امروز، چهارشنبه 11 بهمن مصادف است با 13 جمادیالاول و سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) به روایتی که به نوعی در ادبیات و فرهنگ مذهبی از آن تعبیر به آغاز ایام فاطمیه میشود؛ محدودهای 20 روزه تا 3 جمادیالثانی که روایتی دیگر از سالروز شهادت بانوی بزرگ اسلام است و به این واسطه مجموعهای از اقدامات و برنامههای فرهنگی در کنار برپایی مجالس عزاداری و سوگواری حضرت فاطمه(س) در این محدوده زمانی 20 روزه برگزار میشود.
از دیرباز عرصه هنر و به ویژه هنرهای نمایشی و آئینی از این ظرفیت زمانی نهایت استفاده را برای تولید آثار نمایشی با محوریت شخصیت حضرت فاطمه(س) به عمل آورده و با دستمایه قرار دادن مقطع تاریخی مقارن و معاصر با زندگی کوتاه اما پُرافت و خیز این بانوی بزرگوار، آثاری را تولید و به روی صحنه برده است، آثاری که گاه از چنان جذابیت و محبوبیتی در میان مخاطبان برخوردار بوده که سالیان متمادی و با بازی نسلهای گوناگونی از بازیگران تئاتر اجرا شدهاند.
از جمله آثار مطرح نمایشی که با موضوع پرداختن به شهادت حضرت فاطمه(س) تولید و به روی صحنه رفتهاند و مخاطبان طی سالهای مستمر شاهد اجرای آن بر روی صحنه نمایش بودهاند نمایش «زخم مدینه» است که نسلی گوناگون از عوامل و بازیگران تئاتر آن را تولید و ویژه این ایام روی صحنه بردهاند.
«بانوی بینشان» به نویسندگی سیدحسین فداییحسین از جمله آثار مطرح نمایشی در حوزه موضوعات فاطمی است، کاری که چندسالی توسط کارگردانان مختلف ویژه این ایام به روی صحنه رفت و شاید یکی از مهمترین اجراهای این اثر نمایشی را حسین پارسایی کارگردانی و به روی صحنه برده باشد.
صحبت از حسین پارسایی به میان آمد؛ کارگردان شناختهشده تئاتر که اغلب کارهایی که او در حوزه کارگردانی تئاتر به انجام رسانده است، آثار دینی و ارزشی بوده است، جدای از کارگردانی «بانوی بینشان» و «غریبه شام»، از سهگانه معروف او در حوزه تئاتر دینی میتوان به «بانوی آب و آئینه»،«سردار مهر و ماه» و «آهو به وقت خیزران» اشاره کرد، با این تفاصیل پس حداقل دو اثر نمایشی او یعنی «بانوی بی نشان» و «بانوی آب و آئینه» اشاره مستقیم به شخصیت حضرت فاطمه(س) و ماجرای شهادت ایشان دارد.
با این وجود چرا از تجارب و تخصص پارسایی در زمینه روایت نمایش های دینی و ارزشی به ویژه نمایش فاطمی طی سالهای اخیر کمتر استفاده میشود تا جایی که او با چرخش 180 درجه به فکر کارگردانی و تولید نمایشی پُر سر و صدایی همچون «الیور توئیست» میافتد جای بسی تأمل و البته پرسش از مسئولان و مدیران فرهنگی دارد.
به هر حال آنچه که واضح و مبرهن است اینکه عدم تولید نمایش و یا نمایشهایی با موضوع فاطمی که بتواند ویژه این ایام برای علاقهمندان بر روی صحنههای تئاتر اجرا شود نشان از بیتوجهی مدیران دارد، دست اداره کل هنرهای نمایشی و کانون تئاتر دینی که برای حمایت از تولید چنین آثار نمایشی خالی است که اگر قرار بر حمایتی هم باشد ذائقه و پسند مدیران تغییر کرده و گویا تولید آثاری همچون«الیور توئیست» سلیقه آنهاست که باید در اولویت قرار گیرد؛ اگر هم اثری تولید و اجرا میشود دغدغه شخصی کارگردان و گروه نمایشی اصطلاحاً مذهبیکار است که در مجموع چندان آثار شاخص و قابل تأملی نیز از کار درنیامده که بتوان بر روی آن درنگی داشت و صرفاً آنها را باید ادای دینی به ساحت بانوی بزرگ اسلام به زبان نمایش داشت.
به نظر میرسد عزم مسئولان و مدیران فرهنگی بالاتر از اراده کارگردانان و گروههای تئاتری در تولید آثاری مناسبتی همچون نمایشهای فاطمی باشد و چون تصمیمی جدی در سیاستگذاریهای فرهنگی و هنری وجود ندارد لذا ترجیح بسیاری از کارگردان تئاتر فعال در این عرصه آن است که متناسب با سلیقه حاکم مدیریتی همچون حسین پارسایی به تولید «الیور توئیست» پرداخته و یا شخصی مثل سیدجواد هاشمی که او نیز در زمینه تولید آثار مذهبی و فاطمی ید طولایی دارد، ترجیح دهد که همچنان خود را سرگرم ساخت پروژه سینمایی«پیشونی سفید(اختاپوس2)» کند.
به همین دلیل قصد داریم در قالب انجام مصاحبههایی با کارگردانان و کارشناسان تئاتری دلایل افول تولیدات نمایشی فاطمی را مورد بررسی قرار دهیم.
امیرسجاد دبیریان