اعتیاد و غلبه بر آن یک داستان زیبای افسانهای نیست؛ بلکه با کمی اراده میتوان از دام آن رهایی یافت. ارادهای که خداوند در آیه 11 سوره مبارکه رعد از آن نام برده و فرموده است: «لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ؛ براى او فرشتگانى است كه پى در پى او را به فرمان خدا از پيش رو و از پشت سرش پاسدارى مىكنند در حقيقت خدا حال قومى را تغيير نمىدهد تا آنان حال خود را تغيير دهند و چون خدا براى قومى آسيبى بخواهد هيچ برگشتى براى آن نيست و غير از او حمايتگرى براى آنان نخواهد بود.»
در کوچههای این شهر افراد با ارادهای روزگار میگذرانند که شاید شناخته شده نباشند، اما در پیشگاه پروردگارشان به علت ارادهای که بر ترک یک معصیت داشتهاند بسیار سربلند هستند؛ افرادی که اگر پای صحبتهایشان بنشینی دنیایی از نور امید و توکل را مییابی که انگار بدون آن نمیتوان موفق شد.
خانم ل-ح که 43 ساله و سرپرست خانوار است و توانسته با کمک یک نهاد حمایتی از دام اعتیاد رهایی یابد در گفتوگو با ایکنا از خراسانجنوبی بیان کرد: بعد از فوت همسرم بهدلیل شرایطی که داشتم به سمت اعتیاد کشیده شدم و هفت سال درگیر بودم؛ به دنبال این بودم که شرایط زندگی خود را بهتر کنم اما نشد.
وی با اشاره به اینکه اعتیاد نه تنها به من کمکی نکرد بلکه هر روز شرایطم را وخیمتر کرد، افزود: در آن زمان با هر غمی به سراغ مواد مخدر میرفتم و حتی اگر گرسنگی و رنج فرزندانم را میدیدم، سعی داشتم با اعتیاد آن را التیام بخشم.
این بانوی سرپرست خانوار با بیان اینکه به تدریج دریافتم نه تنها خودم بلکه فرزندانم نیز درگیر اعتیاد شدهاند، تصریح کرد: یکی از مهمترین دلایل اعتیادم قرار گرفتن خانهام در محیطی بسیار نامناسب بود؛ در این شرایط بودم که مددکاران و مشاوران کمیته امداد به داد من و زندگیام رسیدند.
وی بیان کرد: ابتدا محل زندگیام را تغییر دادم و سپس با اصرار مددکاران کمیته امداد با تمام سختی که وجود داشت، به کمپ ترک اعتیاد رفتم و مدت دو ماه را در آن محل با دردهای دوری از فرزندانم و جسمی گذراندم.
این بانو از تجربیات ترکش میگوید و ادامه میدهد: ترک اعتیاد در وهله اول کار سختی نیست بلکه آنچه اهمیت دارد ماندگاری و استقامت فرد است که با کمک خداوند توانستم موفق شوم؛ پس از من دخترم نیز اعتیاد خود را ترک کرد و اکنون در دانشگاه مشغول به تحصیل بوده و تشکیل زندگی مشترک داده است.
وی با بیان اینکه اکنون بیش از پنج سال است که از آن روزهای سخت اما شیرین میگذرد و من به سراغ مواد مخدر نرفتهام، اظهار کرد: برخوردهای نامناسب توزیعکنندگان مواد مخدر، تکدیگری و طرد شدن توسط پدرم همه و همه در نتیجه اعتیاد برای من حادث شد که توانستم پشت سر بگذارم.
این بانو بیان کرد: اگر همکاری مددکار کمیته امداد نبود احتمال لغزش و بازگشت من وجود داشت؛ در واقع پیگیریهای مددکاران من را به دنیای نور و بهبودی هدایت کرد؛ من برای فراهم کردن مواد مخدر باید به هر شخصی التماس کرده و شخصیت خود را لگدمال میکردم.
این بیمار بهبود یافته از اعتیاد گفت: اکنون حتی قرص استامینوفن کدئین به هیچ وجه مصرف نمیکنم؛ با تشویقهای من، خواهرم که آلوده به مواد مخدر بود نیز ترک کرده و به لطف الهی ازدواج موفقی داشته است.
