به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، حجتالاسلام محمدرضا زیبایینژاد، مسئول مرکز مطالعات و تحقیقات زنان حوزه علمیه قم شامگاه پنجشنبه، 24 تیرماه در نشست تحلیل جامعهشناسی و روانشناسی آسیبها و ناهنجاریهای جنسی در جامعه ایران در مؤسسه رصد، مطالعات و برنامهریزی جنسی مشهد عنوان کرد: در عصری زندگی میکنیم که هر یک از تحولات آن سهم بسزايی در مسئله جنسی دارند.
وی توضيح داد: به عنوان نمونه در خصوص موضوع جمعیت که بسیاری آن را یک بحث سیاسی قلمداد میکنند، سهم تأثیر سیاست کم است که این موضوع باید از منظر فرهنگی مورد بررسی قرار گیرد. همچنین سهم تأثیر بسیاری از دیگر مسائل نیز برای ما مشخص نبوده لذا نیازمند مطالعات عمیق است.
مسئول مرکز مطالعات و تحقیقات زنان حوزه علمیه قم در خصوص بحث تحولات جمعیتی ادامه داد: در دهه 60 که پیک رشد جمعیت بوده است، در آمارسنجی سال 65 رشد ناخالص آن تا حدود 3.9 و رشد خالص 3.2 نیز گفته شده است، البته شهرها از افغانستان و عراق مهاجرپذیر نیز بودهاند. متوسط نرخ باروری در سال 65 برای یک زن 50 ساله ایرانی، 6.4 فرزند یعنی بیش از شش فرزند بوده است.
متوسط نرخ باروری در سال 90 به 1.8 کاهش یافته استوی با اظهار این مطلب که این رقم در سال 90 به 1.8 تنزل یافته است، اضافه کرد: برای اینکه جمعیت ثابت بماند، باید هر پدر و مادری، 2.1 فرزند داشته باشند که از این تعداد یکی دختر شده و قابلیت زایش داشته باشد و او نیز 2.1 فررند به دنیا آورد و این موضوع به همین ترتیب ادامه یابد اما این نسبت اکنون به 1.8 کاهش یافته است به این معنا که جمعیت ما افزایش مییابد اما افزایش آن تصنعی است و از سال 1420 رشد جمعیت ما منفی میشود.
حجتالاسلام زیبایینژاد در ادامه به ارتباط بین تحولات جمعیتی با مسائل جنسی اشاره و اظهار کرد: در این موضوع اصطلاحی به نام بُعد خانوار وجود دارد که با نرخ زاد و ولد متفاوت است و به معنای متوسط تعداد هر خانوار ایرانی به شمار میرود. بُعد خانواری كه در دهه 60 بیش از شش بوده، در سال 90 به 3.7 رسیده است، یعنی تعداد فرزندان در خانواده کم شده به گونهای كه بین يکی دوتا میشود.
کاهش تعداد فرزندان، پیام تربیتی داردوی همچنین گفت: وقتی تعداد فرزندان در خانواده کم میشود، این پیام تربیتی دارد و مبیّن ایجاد تحولاتی در بحث تربیت است؛ به عنوان نمونه در خانوادههای شلوغ گذشته به دلیل کمبود امکانات و مشکلات موجود، فرزندان خویشتندار بار میآمدند و میآموختند محرومیت لازمه زندگی متعالی است، در حالی که در یک خانواده تکفرزندی، امکانات خانواده برای یک فرزند سرریز میشود، فرزند چنین مسائلی را نمیآموزد و بعدها در جامعه با یک تقابل جدی قرار ميگيرد.
فرزندآوری، بخشی از بلوغ پدر و مادر استمسئول مرکز مطالعات و تحقیقات زنان حوزه علمیه قم همچنین یادآور شد: سیستم فرزندسالاری در خانوادههای شلوغ امکان بروز و ظهور ندارد و متعلق به خانوادههای تکفرزندی است؛ فرزندآوری، بخشی از بلوغ پدر و مادر است. غربیها در تحلیلی، شور جوانی زن را بین 18 تا 40 سال عنوان میکنند که در یک جامعه سنتی، زن در این سن ازدواج کرده و انرژی بدنش درگیر با فرزند و ناخودآگاه از لحاظ جسمی، نیاز جنسیاش کم میشود، از لحاظ ذهنی نیز مسئلهاش فرزند است.
