سارا معتمدی؛ مدرس هنرهای ایرانی-اسلامی در یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داده پیرامون وضعیت و ظرفیتهای این مقوله نوشته است.
بعد از حمله اعراب به ایران و ظهور اسلام، هنرمندان ایرانی آثار خود را با مضامین اسلامی عرضه کردند که ما تحت عنوان هنرهای اسلامی آن را میشناسیم. بیشتر این هنرها را میتوان هنرهای ایرانی-اسلامی نام گذاشت زیرا هنرمندان ما هنر ایرانی را با تفکر و مفاهیم اسلامی درآمیختند و آثاری را خلق کردند.
هر هنری که بعد از ورود اسلام به ایران پدید آمده را میتوان هنرهای ایرانی-اسلامی نامید. هنر ایرانی و مفاهیم اسلامی رفتهرفته با یکدیگر تلفیق شده و به درجهای رسید که اکنون امکان تفکیک آنها از یکدیگر وجود ندارد اگر در نمایشگاهی از هنرهای تجسمی شرکت کنیم 90 درصد آثار اسلامی هستند که رنگ و بوی ایرانی نیز دارند.
پس از بررسی آثار برجای مانده از هنر اسلامی متوجه میشویم ایرانیان بیشترین تأثیر را بر آن گذاشتند زیرا اعراب چندان هنری غنی نداشتند و بیشتر تمرکز آنها بر نویسندگی و شاعری بوده است و این ایرانیها بودند که هنرهای اسلامی را غنا بخشیدند و در شکلگیری آن نقش داشتند.
به دلیل ارتباط با نسل جوان، میدانم که هنرهای اسلامی در وضعیت مناسبی قرار ندارند هرچند همیشه سعی کردهام به بهانهها و ابزارهای مختلف دانشجویان و دانشآموزان را به این سمت جذب کنم تا خیلی از هنرهای بومی فاصله نگیرند. رسانهها باید فضای خود را به گونهای همسو کنند تا هنرهای ایرانی-اسلامی بیشترین جایگاه را داشته باشد. باید خود را جای جوانی که میخواهد کار کند قرار دهیم تا برای آنها تولید محتواهایی متناسب داشته باشیم.
برای وارد کردن هنرهای ایرانی-اسلامی به خانه مردم راهکارهای بسیاری وجود دارد که باید به آنها توجه کرد. یکی از راهکارها شناخت این هنرها است اگر این هنرها در بین مردم شناخته شده باشند و مردم توجه بیشتری نسبت به آن خواهند داشت که این سبب اشتغالزایی و از آن مهمتر فرهنگسازی میشود تا نسلهای جوان به سمت فرهنگ غربی کشیده نشوند.
صنایع دستی از مهمترین بخشهای هنرهای ایرانی-اسلامی است و باید به آن توجهی ویژه داشت زیرا از این طریق علاوه بر فرهنگسازی در جامعه، امکان صادرات فرهنگ و اندیشه خود را فراهم میکنیم. باید بستری فراهم شود تا گردشگران خارجی نیز امکان آشنایی و تهیه هنرهای ایرانی-اسلامی را داشته باشند. در زمینه صنایع دستی باید نگاه ویژهای وجود داشته باشیم تا هنرمندان پس از خلق اثر دغدغه فروش نداشته باشند اگر این اتفاق رخ دهد تولیدات چند برابر میشود.
هنر ایرانی- اسلامی ظرفیت بسیار ویژهای دارد زیرا معطوف به یک رشته نیست. اگر پرونده هنرهای ایرانی- اسلامی را باز کنیم میبینیم که در هر شاخه و گرایشی، مبحثی وجود دارد که به آن پرداخته شده باشد، از هنرهای دستی گرفته تا هنرهای تجسمی دارای ظرفیتهای بسیاری است. این حوزه مدیریت هوشمندانه میخواهد تا راهنمایی و مدیریت کند که چه کارهایی لازم است انجام شود.
فرهنگ اولویت ما نیست و به همین دلیل فرهنگ ایرانی-اسلامی دچار بیتوجهی شده است حتی شبکه چهار هم که در این زمینه فعال بود دیگر آنطور که باید کار نمیکند و به برنامههای دیگر میپردازد. باید برای هنرهای ایرانی-اسلامی بودجه مناسبی در نظر گرفته شود زیرا هرقدر برای فرهنگ و هنر هزینه شود کم است.
متاسفانه به دلیل ضعفی که در دوره جدید وجود دارد بیشتر جوانها به هنرهای غربی تمایل پیدا کردهاند. با مراجعه به نمایشگاهها کمتر آثاری را میتوان مشاهده کرد که اشاراتی از موتیفهای هنر اسلامی و ایرانی داشته باشند. این موضوع را در موسیقی بیشتر میتوانیم مشاهده کنیم زیرا صدا را نمیتوان پنهان کرد. نقاشی را میتوان داخل یک گالری برگزار کرد و کسی متوجه نشود اما موسیقی اینطور نیست. وقتی پیرامون این موضوع جستوجو میکنیم میبینیم که سلیقه نسل جوان تغییر کرده و ما در این زمینه ضعف داریم.
هنر اگر روح ایرانی داشته باشد و در قالب هنر اسلامی بیاید خیلی اتفاقات میتواند رخ دهد. از جمله اینکه دیگر فرزندان ما تمایلی به هنرهای غربی ندارند. هنرهای غربی در مقایسه به فرهنگ ایرانی-اسلامی آنچنان دارای اصالت و ریشه نیستند. از قرن پانزدهم به بعد رنسانس به وقوع میپیوندد اما کیفیتی که در هنرها و نقاشیهای ما وجود داشته هیچگاه در هنر غرب نمیتوان آن کیفیت، بیان و اندیشه را پیدا کرد.
امیدوارم که مسئولین و دستاندرکاران برای این موضوع فکری کنند و برنامههایی داشته باشند. مدرن بودن به خودی خود بد نیست اما نباید به بهانه مدرن بودن اصالتهای خود را که همان هنر ایرانی-اسلامی است فراموش کنیم. رسانه باید جذابیتی داشته باشد تا هنرهای ایرانی-اسلامی در قالب برنامههای فرهنگی لایه لایه به نسل جوان معرفی شوند.
انتهای پیام