حجتالاسلام والمسلمین علی بحرانی، فعال قرآنی و جنگزده خوزستانی مقیم مشهد که پس از پایان یافتن 8 سال جنگ تحمیلی در مشهد زندگی می کند، در گفتوگو با ایکنا از خراسان رضوی، به مناسبت هفته دفاع مقدس با حضور در تحریریه این خبرگزاری اظهار کرد: همیشه در جنگ حق و باطل طبیعی است که در مرحله اول یک سری مقدماتی برای شروع جنگ چیده شود، در مرحله دوم جنگ رخ میدهد و در نهایت نیز عاملی که بسیار اهمیت دارد عواقب جنگ است که تا مدتها ادامه داشته که این عواقب، ناراحتیها و خاطرات ناخوشایند دوران جنگ است تا همیشه بر روی ذهن افرادی که در آن جنگ حضور داشتهاند به یادگار میماند.
وی ادامه داد: همانطور که در واقعه کربلا نیز چنین اتفاقی روی داد و یک سری مقدماتی چیده شد و امام حسین(ع) ضرورت دیدند که قیام به شمشیر کنند، از این رو مقدماتی چیده شد جنگ اتفاق افتاد و همانطور که امام راحل هم گفتهاند محرم و صفر است که اسلام را زنده نگاه داشته، البته زنده نگاه داشته شدن محرم و صفر نیز به دلیل اقدامات سیاسی امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) بود و این امور سبب شد که امروز قرآن و دین به دست ما برسد.
این فعال قرآنی عنوان کرد: در جنگ تحمیلی نیز اینگونه بود، مقدماتی چیده شد، بیش از 20 کشور با یکدیگر متحد شدند تا به اصطلاح خودشان خاور میانه را از چنگ غیر خودی در آورند تا به منابعی مانند نفت و سایر معادنی که در ایران بود مسلط شوند و به دلیل اینکه نمیتوانستند این موضوع را علنی کنند، از این رو به بهانه اینکه امام خمینی(ره) فعالیتهای مذهبی و تبلیغات مختلفی را در نجف علیه بعثیها انجام میدهد، جنگی را به راه انداختند و وارد خاک کشور شدند.
وی اظهار کرد: مقدمات جنگ چیده شد، به ما حمله کردند و به دنبال این بودند که عقاید، خاک، دین و ناموس ما را از چنگ ما در آورند و میدانستند که اگر مردم این کشور زمین و ملکی نداشته باشند، مجبور میشوند که به کشورهای دیگر بروند و حکومتی تشکیل نشود.
بحرانی تصریح کرد: بالاخره هشت سال جنگ تحمیلی با سختیهای فراوانی که داشت تمام شد و خوشبختانه با تدبیری که امام(ره) و یاران خود داشتند و البته زیر سایه امام زمان(عج)، آنها به خواسته خود نرسیدند و این بود که این مملکت در زیر سایه ولی عصر(عج) حفظ شد. البته که در این میان برخیها جنگ زده شده بودند و سختیهای زیادی را کشیدند و برخی نیز از این جنگ که از جبهه خودمان هم بودند منفعت زیادی به دست آوردند. اما با این وجود عواقب جنگ برای افرادی که در این جنگ شرکت داشتند و امروز زنده هستند، هیچگاه تمامی ندارد.
این فعال اجتماعی خاطرنشان کرد: ما مردمی بودیم که سرمان به ماهیگیری و تولید خرما در استان خوزستان گرم بود، با توجه به اینکه خرمشهر هم بندری داشت، به همین دلیل در آنجا نیز فعالیتهای اقتصادی انجام میدادیم. همچنین با توجه به اینکه آبادان نیز از پالایشگاهی برخوردار بود، از این رو بسیاری از مردم به دلیل کار مستقیمی که در این پالایشگاه داشتند زندگی خود را میگذراندند.
این جنگزده خوزستانی مقیم مشهد افزود: پس از سقوط طاغوت، دیگر خرمشهر نیز همانند سایر شهرهای کشور به شهری مذهبی تبدیل شد، مردم به تدریج به خواستههای امام راحل تن دادند، انقلاب را نیز پذیرفته و پای آن ایستادند و کمک کردند تا انقلاب به ثمر برسد که در نهایت هم منجر به جمهوری اسلامی ایران که امروزه شاهد آن هستیم، شد.