وی بیان کرد: در چنین جامعهای با نظام تربیتی مبتنی بر خویشتنداری جنسی، میتوان جامعه را کنترل کرد اما دختری که ازدواج نکرده یا مادر نشده است، شور جنسیاش قابل کنترل نیست. شور جنسی مرد هم قابل کنترل نمیشود زیرا این زن و مرد در زندگی مسئله دیگری ندارند؛ همچنین از دیگر مباحثی مهمی که در این باب مطرح میشود، بحث کلانشهرهاست.
در جوامع مدرن، کلانشهرها تولیدکننده مسئله هستندحجتالاسلام زیبایینژاد با بيان اينكه در جوامع مدرن، کلانشهرها تولیدکننده مسئله هستند و مسئله از کلانشهرها تولید شده و در شهرستانها و روستاها سرازیر میشود، به تفاوت شهرهای بزرگ با جوامع کوچک اشاره و تصریح کرد: نخستین تفاوت به بحث آزادی مربوط میشود زیرا در جوامع کوچک چیزی به اسم وجدان جمعی وجود دارد و از آنجایی که عموم مردم یکدیگر را میشناسند، فرد امکان هر خطایی را ندارد و به سرعت با واکنش مردم مواجه میشود اما همین افراد وقتی به شهرهای بزرگ مهاجرت میکنند دیگر تحت نظارت آن وجدان جمعی نیستند.
این استاد حوزه با این توصیه که بهتر است این افراد پس از مهاجرت خیلی زود «کلونی» یعنی تجمعی از افراد همان شهرستان یا روستا تشکیل دهند، به دیگر تفاوت شهرهای بزرگ با جوامع کوچک اشاره و عنوان کرد: ویژگی مهم انسان جدید، تنهایی است. بر این اساس در کلانشهرها پیوندهای خانوادگی تضعیف و جامعه فردگرا میشود.
تنهایی، خلأ انسان جدیدوی اضافه کرد: تنهایی، خلأ انسان جدید است که میخواهد آن خلأ را با ارتباط پر کند، آن هم نه ارتباطات سنتی نظام محلی بلکه با ارتباطات مجازی و حقیقی بسیار ضعیف که در اینجا شخص در مسئله جنسی آسیبپذیر میشود.
حجتالاسلام زیبایینژاد با تأکید بر اینکه مسئله بعدی که مهمتر از جمعیت است، تحولات دنیای مدرن است، افزود: مورد اول شهرنشینی و دیگری تحولات اقتصادی آن است. اقتصاد مدرن، فسادزاست. در جامعه سنتی، درآمدزایی بسیار سخت و همراه با عرق ریختن بود اما در جامعه مدرن درآمدزایی تسهیل شده و پول، زیاد دست مردم است. در حقیت انسان جدید به دو ویژگی فراغت و مصرف شناخته میشود.
وی با افزودن این مطلب که تحولات تکنولوژیک، فرهنگ را عوض و فراغت را تسهیل میکند، گفت: در دوران سنتی جوامع، دو قشر در جامعه بسیار تأثیرگذار بودند، سیاسیون و علما. در حالی که در دنیای پستمدرن، ورزشکار، خواننده و شعبدهباز و... مهم میشوند. اندی بنت میگوید: «امروزه رهبران جامعه ما زنان پرسهزن در خیابانها هستند» و ظاهرا اینها هستند که قواعد رفتاری در جامعه را متحول میکنند. وقتی تکنولوژی به خانه آمد، این افراد بیکار شده، بیرون میآیند و وقت بیشتری هم برای فکر کردن به نیاز جنسی دارند.
تحولات فرهنگی و ظهور نسبیت اخلاقیمسئول مرکز مطالعات و تحقیقات زنان حوزه علمیه قم در ادامه یادآور شد: یکی دیگر از این تحولات، تحولات فرهنگی است که از 300 سال پیش کلید زده شد و سرعت آن در 50 ـ 60 سال اخیر زیاد شده است. یکی از این نمونهها نسبیت اخلاقی است یعنی چیزی که تا دیروز خوب بود یا به عنوان ارزش شناخته میشد، امروز بد یا بیاهمیت شمرده میشود.
وی با اشاره به اينكه یکی از این ارزشهای اخلاقی، غیرت است، تصریح کرد: ماکس وبر در کتاب «اخلاق پروتستان و روح سرمایهداری» اذعان میکند اگر بخواهیم پیشرفت کنیم، باید قناعت کرده و تولید را بالا ببریم اما وقتی تولید بالا رفته و بازار اشباع شد یعنی از سال حدودا 1920 به بعد به این نتیجه رسیدند مصرف باید افزایش پیدا کند لذا در دهه 1950 کتابی به نام «رذایل عرصه خصوصی، فضائل عرصه اجتماعی» نوشته شد.
