نسیم کاهیرده، پژوهشگر جامعهشناسی تشیع، در گفتوگو با ایکنا با بیان تحلیلی جامعهشناختی از پیادهروی اربعین حسینی درباره لزوم مردمی ماندن این رویداد با عظمت اظهار کرد: اگر چه ضرورت دارد دولت در پیادهروی اربعین حسینی نقش خدماترسانی و تأمین رفاه را به عهده بگیرد، اما تلاش برای برجسته کردن گفتمان سیاسی خاص این جمعیت بینظیر، یکدل و عاشق و شیدای امام حسین(ع) را دچار آفتهای غرور، تعصب و تفرقه میسازد و به تنازع گفتمانی، که همیشه اسلام و تشیع را تهدید کرده است، منجر میشود؛ آن گونه که از شواهد برمیآید «گروههای غیرشیعه» هم در این دوره مناسکی در عراق مستقر میشوند و با هدف ایجاد تفرقه میان فرقههای مختلف و گفتمانهای سیاسی مخالف کارهای تبلیغی گستردهای انجام میدهند و در این میان نوک پیکان حمله و هجمه متوجه «دیگری» است که معمولاً مصداق بارز آن برای عربها، ایرانیها یا به اصطلاح خودشان «عجمها» هستند و البته بالعکس آن؛ «دیگری» که تحت تأثیر فعالیتهای پیچیده و تهاجمی رسانهای علیه دو ملت ایران و عراق بیش از پیش فربه شده و در میان برخی از اقشار هر دو جامعه زمینهساز بروز مواجهات خشونتبار است.
وی افزود: به نظر میآید در این مواجهه تقویت بنیانهای فرهنگی مشترک، احترام به میزبانی عراقیها و حذف عوامل تنشزا از جمله حذف اقدامات مداخلهجویانه از موضعی که بالادستی تلقی شود به ایجاد این ذهنیت در میان آنها کمک میکند که از جایگاه محترم و والایی برخوردارند و ایرانیها قصد تصاحب و دستدرازی کردن به میزبانی و موقعیت و نهایتاً فرهنگ آنها را ندارند. همچنین یکی دیگر از وجوه لزوم مردمی ماندن مناسک اربعین حسینی حفظ تعادل جمعیتی حاضر در این رویداد است، به گونهای که حرکتی داوطلبانه از سوی افرادی که واقعاً دغدغه زیارت دارند باقی بماند و هیجانات رسانهای نتواند جمعیت آن را نامتعادل سازد.
این جامعهشناس عاشورایی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به وجوه وحدتبخش در راهپیمایی اربعین گفت: باید به این نکته توجه شود که طبیعتاً جامعه عراق تا قبل از این و در سالهای اولیه پس از سقوط حکومت صدام قدر آزادی به دست آمده را بیشتر میدانستند. از این رو این موضوعات قطعاً کمتر محل اختلاف بوده است و بیشتر ارتباط مردم در پیادهروی اربعین حول محوریت مشترک اعتقادی یعنی امام حسین(ع) سامان مییافته است و پس از آن هم از حدود سالهای 89 به بعد که حضور زائران غیرعراقی و به خصوص ایرانیها پررنگ شد (حدود 40 هزار نفر) موکبهای دولتی و وابسته به نهادهای رسمی و نیروهای تبلیغی وجود نداشته یا کم تعداد بودهاند. بنابراین اساساً زمینه طرح گفتمان سیاسی خاص و فضای تضارب میان افکار و اعتقادات فرقهای مهیا نبوده است که موضوع اختلافات را پررنگ کرده باشد، ولی در سالهای اخیر به نظر میرسد این عرصه با چالشهای اساسی روبهرو باشد که نتیجه آن وابسته به زمان، شرایط فرهنگی، اجتماعی و به تبع آن نوع گفتمانی است که از زیارت اربعین ساخته میشود. در این میان موضعگیریهای مراجع، رهبران سیاسی و صاحبان نفوذ و قدرت نقش اصلی و تعیینکننده را در هدایت موج مردمی اربعین به عهده دارند. با این وجود در سالهای اخیر در سطوح پایینتر قدرت و در لایههای مختلف جامعه از جمله در میان نخبگان فرهنگی و دانشگاهی نیز پدیده اربعین با نگاه تحلیلی و موشکافانه رصد و پیرامون آن گفتمانسازی شده است. در نگاهی اجمالی به این گفتمانها می توان مقولات مطرح شده در آنها را صورتبندی کرد.
وی گفت: در نگاهی اجمالی به گفتمانهای پیرامون اربعین مهمترین دیدگاههای نظری آن شامل مواردی هستند مانند: اربعین حسینی به مثابه یک «گفتمان تاریخی و ایدئولوژیک»، تشبیه اربعین به یک حادثه آخرالزمانی که مقدمه تحول جهانی است، استمرار اربعین حسینی به عنوان یک پدیده اجتماعی، نقد مقایسه زیارت اربعین با کارناوالهای غربی، نقد تحلیلهای مبتنی برجستهسازی وجه تفریح و تفرجی اربعین، دال تقدیس رنج ملهم از سنت مسیحی در پیادهروی اربعین، فضای مناسکی اربعین به مثابه زمانی برای فرصت عینیت یافتن همذاتی افراد در احساس و باور دینی، خانوادگی بودن زیارت اربعین و تجمع میلیونی اربعین به نشانه عمق صلحآمیز بودن فرهنگ شیعه.
