حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا صفوی؛ مترجم قرآن کریم در گفتوگو با خبرنگار ایکنا درباره نقد ترجمههای قرآن گفت: نقد ترجمه یکی از ضروریات ترجمه است و کسی که ترجمه میکند، ممکن است خطاهایی در ترجمه خود داشته باشد و کسی که نقد میکند، خطاها را گزارش کرده و سبب اصلاح آنها میشود و این موضوع را میتوان در نقد ترجمههای ۵۰ – ۶۰ سال پیش دید که خطاهای بسیاری در آنها دیده میشود، اما با نقد علمی، ترجمههای جدید خطاهای کمتر و اتقان بیشتری دارند.
وی افزود: کسانی که عمدتاً اقدام به ترجمه قرآن میکنند و وسواس بیشتری در این زمینه دارند، غالباً این نقدها را میخوانند؛ از این رو به نظرم اهمیت نقد ترجمه، کمتر از خود ترجمه نیست و مترجمان میتوانند براساس همین نقدها، ترجمههای متقنتر و محکمتری عرضه کنند.
صفوی ادامه داد: ناقدان باید توجه کنند که مبانی مترجمان در ترجمه قرآن متفاوت است، به عنوان مثال یکی از موارد مهم در حوزه ترجمه قرآن، ادبیات عرب است، برخی موارد اجماعی و مورد اتفاق همگان است و گاهی موارد نیز اختلافی است که نباید این موارد، مبنای نقد قرار گیرد. فرض کنید انما دال بر حصر است و برخی نیز این مسئله را قبول ندارند به همین دلیل این موضوع قابل نقد نیست و به مترجم حق بدهند که مبانی دیگری را در ترجمه پذیرفته است و به همین دلیل موارد مورد اجماع، باید نقد شود. در رابطه با مسائل اعتقادی نیز این گونه است و نباید مورد نقد قرار گیرد. ناقد نباید از مترجم انتظار داشته باشد که مبانی و اعتقادات و باورهای او را بپذیرد.
وی در ادامه اشکالات اغلب ترجمههای قرآن را مورد اشاره قرار داد و بیان کرد: توجه نکردن به ادبیات عرب یکی از این اشکالات است و یا مترجم با اتکای به حافظه خود ترجمه کرده است، به عنوان مثال کلمه معروفی بوده، در حالی که معنی معمول آن صحیح نبوده است. مانند «سیما» در عربی، چهره معنی میشود، در حالی که این واژه به معنی علامت و نشانه است. برخی مترجمان نیز، ترجمههای پیشین را مبنای کار خود قرار میدهند و چندین ترجمه را پیش روی خود قرار میدهند و یکی از ترجمهها را انتخاب میکنند که این کار صحیح نیست و مترجم باید مستقلاً آیات را ترجمه و اجتهاد کند.
این مترجم قرآن تصریح کرد: مترجم اگر میخواهد در حوزه ترجمه قرآن اقدام کند، باید خودش اجتهاد کند و صاحبنظر باشد و بتواند به طور مستقل ترجمهای را ارائه کند. در غیر این صورت، این امر ترجمه را ارتقا نداده و عزت ترجمه زیر سؤال میرود.
وی ادامه داد: مترجم باید زبان قرآن را بشناسد، اینکه قرآن چگونه کتابی است. در بسیار موارد دیدهایم که قرآن، کتاب مبین است و فهم آن آسان است. این مبنایی برای ترجمه قرآن است و سبب میشود مترجم ترجمهای متناسب با همین مبنا برای مخاطبان ارائه کند. به عنوان مثال مترجم وقتی میخواهد ترجمهای را برای عموم مردم ارائه کند، باید ترجمهای همهفهم و آسان باشد و از به کار بردن واژگان و عبارات مشکل و پیچیده پرهیز کند. از این رو با توجه به اینکه قرآن خود را کتاب مبین معرفی کرده؛ از این رو ترجمه نیز باید مبین و روشن باشد.
صفوی در ادامه افزود: زمانی که قرآن بر پیامبر نازل شد و پیامبر (ص) آنها را به مردم عرضه میکرد، ظرافتهای آیات قرآن را نیز متوجه میشدند؛ از این رو در ترجمه نیز باید ظرافتها در نظر گرفته شود. برخی ترجمهها به گونهای انجام شده که تصور میشود آیات از هم گسسته بوده و هیچ ارتباطی با هم ندارند و به همین دلیل مخاطبان نیز نمیتوانند با این ترجمهها ارتباط برقرار کنند. در حالی که وقتی کسی با متن عربی آشنا باشد، میفهمد که این آیات چگونه با یکدیگر در ارتباط هستند، در حالی که در ترجمه این ارتباط انعکاس پیدا نکرده و گویایی و رسایی لازم در آن وجود ندارد.
وی در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا با وجود ترجمههای فراوان از قرآن باز هم نیاز به ترجمه داریم، بیان کرد: اگر ترجمهها به همین سبک و سیاق باشد، نیاز به ترجمه جدیدی نخواهیم داشت، اما اگر سبک و روش آن متفاوت باشد و یا مترجم بخواهد برای مخاطبان خاصی مانند نوجوانان ترجمهای را ارائه کند، باید با زبان خاصی نوشته شود و یا کسی بخواهد ترجمه مبسوطی از قرآن ارائه کند تا مطالب قرآن آشکار و روشن باشد، میتواند انجام شود و این ترجمهها مورد استقبال مخاطبان خواهد بود و جای کار بسیاری نیز در این زمینه وجود دارد.
صفوی در پایان تصریح کرد: به نظر میرسد تا ۱۰ – ۲۰ سال آینده که زبانها و سلایق متفاوت خواهند شد، نیاز به ترجمه دیگری نداشته باشیم و همین ترجمهها کفایت میکند.
گفت و گو از سمیه قربانی
انتهای پیام