این بانوی سرپرست خانوار با بیان اینکه در حال حاضر با کمک کمیته امداد مشغول ساخت خانهای هستیم و برای امرار معاش نیز پرستاری یک خانم سالمند را میکنم، تصریح کرد: اراده و برخورداری از حس ایمان به خداوند، به من در این مسیر بسیار کمک کرد؛ اکنون به همه بیماران و مبتلایان به اعتیاد میگویم با رهایی از این بیماری به سوی نور و روشنایی قدم بردارید و عزت نفس را بهدست آورید.
وی جمله طلایی زندگیاش را گفت و یادآور شد: خدا همیشه دست من و فرزندان را در زندگی گرفته، اما هیچگاه مچگیری و گناه من را آشکار نکرد؛ من نیز به جبران نگاهش به زندگیام ترک کردم و عزت نفس فراموش شدهام را بازیافتم.
این بانو میگوید: بعد ترک باز هم برای تأمین خرج زندگی مشکل داشتم؛ من همیشه از ناشناختهها ترس داشتم و ریشه اعتیاد من نیز همان ترس بود، اما در بحبوحه تنهایی کمیته امداد کمکم کرد؛ اکنون دخترم دانشجوی رشته روانشناسی و دارای یک فرزند است. حتی کمیته امداد در تهیه جهیزیه کمک کرد؛ دختر کوچکم در زمینه تحصیلی مشکل داشت که با کمک کمیته توانست دوباره به محیط درس و مدرسه برگردد و بیماری پسرم نیز با کمک این نهاد در حال درمان است.
وی به چراغ قرمزهای یک ترککننده اعتیاد که ممکن است بار دیگر او را به منجلاب مواد بازگرداند اشاره کرد و گفت: مکان مصرف، افرادی که با او در ارتباطند، خستگی، گرسنگی و حتی ترس برای من سم بودند و زمینه برگشت به اعتیاد را فراهم میکردند.
این بانو شبهای زیادی را به امید اینکه بهبود پیدا کند به صبح رسانده و بارها و بارها تصمیم به ترک گرفته ولی نتوانسته موفق شود و به گفته خودش چندین بار مکان زندگیش را نیز تغییر داده و حتی از بیرجند رفته ولی بعداز برگشت، دوباره مواد مصرف کرده است.
وی به یک خاطره تلخ از آن دوران اشاره میکند که زمانی حالش به اندازهای بد بوده که با چادر سوخته و پاره و دمپایی لنگه به لنگه برای تهیه مواد از خانه خارج شده است و موقع برگشت مورد تمسخر دخترش قرار گرفته و این برایش بسیار تحقیرآمیز بوده است.
این بانوی سرپرست خانوار با بیان اینکه ما باید از خودشناسی به خداشناسی برسیم، افزود: لذتی که پس از پاکی داشتم هیچگاه در دوران اعتیاد پیدا نکردم؛ در اوایل همواره بیماری خود را انکار میکردم و گویی نقاب میزدم تا کسی نفهمد که من مواد مصرف کردهام ولی در واقع وقتی مواد مصرف میکنی انگار در یک دنیای تار و تاریک هستی. اکنون توانستم از آن وضعیت نجات پیدا کنم؛ تا پیش از این انگشتنما بودیم و انگشت اشاره همه به سمت ما بود و رابطه خود را با ما قطع کرده بودند، اما اکنون خدا را شکر که انگشتنما نیستیم و انگشت شماریم.
وی با اشاره به خاطرهای گفت: پدرم همیشه از وضع من ناراحت بود و حتی از ورود من به خانهاش جلوگیری میکرد، اما خوشبختانه توانستم بعد ترک، از پدرم که به سرطان مبتلا شده بود پرستاری کنم و این خدمت، شاید بزرگترین رهآورد ترک اعتیاد برایم بود.
او اکنون همراه فرزندانش در خانهای با آرامش زندگی میکند و این آرامش را در توکل به خداوند میداند؛ آرامش و لذتی که هیچ وقت تجربه نکرده بود و اکنون در زندگیاش جاری است.
انتهای پیام