وی با بیان اینکه در این تحولات، به مصرف به جای قناعت بها میدهند، افزود: انسان جدید به سلوک مصرفیاش اعم از مصارف اقتصادی یا فرهنگی که شامل نشان دادن پزهای اجتماعی و سبک زندگی خود است، هویتنمایی میکند. همچنین گاهی رفتارهای جنسی انسانهاي جدید به خاطر هویتنمایی است به گونهای که اریک اریکسون، روانشانس غربی میگوید: «در جامعه اگر الگوی مصرف اقتصادی تغییر کرد منتظر تغییر الگوی مصرف جنسی هم باشید».
آزادی در جامعه جدید هیچ قید و بندی ندارداین پژوهشگر حوزه زنان و خانواده در ادامه مفهوم آزادی را نیز از دیگر نتایج تحولات فرهنگی عنوان و تصریح کرد: مفهوم آزادی یعنی اینکه انسان هرگونه بخواهد، میتواند بیندیشد و عمل کند. آزادی در جامعه جدید هیچ قید و بندی ندارد و تنها ارزش ثابت، آزادی است. در عرصه سیاسی نیز همین گونه است، یعنی هرلحظه تصویری از خودش دارد و تغییر برایش ارزش است.
وی اذعان کرد: شعار انسان جدید این است که «در لحظه زندگی کن». کل نهادهای اجتماعی نیز، او را به خودپرستی دعوت میکنند. در حقیقت به همه نسلها اینطور القا میکنند تو مهمی، میتوانی، محقّی، آزادی و اینکه تو باید دیده شوی. این درحالی است که متأسفانه ما در مقابل نتوانستهایم با جوانانمان این ارتباط را برقرار کنیم، گاهی نظام فکریمان این اجازه را به ما نداده و گاهی نیز مهارتش را نداریم.
نقش رسانههای جدید در تحولات فرهنگیحجتالاسلام زیبایینژاد در بخش دیگری از سخنانش به نقش و تأثیرگذاری رسانههای جدید اشاره و ابراز کرد: در دنیای مدرن، ارتباط مجازی برای انسان جدید مهم شده است، علیالخصوص از عصر سینما به بعد، تلویزیون، ویدئو، ماهواره، اینترنت و شبکههای اجتماعی. هرچه جلوتر میآییم خصلت بصری رسانهها تقویت و از زبان هنر که اولیت نخستش احساسات است، استفاده میشود بنابراین نسل جدید بیش از نسل گذشته، احساسی خواهد شد و هر جایی که احساسات فوران کرد، عقلانیت تضعیف میشود.
نسل جدید احساسی و شکنندهاندوی با ذکر این مطلب که نسل جدید به جهت احساسیبودن بسیار شکنندهاند، بر برقراری ارتباط با در نظرگرفتن این ویژگی با نسل جدید تأکید كرد و گفت: فردگرایی، دیگر تأثیر رسانههای جدید است، سینما و تلویزیون خصلت جمعی دارند اما فضای اینترنت اینگونه نیست و رسانه فردی شده است. این رسانه به انسان امکان تبادل اطلاعات، در میان گذاشتن تمایلات شخصی خود با فردی دیگر و مخفی کردن هویت را میدهد.
مسئول مرکز مطالعات و تحقیقات زنان حوزه علمیه قم ادامه داد: به عنوان نمونه فرد تمایلات شخصی خود را که تاکنون بروز نمیداده، بیرون میریزد، همفکر و در نهایت قدرت پیدا میکند تا در سطح وسیعتر آن را مطرح کند به گونهای که مثلا بحث همجنسگرایی، امروز در دنیا به یک جریان اجتماعی تبدیل میشود. اصلا عرصه جهانیشدن یعنی تضعیف قدرتهای سنتی.
جامعه ایرانی یک جامعه تعاملگرا با گارد باز استوی در بخش پایانی سخنان خود با بیان اینکه متأسفانه جامعه ایرانی برخلاف بسیاری از جوامع دیگر یک جامعه تعاملگرا با گارد باز است، یادآور شد: جامعه ایرانی بسیار احساسی و تأثیرپذیر از فرهنگ جوامع دیگر است به گونهای که احساسات در جامعه ایرانی بیش از متوسط جهانی است.
وی افزود: همچنین رسانههای ما در حوزه مذهب نیز بیشتر احساسات مذهبی را مطرح میکنند تا عقلانیت مذهبی. احساس تعلق اجتماعی در ایران پایین است به همین جهت در ارتباط با دیگران خیلی سریع آغوش خود را باز میکند.