این فعال قرآنی عنوان کرد: با توجه به اینکه دشمنان میدانستند که ما هنوز پایگاه ارتش و سپاه درستی نداشتیم، همین امر سبب شد که بیش از 20 کشور با یکدیگر متحد شدند و به ایران حمله کردند اما در این حمله آیا یزد، قوچان و یا شهرهای دیگر کشور مورد حمله قرار گرفتند؟ خیر چرا که هدف این حملات شهرهایی چون اهواز، خرمشهر و آبادان بود.
خوزستان به مثابه مادر شهرهای دیگر
بحرانی عنوان کرد: در آن زمان شهرهای خوزستان به مثابه مادر شهرهای دیگر به شمار میرفت، زیرا در سایر شهرها به میزانی که امروز تولیدات فراوانی وجود دارد، تولیدات نداشتند و شهرهای این استان بودند که تولیدات کشور را فراهم میکردند. از این رو دشمنان بر این باور بودند که اگر مادری که به این مملکت شیر میدهد کشته شود فرزندان آن نیز که شهرهای دیگر بودند از تشنگی هلاک خواهند شد.
وی با بیان اینکه ما در آن زمان تولیداتی نداشتیم و تنها از منبع نفت برخوردار بودیم که آن هم به دلیل اینکه مملکت به تازگی از چنگ طاغوت خارج شده بود تنها نفت بود، تصریح کرد: از این رو اگر فروش نفت متوقف میشد آنها نمیتوانستند کاری کنند و به دلیل اینکه میدانستند پالایشگاههای ما نیروی نظامی مدافع نداشته و اگر حمله کنند کشور از گشنگی خواهد مرد، لذا ملتمسانه به صدام و حزب بعث میپیوندند.
این فعال اجتماعی اضافه کرد: این امر در زمانه کنونی نیز جریان دارد و فشارهایی که به جامعه وارد میشود از این جهت است که دشمن درصدد است تا مردم مجبور شوند که علیه حکومت قیام کنند، اما این در حالی است که مردم شعور دارند و میدانند که این فشارها از سوی حکوت ما نیست، بلکه از بیرون کشور است که البته در داخل هم برخیها در این مسیر تلاشهای فراوانی میکنند که خوشبختانه موفق هم نخواهند شد.
این جنگزده خوزستانی مقیم مشهد گفت: بالاخره بعثیها وارد خاک کشور شدند و به مادر شهرهای کشور از جمله خرمشهر و آبادان که همه از او تغذیه میکردند و حتی تا اصفهان هم رسیدند. اما اینگونه نبود که آنها بخواهند فعالیتهای امام(ره) علیه بیدینی را جبران کنند بلکه آمده بودند تا تمام داراییهای ما را بگیرند.
وی خاطرنشان کرد: این در حالی بود که خوشبختانه با راهبردهای امام راحل و ایثار رزمندههای اسلام، همه چیز آماده شد تا همان میزان که دشمن وارد خاک کشور شده به همان میزان هم عقبنشینی کند و اگر دین به ما اجازه میداد حتی تا کشورش هم او را تعقیب میکردیم، اما قصدمان این بود تا با کار خود به آنها بفهمانیم که جنگ ما، جنگ اسلامی بوده و ما برای هر چیزی نمیجنگیم.
نماینده ستاد پیشگیری از وقوع جرم در شورای محلات گفت: با توجه به اینکه در آن زمان مردم از شهرهای خود به جادههای اهواز، دزفول و... منتقل شدند و پناه گرفتند اما، ما برای اینکه بتوانیم عراقیها و بعثیهایی که در این مناطق بودند را خارج کنیم موشکهایی را به سمت آنها هدف میگرفتیم که این موشکها هم به عراقیها و هم به مردمی که در آن جا پناه گرفته بودند، اصابت میشد، از این رو ما مجبور شدیم در جهت خارج کردن دشمنان از خاک کشور عدهای از مردم خود را شهید کنیم.
