به گزارش ایکنا؛ جعفر رحمانی، استاد جامعةالمصطفی(ص) 11 آذرماه در کرسی ترویجی مبانی هستیشناختی مدیریت در قرآن کریم گفت: انسان در بُعد فردی و اجتماعی همواره در محیط پویا و متلاطم قرار داشته و ماندگاری و سیطره او بر محیط جز با تدبیر و مدیریت امکانپذیر نیست.
وی افزود: دانش مدیریت بر اساس مبانی و اندیشههای خاصی، به شکلهای مختلف و متفاوت در طول تاریخ، زمینه پایداری، دوام و قوام تمدنها و حکومتها را فراهم کرده است.
وی افزود: با شکلگیری انقلاب صنعتی، کار از خانه به کارخانه آمد و سازمانهای اداری و بنگاههای صنعتی و بازرگانی در مقیاس بزرگ شکل گرفتند و این امر منشاء پیدایش مکاتب و نظریات مدیریتی، در غرب است.
این پژوهشگر اضافه کرد: این خیزش علمی به شدت تحولآفرین بود و تمام عرصههای اجتماعی و فرهنگی انسان معاصر را تحت تأثیر قرار داد و مکاتب فکری دیگر را بیهیچ مقاومتی، تحت سیطره بیچون و چرای خود در آورد و تمام قلمروهای فکری، علمی و جریانات اجتماعی را با نوای خویش هماهنگ کرد.
رحمانی گفت: این مکاتب مدیریتی به دور مانده از دین و جهانبینی دینی، در کشورهای اسلامی و در حال توسعه راه یافتند و به عنوان اندیشه برتر مورد استقبال قرار گرفتند و از آن زمان تاکنون نیز این جریان وارداتی فکری و علمی ادامه دارد.
تعارض دانش مدیریت کشور با اسلام
استاد جامعةالمصطفی العالمیه قم افزود: دانش مدیریت امروزی که در سراسر مراکز دانشگاهی جهان به عنوان مبانی فکری و تخصصی الگوی آموزش دانشجویان و مدیران است، از جهانبینی خاصی سرچشمه میگیرد که با جهانبینی اسلامی در مبانی نه تنها تفاوتهایی دارد، بلکه در بسیاری از ابعاد دارای تعارض است و همین امر مشکلات بسیاری را برای نظام اداری ما ایجاد کرده است.
رحمانی اظهار کرد: هر مکتبی دیدگاه خاصی به انسان دارد که بر اساس همان دیدگاه، از این منبع استفاده میکنند. یکی انسان را مثل ماشین تصور میکند که بر اساس همین دیدگاه میکانیکی، نحوه تعامل با او نیز مشخص میشود و مکتب دیگر انسان را دارای ابعاد وجودی مختلف میپندارند و تصور میکانیکی را مردود میداند. در مقام عمل، مسلم است که این دو دیدگاه که اختلاف مبنایی نسبت به انسان دارد، دو مکتب را از هم جدا و متمایز میکند.
استاد جامعةالمصطفی بیان کرد: براساس تفاوتهای محتوایی بین مکاتب در عرصه مدیریت، مهمترین مسئله و متغیر که سبب تمایز مکاتب مدیریتی از یکدیگر میشود، نوع تلقی و تعریف از انسان است؛ مثلاً تعریف انسان در اسلام، یهود، مسحیت، بودیسم، مارکسیسم، اگزیستانسیالیسم، لیبرالیسم، سوسیالیسم و… تفاوتها و چه بسا تعارضهای آشکاری با هم دارند. بدیهی است که وقتی مبانی علم بر اساس این دیدگاهها متفاوت بود، قهراً علومی که مبتنی بر اینگونه مبانی هستند نیز تفاوت پیدا میکنند.
وی تأکید کرد: به همین دلیل تمامی نظامهای فکری و فلسفی در طول تاریخ، به انسان و شناسایی او عنایتی داشتهاند و مکاتب مختلف، چه آسمانی و چه زمینی براساس مبانی خود، قوانین و برنامههای سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و … خود را ارائه میدهند. اما این اختلافات دلیل نمیشود تا ما دستاوردهای دانشمندان غیراسلامی را در عرصه علوم نادیده بگیریم.
رحمانی تصریح کرد: بهرهگیری از دانش مدیریت بدون توجه به مبانی فکری آن مشکلات عدیدهای را گریبانگیر مدیران در مدیریت منابع انسانی و به تبع آن عملکرد سازمانها و در نهایت بر اجتماع داشته و دارد.
وی افزود: اسلام حاوی یک نظام جامع مدیریتی، سیاسی و اجتماعی است و از راهبردهای همیشگی و تداومبخش حرکت جمعی به سوی اهداف، بهرهمند است که همگی در اصطلاح وحیانی «صراط مستقیم» درج میشوند.
رحمانی اظهار کرد: خداوند ایصال الی الطلوب و هدایت تکوینی را بر عهده دارد که از مقوله صنع و ایجاد است، اما ارائه طریق و هدایت تشریعی را به انبیاء و اوصیاء آنان سپرده است، البته به اذن خودش. مدیریت از مقوله ارائه طریق است و از نوع عامه تکوینی است، به این معنا که اداره و تدبیر امر با امکانات خدادادی میسر میشود و اگر هدف سازمان با هدف اسلام یکی شود، ارائه و ایصال با هم خواهند شد.
وی در پایان افزود: مدیریت نشان دادن راهکار و راهبرد است؛ جهت را نشان میدهد که راه گم نشود و برنامه را هموار کند، لذا جهت افزایش سطح بهرهوری و کارآمدی نظامات اداری لازم است مبانی حاکم بر هستیشناختی مدیریت از منابع اسلامی شناسایی شود.
وی تأکید کرد: قرآن بهعنوان مهمترین، اصلیترین و معتبرترین منبع هدایت بشر، مرجعی مؤثر و ناب در شناسایی و تبیین مبانی هستیشناختی مدیریت است.
انتهای پیام