زندگی امام حسین(ع) مانند هر انسانی ادوار مختلفی دارد، ولی به دلیل اهمیت واقعه عاشورا عمر 57 ساله آن امام تحتالشعاع این دوره از زندگیشان قرار گرفته و به همین سبب شاید در مجالس عمومی کمتر به زندگی ایشان قبل از وقوع عاشورا پرداخته میشود.
زندگی امام حسین(ع) در کودکی و دوره پیامبر(ص)، دوره خانهنشینی امام علی(ع) و دوره امام مجتبی(ع) و ده سال امامت در دوره معاویه، از مهمترین مقاطع قبل از واقعه عاشوراست.
خبرنگار ایکنا در گفتوگو با آیتالله محمدهادی یوسفی غروی، نویسنده و استاد تاریخ اسلام، تلاش کرده است تا زوایایی از زندگی آن حضرت قبل از محرم 61 هجری قمری را براساس گزارشهای تاریخی واکاوی کند که در ادامه بخش اول این گفتوگو را میخوانید؛
ایکنا ـ در مورد زندگی امام حسین(ع) در دوره حیات پیامبر(ص) روایاتی بیان شده است. چقدر این روایات قابل استناد است؟
امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در دوره حیات نورانی پیامبر(ص) شش، هفت ساله بودند. لذا نقش اجتماعی چندانی نداشتند جز اینکه گوش به فرمان پدر و در رکاب رسول الله(ص) باشند و در حد کودک نقش ایفا کنند، ولی روایات متعددی درباره شأن و فضیلت امام حسین(ع) از زبان پیامبر(ص) داریم. از جمله در جنگ خیبر که پیامبر تنها غنیمتی که به دست آوردند یک عبا بود یا به تعبیر عربی، کساء؛ این عبا تنها سهمیه پیامبر(ص) از غنائم یهودیان در سال هفتم هجرت بود و حدیث کساء شکل گرفت.
آن شب نوبت حضور پیامبر(ص) در خانه امسلمه بود که بهترین زن پیامبر(ص) بعد از حضرت خدیجه(س) است؛ حضرت زهرا(س) حلوایی درست کرده بودند و خدمت پیامبر(ص) بردند و پیامبر(ص) فرمودند برو حسنین(ع) را هم بیاور، یعنی حرفی از زینبین در کار نیست و حضرت فاطمه(س) این کار را کردند و بعد از اینکه اهل بیت(ع) حلوا را خوردند. به ام سلمه فرمودند که عبای خیبری را بیاور و ایشان عبا را روی سر خودشان، دخترشان و امام علی(ع) و حسنین(ع) انداختند. امسلمه گفت که وقتی دیدم پیامبر در حق آنها دعاهای پرباری میکنند من هم طمع کردم که جزء اهل بیت هستم و گوشه را عبا را گرفتم تا وارد شوم، ولی پیامبر گوشه عبا را کشید و فرمود: «جذب الکساء من یدی و قال ...»؛ تو زن خوب پیامبر هستی، ولی از اهل بیتی که من در اینجا میگویم نیستی. پس در همه جا منظور از اهل بیت، زنان پیامبر نیستند که برخی تلاش کردهاند آیه تطهیر را این گونه تفسیر کنند.
در اینجا حتی بهترین زن پیامبر بعد از خدیجه(س) حق ندارد وارد کسای اهل بیت(ع) شود. حدیث شریف کساء صحیح، همین است که منابع آن به بیش از 60 منبع صحیح و کهن میرسد و بیانگر مناقب حسنین(ع) است.
مورد دیگر از بروز مناقب حسنین(ع) ماجرای مباهله با مسیحیان نجران یمن بود. مباهله یعنی نفرین کردن و اینکه خدا کسی را که بر حق است نگه میدارد و کسی را که باطل است نابود میکند. پیامبر(ص) برای مباهله با همین 5 تن طیبه آمدند و وقتی مسیحیان این صحنه را دیدند، ترسیدند و دست از مباهله کشیدند. مباهله حجتی برای مردم بعد از پیامبر(ص) است تا کسی نگوید ما راه را گم کردهایم و اگر کسی به دنبال یافتن راه باشد، راه واقعی از توجه به کارهای پیامبر(ص) به دست آید.
ایکنا ـ روایاتی داریم که پیامبر(ص) در کودکی امام حسین(ع) به ماجرای عاشورا اشاره کردهاند. آیا این روایات درست است؟
بله، این روایات صحیح است و فریقین آن را در کتبشان نقل کردهاند؛ البته برخی با روات بیشتر و برخی با تعداد روات محدود. این احادیث روایاتی نبود که بر همه مسلمین قرائت شده باشد و مانند حدیث غدیر و ثقلین، هر حدیثی در محدوده تعداد معدود افرادی بود که در مسجد مدینه دور پیامبر(ص) جمع میشدند. بعد از نماز صبح پیامبر(ص) عادت داشتند که رو از قبله برگیرند و به طرف مردم بنشینند و هر کسی سؤالی داشت جواب دهند یا مطلبی را بیان میفرمودند و بیشتر روایات در چنین فضایی صادر شد.