این فعال اجتماعی اظهار کرد: این جنگها و درگیریها به مدت هشت سال به طول انجامید و دیگر، چیزی از شهرهای آبادان، خرمشهر و جزیره مینو باقی نماند. عراقیها هنگامیکه میدیدند که نمیتوانند وارد خرمشهر شوند تصمیم گرفتند تا جزیره مینو را با خاک یکسان کنند که این کار را هم انجام دادند.
دشمن برای صلح نیامده بود
بحرانی بیان کرد: در واقع آنها برای صلح با ما نیامده بودند بلکه برای جنگ با ما آمده بودند و حتی با برخی از سر کردهها و شیوخ عربی نیز صحبت کرده بودند و این قول را به آنها داده بودند که ما میآییم و شما را از دست حکومت ایران نجات خواهیم داد، طی این قولهای واهی بسیاری از مردم قولهای آنها را باور کردند، برخی از آنها با پول خریده و برخی نیز تهدید شدند که باید با دشمنان همکاری کرده و به نوعی جاسوسی ایران را کنند زیرا آنها گفته بودند که اگر با ما نباشید وقتی ما ایران را بگیریم شما را خواهیم کشت.
وی افزود: لذا همه دنیا دست به دست هم داده بودند تا آبادان و خرمشهری وجود نداشته باشد. برخی از مردم مناطق خوزستان که در زمینهای کشاورزی خود مشغول کار بودند و مانند امروز هیچگونه وسیله ارتباط جمعی و حتی رادیو نداشتند و حتی مسافرت هم نمیکردند از وقایع سیاسی که در کشور رخ میداد بیخبر بودند.
این فعال اجتماعی خاطرنشان کرد: اما با دیدن وضعیت نظامی کشور، آستین بالا زدند و گاومیشهای خود را به یکدیگر فروختند و پول آنها را به رزمندهها میدادند و یا اینکه محصولاتی را که در طی یکسال برای به بار نشستن آنها زحمت کشیده بودند را به رایگان بین رزمندهها تقسیم میکردند.
ناگفتههای دوران هشت سال جنگ تحمیلی
این جنگزده خوزستانی مقیم مشهد گفت: من بزرگ شده جزیره مینو هستم، در زمانی که جنگ اتفاق افتاد برخی از خانوادهها خانهها و شهرهای خود را ترک کرده، اما خانواده ما و عموهایم این کار را نکردند و تصمیم گرفتند تا در مقابل دشمن و برای حفظ خاک، جان و ناموس خود ایستادگی کنند که ما هم در کنار والدین خود ماندیم. من در آن زمان چون کودک یکسالهای بودم و خاطرات را تا هنگامیکه سه سال و نیمه بودم شاید به یاد نداشته باشم و از دیگران شنیده باشم اما از این سن به بعد دیگر من همه چیز را لمس میکردم و اکنون نیز با تمام وجود همه آنها را احساس میکنم.
بحرانی اظهار کرد: در همان بینابین جنگ و بمبارانی که میشد خمپارهای به منزل ما خورد و موجب آسیب و ترکش به پای مادرم شد، در آن هنگام هیچ بیمارستان امنی وجود نداشت تا مجروحین را برای مداوا ببرند و تنها بیمارستانی که به منطقه ما نزدیک بود بیمارستان شهر شیراز بود که مجبور میشدند چند مجروح را به داخل یک آمبولانس بگذارند و به شیراز منتقل کنند.
وی بیان کرد: این اتفاق باعث شد که پدر من به مدت یکسال و نیم از مادرم بیخبر باشد و ایشان دیگر گمان برده بود که شهید شدهاست، تا جایی که دیگر پدرم برای مادرم مراسم ختم گرفت، اما مادرم هنگامیکه به شیراز منتقل شده بود و همانجا مداوا شد. اما متاسفانه ترکشها به گونهای به پای مادرم اصابت کرده بود که به رگهای عصبی ایشان برخورد کرده و امکان خروج آن ترکشها وجود نداشت و همین امر باعث شد که مشکلاتی را برای مادرم به همراه داشته باشد.