آثار و کارکردهای اجتماعی پیادهروی اربعین
مؤلف کتاب «عاشورا، مناسک، معنا» به مقولاتی که به عنوان آثار و کارکردهای اجتماعی پیادهروی اربعین در گفتمانهای مذکور مطرح شدهاند نیز اشاره کرد؛ مواردی از جمله راهپیمایی اربعین به عنوان مانور ژئوپلیتیک جهان اسلام، اهمیت مسئله اربعین در ژئوپلیتیک شیعه، اربعین به مثابه قدرت نرم برای شیعه، وجودعناصر وحدتبخش در گفتمان معنایی اربعین، کارکردهای تمدنی اربعین، نقش و کارکرد راهپیمایی اربعین برای جهان تشیع، زمینهسازی ظهور امام عصر، احیای نهضت عاشورا، شور و اشتیاق مردم در زیارت اربعین، معنوی بودن راهپیمایی اربعین، بسط سخاوت بینظیر در مراسم اربعین، تأثیر عظمت اربعین در بازگرداندن جریانات انحرافی، اربعین به عنوان عاملی برای ترمیم آسیبها و فاصلهها، اربعین به عنوان عامل دوستی دوباره دو ملتی که با هم درگیر جنگ تحمیلی بودهاند، جذب پیروان ادیان گوناگون و اهل تسنن به پیادهروی اربعین، تأثیر معنوی و اخلاقی در اصلاح رفتار مسئولان، تأثیر مراسم اربعین در سبک زندگی اسلامی و اربعین به عنوان محمل اصلاح سبک زندگی.
بایدها و نبایدها
وی درباره بایدها و نبایدهای مطرح شده در این گفتمانها نیز این موارد را برشمرد: تلاش برای حفظ صبغه مردمی مراسم اربعین و جلوگیری از حاکمیتی و دولتی شدن آن، ضرورت احترام به میزبانی عراقیها در اربعین و عدم دخالتهای نابجا و مخرب، لزوم احترام و حفظ جایگاه مرجعیت دینی عراق، ممانعت از ایرانیزه کردن اربعین، نفی محصور کردن آئين اربعین به شيعيان، نگاه به پیاده روی اربعین به مثابه پدیده ای فراتر از مرزهای جغرافیایی، زبانی، نژادی و قومیتی، ضرورت توجه بیشتر به بعد معنوی پیاده روی، جلوگیری از اسراف، تبذیر و حیف و میل اموال شیعیان در ایام پذیرایی از زائران اربعین و ضرورت توجه نخبگان جامعه به رویداد اربعین.
کاهیرده یادآور شد: بنابراین در نگاهی اجمالی به گفتمانهای برساخته از پدیده اربعین میتوان گفت که جنبههای مختلف مناسک اربعین مورد توجه و تأمل قرار گرفته است؛ از دیدگاه دروندینی به معنی و مفهوم «اربعین» در منابع دینی، همچنین فلسفه و ماهیت زیارت اربعین، جایگاه ویژه زیارت اربعین و چرایی تأکید ائمه به آن، نظر رهبری و علماء در مورد زیارت اربعین و ارتباط نهضت امام حسین(ع) با مسأله ظهور پرداخته شده است. در رویکرد آکادمیک نیز در کنار پرداخت به مسائلی از قبیل بررسی وجود اسناد و منابع کهن تاریخی در مورد زیارت اربعین، پرداختن به موضوعاتی مانند ماهیت انسانی راهپیمایی اربعین و اینکه چه عوامل جامعهشناختی، روانشناختی و حتی تاریخی، موجب به وجود آمدن چنین اتفاقی شده است، نقش و کارکردهای مختلف راهپیمایی اربعین برای جهان تشیع و همچنین کل جهان چیست، شکلدهی «تمدن اسلامی» ذیل «امت واحده اسلامی»، کارکردهای تمدنی اربعین، وجهتمایز راهپیمایی اربعین با فستیوالهای معمول غربی و نیز آسیبشناسی مراسم پیادهروی اربعین و تحلیلهای جامعهشناختی پیرامون آن قابل توجه و قابل تأمل است.
وی در پایان گفت: عمده تحلیلها پیرامون این پدیده حول سه رویکرد اصلی هستند؛ دستهای از تحلیلها مربوط به نویسندگانی است که نگاه انتقادی خود را متوجه نخبگان و صاحبنظران دانشگاهی و کوتاهی آنها در پرداختن به پدیده اربعین کردهاند. دسته دیگر صرفاً نگاهی آسیبشناسانه به میدان اربعین و کنشهای موجود در دل این پدیده عظیم اجتماعی داشتهاند و اما دسته آخر تحلیلگرانی هستند که نگاهی جامع و همهجانبهتر به موضوع انداختهاند و درعین پرداختن به وجه اثباتی موضوع و داشتن نگاهی همدلانه، تحلیلهایی انتقادی پیرامون شکل اجرای آن نیز ارائه دادهاند.
گفتوگو از مجتبی اصغری
انتهای پیام