طبیعتا هر حدیثی را 5 _ 6 نفر میشنیدند و طوری نبود که بخشنامه شود و به گوش همه برسد. حتی امام حسین(ع) در راه کربلا چندین بار سخنرانی و همین احادیث را یادآوری کردند. این یادآوری به معنای آن است که خیلی از مردم نمیدانند که پیامبر(ص) در مورد امام حسین(ع) چه نظراتی داشتند. روایاتی که در این زمینه وجود دارند اتمام حجت برای مردم بعد از وفات پیامبر(ص) بود تا کسی بهانهای نیاورد و در نبرد امام با یزید بدانند آنچه پیامبر(ص) به عنوان مصباح هدایت و کشتی نجات معرفی کرد حسین(ع) است نه یزید، ولی کسانی که از روایات پیامبر(ص) تبعیت کردند افراد معدودی بودند، چون دنیاطلبی ذائقه و تفکر آنها را تغییر داده بود.
مرحوم علامه امینی برای یافتن منابع کار خود در الغدیر به سوریه و شام و کتابخانه دهیوی در دمشق رفت. در آنجا عدهای از استادان دانشگاه مصر را ملاقات کرد و چون همزمان با دهه محرم بود از ایشان خواستند که مقداری برای آنها صحبت کند. وی فرصت را غنیمت شمرد و بدون اینکه از کتب تشیع نقل کند، با استناد به منابع کهن اهل سنت در مورد امام حسین(ع) و شهادت ایشان سخن گفتند که بعد به کتاب «سیرتنا و سنتنا» تبدیل و به عربی چاپ شد و آیتالله مکارم شیرازی آن را به فارسی ترجمه کردند و «این است آئین ما» نام گرفت.
ایکنا ـ در روایات بیان شده است که هنگام تولد امام حسین(ع) پیامبر گریستند یا در مسجد مدینه وقتی امام حسین(ع) به زمین خوردند، ایشان از منبر پایین آمدند.
بله، در منابع شیعه و سنی نقل شده، ولی ملاحظات قبلی در اینجا هم حاکم است؛ مثلا وقتی حدیثی در هنگام تولد امام حسین(ع) صادر شد، طبیعتا افراد معدودی در خانه بودند، اسماء و امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س)، و گریه پیامبر(ص) هنگام تولد حسین(ع) را فقط آنان دیده و نقل کردند و درست است که ما این بزرگان را قبول داریم و میپذیریم، ولی همه مردم اینطور نبودند. بنابراین تصور نکنید روایات اعلانی و عمومی بود.
افتادن امام حسین(ع) در مسجد قطعا در حضور افراد زیادی رخ داده و منابع شیعه و سنی بسیاری این روایت را نقل کردهاند و منبع آن هم صحیح است. البته بسیاری محبتهای پیامبر(ص) را اینگونه توجیه میکردند که ایشان به نوه خودش محبت میکرد و این امر ربطی به بحث هدایت و ضلالت و امامت و تبعیت از ائمه ندارد. از این رو برخی، این روایات را نقل نکردهاند و اگر نقل کردهاند، در معنای آن تصرف کردهاند.
ایکنا ـ مقطع دیگر در زندگی شریف امام حسین(ع) بعد از وفات پیامبر(ص) و غصب خلافت امام علی(ع) بود. البته هنوز حسنین(ع) سن چندانی نداشتند، ولی در مورد شرکت در فتوحات سخنانی مطرح میشود. چقدر این سخنان درست است؟
در دوره خلفا به ناچار اینها درِ خانه امیرالمؤمنین(ع) را میزدند و در منقولات تاریخی بیان شده که تا 70 مسئله را خلیفه دوم از امام علی(ع) پرسید و حتی در منابع شیعه و سنی و با نقل معتبر گفته شده: «لولا علی لهلک عمر». در این مقطع امام حسین(ع) و برادر بزرگشان در مسائل حکومت دخالتی نداشتند و مقامی از خلفا نگرفتند و خلفا هم سمتی به ایشان نمیدادند، زیرا میترسیدند این خاندان و جمال و صفای باطنی آنها به بیرون از مدینه کشیده شود و رقیب خلفا شناخته شوند.
آنان حتی یک قرن سیاست منع حدیث را به بهانه اینکه قرآن، قرآن بماند اجرا کردند و کتابت و بیان احادیث تفصیلی پیامبر(ص) ممنوع شد و کتب زیادی درباره منع تدوین حدیث از سوی خلیفه دوم نوشته شد. لذا امام(ع) در فتوحات نقشی نداشتند و فقط طبری یک مورد نقل کرده که خودش هم به منبع آن اعتماد نکرده است و آن اینکه گفته میشود که حذیفه یمانی از صحابه پیامبر(ص) مامور به ادامه فتوحات آذربایجان شد. لذا به امام علی(ع) گفت که اگر اجازه دهید حسنین(ع) با من در فتح آذربایجان شرکت کنند و امام فرمودند مانعی ندارد. طبری منقولات تاریخی را با ذکر سند میآورد، ولی این خبر او بدون سند است.
این خبر گفته شده است که وقتی لشکر خلیفه دوم به اصفهان رسید عمر بخشنامه کرد که هیچ سربازی بیش از 4 ماه نگه داشته نشود و خبر آمد که مسیر آذربایجان یخبندان است. لذا در اصفهان ماندند تا یخبندان برطرف و راه باز شود و چهار ماه گذشت و حتی اگر امام حسین(ع) در این سفر همراه لشکر آنها بود، طبیعتا باید برگشته باشند. بنابراین هیچ کس نقلی درباره شرکت آن دو امام(ع) در فتوحات خلفا را بیان نکرده است...ادامه دارد.
انتهای پیام