نماینده ستاد پیشگیری از وقوع جرم در شورای محلات ادامه داد: به هر حال ایشان به دلیل موج انفجار تا حدودی سلامتی خود را به دست آوردند و میتوانستند کارهای شخصی خود را انجام دهند، اما متاسفانه چیزی از خانواده خود به خاطر نمیآوردند و به همین دلیل در همان بیمارستان شیراز ماندگار شدند و به پرستاران آن بیمارستان کمکهایی نیز میکردند.
وی یادآور شد: در همان روزهای جنگ بود که پدر درگیر جنگ بودند و متاسفانه به پای ایشان هم ترکشی اصابت کرد و از روی موتور سیکلت خود سقوط کردند و این بار هم ایشان باید به بیمارستان شیراز منتقل میشدند. در بیمارستان شیراز بستری شدند. هنگامیکه مادر داشتند مجروحین مداوا میکردند ناگهان بر روی سر پدرم میروند و آنجا با یکدیگر روبهرو شدند، پدرم که ایشان را میبیند خودش را معرفی میکند اما مادرم پدر را به دلیل اتفاقاتی که برایشان رخ داده بود نمیتوانستند بشناسند. اما بالاخره پس از پیگیریهای که صورت گرفت موجب شد که مادر به پدر اعتماد کرده و با ایشان همراه شوند.
مخبر جنگ
این جنگزده خوزستانی مقیم مشهد گفت: در زمانیکه جاده اهواز را موشک زدند، گروهی از ما حدود یک ماه در آن منطقه بودیم و از غذاهای سادهای که ارتش برای رزمندههای خود میبرد به ما میداد و ما از آنها استفاده میکردیم. به سن چهار سالگی که رسیدم به یاد دارم که مخبر گروهی از مردم و ارتش شده بودم. زیرا در منطقهای که پناه برده بودیم شطی بود و به همراه تعدادی از کودکان به بهانه بازی کردن به کنار شط میرفتیم و میدیدیم که نیروهای عراقی چه میکنند و چند نفر هستند و به نیروهای ارتش اطلاع میدادیم.
این فعال اجتماعی اضافه کرد: البته که آنها گاها دعوایمان میکردند اما با این وجود چون کودک بودیم کاری به کارمان نداشتند و ما هم دیگر میدانستیم که چه خبر است از اینکه دعوایمان میکردند ترسی نداشتیم اما این را وانمود میکردیم خبر را برای ارتش میبردیم و آنها نیز وارد عملیات خود میشدند.
بحرانی بیان کرد: پس از آن، مدتی را به کشاورزی گذراندیم تا بتوانیم آذوقه روزانه خود را تهیه کنیم. از این رو به کاشت سبزی میپرداختیم نان میپختیم که من یاد دارم در همان چهار سالگی پختن نان را یاد گرفتم.
این فعال قرآنی با بیان اینکه آنچه که بیش از همه برای ما ناراحت کننده بود و باعث میشد که ما از نیروهای منطقه خود دلخور شویم این بود که هرچه از جنگ بیشتر میگذشت، بی محلیهای نیروها به مردم بیشتر میشد، تصریح کرد: آنها به ما میگفتند که ما دیگر نمیتوانیم کاری برای شما انجام دهیم و خودتان باید از خودتان دفاع کنید، با وجود اینکه تمام امکانات کشور هم دست آنها بود، اما این برخورد را با ما داشتند و ما هیچ امکاناتی نداشتیم که بخواهیم از خود دفاع کنیم، این در حالی بود که تمام اسلحههایی که آن زمان در خانهها بود را گرفته بودند.
وی افزود: در همین اوضاع و احوال جنگ بود بسیاری از افراد منافع زیادی را به همین بهانه به دست آورند و در مقابل نیز افراد زیادی هم مطیع برخی از افراد بودند چون چاره دیگری جز این کار نداشتند.
پایان جنگ نظامی و آغاز جنگ فرهنگی
بحرانی گفت: با این اتفاقات، جنگ نظامی تمام و جنگ فرهنگی آغاز شد. ما به دلیل اینکه خانههایمان ویران شده بود و امکاناتی نداشتیم، مجبور شدیم به سراسر کشور تقسیم شویم و برچسب مهاجرین خوزستانی را نیز به خود بگیریم. هنگامیکه به مشهد آمدیم و در شهرک شهید بهشتی ساکن شدیم، اما متاسفانه مردم مشهد روی خوشی به ما نشان نمیدادند.
