورد فضیلت حضرت امیرالمومنین(ع) نقل شده است. در اینجا به آیهای از قرآن اشاره میکنیم که ضمن ستودن ایشان به حجت اللهی آن حضرت بر خلق دلالت دارد. طبق احادیث ائمه معصومین(ع) تأویل اصطلاح قرآنی «جنب الله» حضرت امیرالمومنین(ع) است. ابن شهر آشوب در کتاب مناقب نقل کرده است که حضرت امام سجاد(ع) و حضرت امام باقر(ع) و حضرت امام صادق(ع) و زید بن علی درباره آیه ۵۶ سوره مبارکه زمر فرمودند: «علی(ع) جنب الله است و او حجت خدا بر خلق در روز قیامت است.»
این عضو خبرگان رهبری تصریح کرد: پیامبر اکرم(ص) در حدیث دیگری در این باره فرمودند: «فِی حَدِیثِ النَّبِیِّ(ص) لِأَبِی ذَرٍّ: یَا أَبَا ذَرٍّ یُؤْتَى بِجَاحِدِ حَقِّ عَلِیٍّ وَ وَلَایَتِهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَصَمَّ وَ أَعْمَى وَ أَبْکَمَ یَتَکَبْکَبُ فِی ظُلُمَاتِ یَوْمِ الْقِیَامَةِ یُنَادِی مُنَادٍ][یا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللَّهِ و ألقی [یلقى]فی عنقه طوق من نار [النار]...]»در حدیث پیامبر(ص) به اباذر میفرماید: ای اباذر، روز قیامت کسی را که از روی علم، حق علی و ولایتش را انکار کرده است میآورند در حالی که کر و لال و کور است و در تاریکیهای قیامت با صورت به زمین میخورد و میغلتد، منادی(از جانب او) صدا میزند: افسوس بر من که در اطاعت فرمان خدا(درباره ولایت(ع) کوتاهی کردم و طوقی از آتش به گردنش انداخته میشود.
آیتالله بهشتی با اشاره به اینکه جهان اسلام امیرالمؤمنین را به عنوان امام عادل و خلیفه بر حق پیغمبر اکرم(ص) قبول دارند اما اشخاصی با حضرت علی(ع) در افتادند که شب زندهدار بودند، گفت: خوارج کسانی بودند که یک بار نمازشان قضا نشد و حتی روایت است که شبها عبادت میکردند و در مسیر عبادت خواب نداشتند، اما همین افراد آب را به آسیاب بنیامیه ریختند. افرادی که به ظاهر دین داشتند، اما اسیر غضب و هوای نفس خود بودند. اینها به اسم دین با حضرت علی(ع)، جنگیدند، بدون اینکه بدانند علیه دین میجنگند. نتیجه این رفتارها تشکیل بنیامیه و شهادت حضرت علی(ع) شد. حکومت به دست بنی امیه افتاد و بلایی که باید بر سر امت بیاید، آمد. اشخاص نساک و زهد پیشه، اما بیعقل و بیفکر این بلا را بر سر مسلمین آوردند. افرادی که اسیر غضب خودشان بودند. اینها داعش آن زمان بودند و داعش ما همان خوارج آن زمان هستند. خداوند کمک کرد و با حضور نیروهای متعهد به ولایت، فداکاری کردند و شر اینها را کندند و مردم را از دست اینها نجات دادند. عراق را نجات دادند و هنوز هم باید برای نجات عراق تلاش کرد و آن را از چنگ نیروهای آمریکاییها درآورد. تا زمانی که اینها هستند مشکلات و گرفتاریها بر سر عراق است و باید این ریشه را از بین برد. باید خیلی هوشیار و بیدار بود؛ این مسائل نیاز به فکر درد، پس باید عقل را هم در مسائل نظری و هم عملی به کار انداخت.
وی با بیان اینکه در نامه ۳۱ نهجالبلاغه، حضرت علی(ع) به فرزندشان امام حسن(ع) وقتى از جنگ صفین بازمىگشتند تأکیدات فراوانی در مورد فکر و اندیشه دارند که بسیار زیبا و عمیق است، گفت: حضرت میفرماید: «از کسانى مباش که اندرز سودشان ندهد، مگر با آزردن فراوان، زیرا عاقل با اندرز و آداب پند گیرد و حیوانات با زدن.» حضرت دنبال این بود که با ادب و آداب افراد را تربیت کند. حضرت میفرماید: «گذشتگان صاحب فکر بودن و فکر میکردند و تو هم باید اهل فکر باشی» و باز میفرمایند: «شما اگر اهل نظر و فکر نباشید سرگردان و گرفتار خواهید بود»، پس جوانان باید فکر کنید و فکرتان را هم در مقوله عمل و هم در مقوله نظر به کار بیندازید؛ پرنده یک بال نباشید و سعی کنید صاف و زیبا پرواز کنید.
انتهای پیام