وی عنوان کرد: این طبیعی بود که در سال 68 که جمعیت این شهر به مانند امروز چهار و یا پنج میلیون نفر نبودند، با وارد شدن ناگهانی 21 هزار نفر مهاجر جنگی به مشهد، شهر دچار آشفتگی شود. جنگ فرهنگی از آنجایی آغاز شد که در آن هنگام دو قومی که به لحاظ فرهنگ، زبان و عقاید دارای اشتراکاتی بودند، تنها نام اسلام در میان ما خودنمایی میکرد و خبری از اینکه با نام اسلام نیز عمل شود، نبود. زیرا اگر اسلام واقعی وجود داشت مردم به این موضوع پی میبردند که اینها همان افراد جنگزده و همان افرادی هستند که برای راحتی ما وطن خود را ترک کردهاند.
این فعال قرآنی اظهار کرد: از این رو مردمی که بعد از جنگزدگی روزگارشان اینگونه رقم خورد با خود آرزو میکردند که ای کاش جنگ هیچ وقت تمام نمیشد، چرا؟ زیرا اگر تمام نمیشد آنها در وطن خود بودند و مجبور نمیشدند که در شهرهای دیگر طعم غریبگی را بچشند و با اعتراض مردم رو به رو نمیشدند.
بحرانی عنوان کرد: حتی مدتی که در شهرستان سرخس بودیم نیز در شهرک مهاجرین زندگی میکردیم، در آنجا هم احساس غربت میکردیم، زیرا هیچکس در آن زمان ما را درک نمیکرد و این امر موجب آزار ما میشد، لذا سبب شد که به مشهد بیاییم. ما در واقع مهاجر نبودیم، بلکه جنگزده بودیم اما در آن زمان مسئولین بنیاد مهاجرین به دلیل منافع شخصی خود نام ما را به مهاجرین جنگی تغییر دادند.
نماینده ستاد پیشگیری از وقوع جرم در شورای محلات بیان کرد: تنها فردی که در خانواده به تحصیل پرداخت من بودم که البته برای من شرط گذاشته بودند که اگر میخواهم درس بخوانم باید خودم بتوانم از پس هزینههای تحصیل خود برآیم و من هم این موضوع را قبول کردم و توانستم به سختی درس بخوانم تا حدی که در آزمون مقطع دکتری در سال 97 پذیرفته شدم اما به دلیل تمکن مالی از ادامه تحصیل انصراف دادم.
بحرانی اظهار کرد: به دلیل اینکه پدر بزرگ مادری و دایی من روحانی بودند و خوش صدایی برای من به ارث رسیده بود از همان کودکی شروع به قرائت قرآن کردم و به عنوان یکی از قاریان نمونه کشور در بین دانشآموزان شناخته شدم و در حضور مقامات دولتی آن زمان مانند ریاست جمهوری وقت(آیتالله رفسنجانی) حاضر شده و به اجرای برنامه بپردازم.
وی با اشاره به اینکه با شرایط بسیار سختی توانستم تحصیل کنم، در مسابقات مختلفی شرکت کردم و مقامات نخست کشوری را به دست آوردم. سر انجام پس از گذراندن این دوران سخت زندگی در سال 83 ملبس به لباس روحانیت شدم به گونهای که اکنون در داخل و خارج از کشور، کشورهایی مانند عراق، سوره و ترکیه در جلسات ذکر مصیبت اباعبدالله(ع) به عنوان سخنران شرکت کردهام، کار تبلیغ دین را انجام دادهام و علاوه بر اینگونه فعالیتهای دینی و مذهبی در زمینه حقوق نیز فعالیتهایی را داشتهام.
هیچگاه انسانیت مردم جنگ زده خوزستان دیده نشد
این حقوقدان و جرمشناس با اشاره به مهاجرتی که در آن زمان باید انجام میشد نیز بیان کرد: در این خصوص باید بگویم که تهیه منزل زندگی با اراده خود، اما با اکراه انجام شد. زیرا همین بی محلیهایی که وجود داشت حتی از سوی فرماندار و یا مسئولین شهر هم وجود داشت و همین امر سبب میشد که در انتخاب محل زندگی موثر باشد. از این رو یکی از بی انصافیهایی که در حق نظام و یا به نوعی در حق مردم شد، همین موضوع بیتفاوتی نسبت به مهاجرین بود، اما این در حالی بود که این مردم آن شهر بودند که آوارگی و دور شدن از خانه و وطن خود را به جان خریدند و موجب پیروزی در دفاع مقدس شدند.
بحرانی اظهار کرد: در آن سالها ابتدا سازمان امور مهاجرین و پس از آن بنیاد امور بازگشت و اشتغال مهاجرین کشور جمهوری اسلامی تشکیل شد، در سال 75 بود که از سوی مسئول این بنیاد شنیدم که گفت ما با توجه به بررسیهای زیادی که از مهاجرین داشتیم متوجه این موضوع شدیم که ما دیگر در هیچ شهری از کشور مهاجری نداریم و همه مهاجرینی که برگشتند به همه آنها هم مسکن و هم اشتغال داده شده است و همگی نیز از وضعیت زندگی خود راضی هستند و زندگی آنها از قبل جنگ هم بهتر شده، البته به استثنای پنجدرصد از آنها که در شهرهای دیگر هستند و چون در شهرهای دیگر وضعیت خوبی دارند، تصمیم گرفتند در همان شهرهای دیگر ماندگار شوند.
وی تاکید کرد: این در حالی است که من امروز اعلام میکنم که این آمادگی را دارم که به مردم و آنان که بر این باور هستند که مهاجرین از وضعیت خوبی برخوردار هستند نشان دهم که این مهاجرین چه وضعیت خفت و ذلت باری را تحمل میکنند.
نماینده ستاد پیشگیری از وقوع جرم در شورای محلات گفت: درست است که این شهر، شهر امام رضا(ع) است و من هرآنچه را که در طی این سالها به دست آوردهام به دلیل بودن در کنار ایشان است، اما به هر حال هرکسی وابستگی درونیاش میطلبد که در شهر و وطن خود زندگی کند، زیرا هر فردی که در جایی متولد میشود روح او با وطن خودش در ارتباط است و هیچوقت نمیتوان گفت چون در این شهر زندگی میکنیم و اینکه در کنار بارگاه امام رضا(ع) هستیم، دیگر دلتنگ شهر خود نمیشویم، اما این اتفاق میافتد که دلتنگ شهر و دیار خود شدهایم و بارها اتفاق افتاده که در خیابان اتومبیلی با پلاک خوزستان را دیدهام که همانجا بغض کردهام.
این فعال قرآنی افزود: من گاها با خود آرزو کردهام که ای کاش امام رضا(ع) در خوزستان به شهادت میرسیدند، زیرا من از امام رضا(ع) خجالت نکشم وقتی میگویم یا امام رضا(ع) من وطنم را دوست دارم و وطنم، وطن من است و قطعا اگر این امام رئوف در مشهد نبود، در این صورت مشهد هم برای ما هیچ تفاوتی با خرمشهر نداشت.
بحرانی ادامه داد: همواره در سایه امام رضا(ع) زندگی کردن نعمتهای زیادی را برای من به همراه داشت، زیرا من طی این سالها توانستم فعالیتهای تبلیغی، تحصیلات حوزوی، کارهای حقوقی خود را دنبال کنم و سایر موفقیتهایی که به آنها دست یافتم، همگی سبب رشد من شد.
این حقوقدان و جرمشناس تاکید کرد: البته که در صورت وجود عدالت اجرایی ما در شهر خود هم میتوانستیم رشد کنیم، اما اینگونه نیست و در وضعیت ناخوشایندی به سر میبردیم، زیرا که امروزه هنگامیکه وارد شهر خرمشهر میشویم با این اتفاقات مواجه هستیم که صبح به صبح افراد زیادی هستند که منتظر میمانند تا یک نفر پیدا شود تا آنها را برای کاری بخواهند و یا آنکه مردم با دبههای نفت در صفهای چند کیلومتری برای گرفتن نفت منتظر ایستادهاند. اما آنجا کجاست و باید چنین روزگاری داشته باشد؟ آنجا خرمشهر و شهری است که زیر پای مردمش نفت خاورمیانه خوابیده اما امروز باید با این وضعیت مواجه باشد.
این فعال قرآنی خاطرنشان کرد: من متعجبم از اینکه نفتی که زیر خاک خرمشهر، آبادان و جزیره مینو خوابیده است متعلق به تمام شهرهای ایران است اما مردم این شهرها هیچ سهمی از این ذخیره ارزشمند ندارند، آیا مگر آنها به جز دیگر شهرها هستند؟
وی تاکید کرد: خداروشکر که هفته دفاع مقدس زنده نگه داشته شده است، اما شاید برخی انتظار داشته باشند که چند نفری را که در جنگ تحمیلی شرکت کردهاند، بیایند خاطرات و تجربیات خود را از دوران جنگ بازگو و تعریف کنند، یا اینکه از شهید کاوه و یا سایر شهدای دیگر بگویند که چه کردند و چه شدند، این در حالی است که دیگر پس از گذشت چند سال تقریبا همه ما این افراد را به خوبی میشناسیم. همواره باید امروز به موضوعات و عواقبی که این جنگ برای افراد جنگزده اتفاق افتاده و با خوزستانیها چه شده، صحبت شود تا شاید بتوان شاهد اتفاقات بهتری باشیم.
بحرانی افزود: در واقع شهید کاوه رفت تا ما بتوانیم راحت زندگی کنیم اما آیا وقتی ایشان رفت ما توانستیم راحت زندگی کنیم؟ در هفته دفاع مقدس همه میدانند که سرانجام حمله بیتالمقدس، عملیات والفجر و مانند آن چه شد. اما آیا کسی میداند که پس از این عملیات چه برسر مردم شهرهای جنگ زده آمد و با چه سختیهایی زندگی خود را گذراندند.
این جنگزده خوزستانی مقیم مشهد اظهار کرد: مقام معظم رهبری پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دیدار با کارگزاران نظام، در خصوص بحث بازسازی شهرها دستور دادند که بروند و ببینند که مردم چه میخواهند و اولویت آنها چه چیزی است و براساس اولویت آنها اقدام کنند.
این جرم شناس و حقوقدان با تاکید بر اینکه من افتخار میکنم که یک ایرانی هستم، بیان کرد: زیرا با توجه به فعالیتهایی که داشتم سفرهایی هم به خارج از کشور داشته و در آنجا زندگی کردهام و هنگامیکه به کشور خود بازگشتهام با لباس مقدسی که به آن ملبس هستم بر خاک این کشور سجده کردهام، به همین دلیل است که این کشور را کشور امام زمان(عج) و بهترین کشور برای زندگی میدانم.
این فعال قرآنی گفت: خدا را شاکرم که پس از جنگ اگر در اغلب امور همه چیز را از دست دادیم اما دین خود را از دست ندادیم و خداوند سایه مقام معظم رهبری را برای ما نگاه داشت تا امروز ما با افتخار بگوییم میتوانیم در این کشور فعالیتهای فراوان قرآنی را داشته باشیم. همه این امور با درایت مقام معظم رهبری به ثمر رسیده است.
بحرانی اظهار کرد: در واقع اولین مصیبتی که پس از جنگ بر سر ما آمد، بحث نژادپرستی بود که به دلیل عرب بودنمان به ما شغلی نمیدادند و این در حالی است که اکنون هم در شهرهای خرمشهر و آبادان نیز به مردم بومی آن منطقه هیچ مسئولیت کاری داده نمیشود، اما با این وجود خداوند را شاکرم که کاری کرد تا جغرافیای من ایران باشد.
وی خاطرنشان کرد: اینکه امروز مسئولین استانی این استان را از سایر شهرها انتخاب میکنند مقولهای است حساسیت برانگیز، مگر نژاد عرب داشتن چه مشکلی دارد و چرا کشور ما با این نژاد که متعلق به ایران است مشکل دارند و به دلیل این نژاد هیچگاه مشاهده نشده که مسئولیتهای استانی این استان را از همان افراد خودشان تعیین کنند و نمیدانند در زمانیکه نه بسیج، سپاه و ارتشی وجود داشت مردم این استان با چوب و کلوخ مقابل دشنمن ایستادگی کردند و توانستند این استان را سر پا نگاه دارند.
این فعال اجتماعی بیان کرد: متاسفانه برخی از توجیهاتی هم که امروز از سوی برخی از افراد صورت میگیرد صورتی ظاهری داشته تا بگویند که آری ما همچنان هفته دفاع مقدس را گرامی، میداریم.
نماینده ستاد پیشگیری از وقوع جرم در شورای محلات یادآور شد: هیچوقت این موقعیت برای من پیش نیامده که مسئولین تصمیمگیرنده سپاه پاسداران بنده را دعوت کنند و از من بخواهند تا در خصوص مشکلات استان خوزستان و اقداماتی که باید در این استان صورت گیرد، برایشان بگویم تا با توجه به اینکه جهادسازندگی وظیفه دارد که در همین راستا حرکت کند، اولویتها را به آنها گوشزد کنم.
این حقوقدان و جرمشناس اظهار کرد: این در حالی است که همه ما میدانیم که در حادثه سیل اخیری که در استانهایی مانند گلستان رخ داد، قرارگاه خاتمالانبیا بود که توانست خواستهها و نیازهای مردم را با توجه به اولویتهای مدنظر مردم برطرف کند. ای کاش که همه فعالیتهای عمرانی به دست قرارگاه خاتمالانبیاء سپرده شود تا این نهاد مکلف شود تا در همان مسیر دست به اقداماتی بزند که اگر فعالیتهای عمرانی به نحو مطلوب پیش رود، قطعا بسیاری از مسائل کشور هم حل خواهد شد.
وی تصریح کرد: مشکل ما دیده نشدن است، هدفمان این بود که یک استان و یک منطقه که زمانی روزهای سختی را به خود دید تا امروز مردم این کشور بتوانند به راحتی زندگی کنند و با تمام وجود ایستادگی کردیم تا این کشورمان به دست دشمن نیفتد، اما متاسفانه با همه این ایستادگیها تنها چیزی که در این مملکت دیده نشد انسانیت ما خوزستانیها و جنگ زدهها است و اینکه هیچگاه ما مردم خوزستان دیده نشدیم. مظلومیت ما از جانب حکومت نیست بلکه افرادی به نام حکومت جمهوری اسلامی آمدند و کارهایی که نباید را انجام دادند.
مطالبات مردم خوزستان
این جرمشناس و حقوقدان اظهار کرد: از اول وقوع حکومت جمهوری اسلامی و حادثه انقلاب اسلامی که بسیاری از وقایع را تغییر داد، تاکنون هیچگاه وزیر نیرو در هیچ دولتی از اهالی خوزستان متعهد انتخاب نشده است. این اتفاقی نیست، زیرا این برای برخی از افراد منفعت نداشته است. مطالبات ما این است که حتی یکبار هم که شده برای اولین بار وزیر نیرو و همچنین استاندار این استان را که متعهد به خوزستان است از این استان انتخاب شود.
وی خاطرنشان کرد: ما به خاطر این که میخواستیم با نظام باشیم مطالبات به حقی که داشتیم را به زبان نیاوردیم و اگر میخواستیم آنها را به زبان بیاوریم نظام مقدس به مشکل میخورد، نظام خط قرمز ماست و نمیخواهیم در جهت مطالبات دنیوی بهانهای به دست معاندین بدهیم.
بحرانی تاکید کرد: مردم میفهمند که چه کسانی در این زمینه مقصر هستند، همچنین مقام معظم رهبری هم مطالبات مردم را به گوش مسئولین رساندهاند و جهت تحقق خواستههای ایشان و مردم، دولت محترم موظف است که برای یکبار هم که شده آستین بالا زده و حقوق به حق مردم خوزستان را به آنها اعطا کند.
انتهای پیام