امام حسین(ع) و حکومت دینى
کد خبر: 3989645
تاریخ انتشار : ۲۱ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۰:۲۸

امام حسین(ع) و حکومت دینى

شرایط ویژه عصر امام حسین(ع) و تقابل گفتارى و عملى آن امام معصوم با حکومت وقت، سبب اهمیت تحقیق و کاوش در مشروعیت حکومت دینى از منظر آن امام همام گشته است.

امام حسین(ع) و حکومت دینىحکومت و مردم به دلیل رابطه آمریت از سوى حاکمان و تمکین از سوى مردم، لازم و ملزوم یکدیگرند و مشروعیت حکومت مستلزم حکم به لزوم فرمان‌بردارى مردم از آنان است. منابع مشروعیت به سه قسم منبع الهى، باورها و سنت‌ها و مردم تقسیم مى‌شوند که در بیان پیامبر و امامان و خود آن حضرت وجود دارند.

مبانى مشروعیت نیز داراى سه بخش عمده‌اند: ذاتى که همان حکومت نخبگان است، اعطایى که از سوى مردم و یا از سوى خداوند صورت مى‌پذیرد و کارکردى که داراى دو بخش عمده نظریه «عدالت» و نظریه «سعادت و ارزش‌هاى اخلاقى» است.


بیشتر بخوانید:


در اینجا مشروعیت ذاتى و اعطایى و کارکردى را در رابطه با امام حسین(ع) مورد کاوش قرار مى‌دهیم تا اثبات شود که مشروعیت ذاتى به دلیل صفات ویژه امام حسین(ع) و اعطایى بر اساس سخنان پیامبر(ص) و امامان (ع) پیش از وى و کارکردى نیز به دلیل اهداف قیام آن حضرت و بیان‌هاى او از ویژگى‌هاى حاکمان، براى آن امام همام ثابت و پابرجاست.

تنها نکته‌اى که علت عدم تحقق خارجى ولایت آن حضرت گشت این بود که مقبولیت مردم ـ رکن دوم و مهم هر حکومتى به وقوع نپیوست. نامه‌ها، سخنان و خطبه‌هاى آن حضرت از توجه آن حضرت به بُعد لیاقت و صلاحیت و مبتنى بودن این استعداد به مقبولیت مردمى حکایت دارند.

امام حسین(ع) در موارد بسیارى براى اثبات شایستگى خود براى حکومت و ولایت حکومتى به قرابت با پیامبر(ص) و ویژگى‌هاى خود، به صورت حقانیت مطلق، استدلال نموده است. امام خود را منصوب از سوى پیامبر(ص) و خداوند و همچنین قیام و حقانیت حرکت خویش را پیامد پىروى از خدا و رسولش عنوان مى‌کند. افزون بر این، بیعت و دعوت کوفیان به صورت ظاهرى، تکلیف شرعى بر امام معین کرد که مى‌بایست براى اصلاح جامعه و جلوگیرى از بدعت‌ها و اضمحلال دین و برپایى حکومت دینى، قیام نماید.

با توجه به همه این موارد، امام بر اهمیت جایگاه مردم در تحقق خارجى ولایت حاکمان مشروع و منصوب، تأکید مى‌نماید، چنان‌که در صحنه عاشورا نیز بارها فرمودند که اى سپاهیان و مردم کوفه، اگر یارى‌ام کنید، شما را در راه هدایت قرار مى‌دهم و اگر یارى‌ام نمى‌کنید و از دعوت خویش برگشته‌اید، من هم از شما منصرف مى‌شوم.

منابع مشروعیت حکومت از دیدگاه امام حسین(ع)

گونه‌هاى مشروعیت که در نظام‌هاى متعدد مشاهده مى‌شوند، جداى از ملاک‌هاى ویژه‌اى که دارند، از منابع متفاوت و سرچشمه‌هاى گوناگونى به وجود مى‌آیند که برخى وحى، پاره‌اى عقلانیت، گروهى سنت‌ها و عرف رایج را سر منشأ ایجاد مشروعیت حکومت‌ها مى‌دانند.

برخى ملاک‌هاى مشروعیت را در آموزه‌هاى وحیانى و تعالیم الهى مى‌دانند. چه اینکه براساس شناخت صحیح نسبت به انسان و نیازهایش، حکومت مشروع را براى او ترسیم نموده‌اند تا آن جا که شرایط حاکم، بلکه شخص حاکم را براى تصدى امر حکومت بیان نموده‌اند.

برخى دیگر، باورهاى سنتى را که در طول تاریخ یک ملت به صورت سنت‌هاى مردمى یا اسطوره‌اى شکل گرفته اند، منبع شناخت حاکم مشروع و تبیین ملاک‌هاى تعیین حاکم مى‌دانند. در این نوع مشروعیت، حاکم حق حکومت خود را در سابقه نژادى و خانوادگى مى‌جوید که انگاره‌هاى پذیرفته شده در باورهاى برخى جوامع هستند. این نظریه در دوران اخیر اهمیت خود را از دست داده است، اما هنوز برخى جوامع را مى‌توان یافت که از این انگاره پىروى مى نمایند و بر اساس ارزش‌هاى حاکم بر این باورها، حاکم خود را مشروع مى‌دانند.

برخى دیگر منشأ مشروعیت‌بخشى به حاکم و نظام حکومتى را در قانون و عقلانیت جست‌وجو مى‌کنند، به این معنا که اعتقاد به قوانین و قواعد حاکم بر جامعه مدنى، خود منبعى براى توجیه قدرت حاکم و نظام حکومتى و لزوم اطاعت از آنان است. در این بینش، مردم به این دلیل به حکم حاکمان گردن مى‌نهند که براین باورند حق اعمال قدرت به صورت عقلایى و از سوى قانون با قرارداد و توافق به آنان واگذار شده است.

اکنون جاى این پرسش هست که در اندیشه امام حسین(ع) منبع مشروعیت و ملاک‌هاى حکومت مشروع چیست؟ امام حسین(ع) و همه پیروان او یگانه منبع بازخوانى مشروعیت و حق حاکمیت را در آموزه‌هاى وحیانى و دینى مى‌بینند که حقانیت قیام و حق حاکمیت امام نه به واسطه سنت‌هاى حاکم و قرارداد اجتماعى، بلکه به سبب حق امامتى است که در بیان پیامبرگرامى(ص) مورد تأکید و تأیید قرار گرفته است، تا آنجا که حتى امام قیام خود را نیز پیامد فرمان پیامبر(ص) مى‌دانند.

ایشان در جواب عبدالله بن جعفر که از امام درخواست کرد از این سفر که سبب کشته شدن او و مصائب اهل‌بیت (ع)است، صرف‌نظر کند، نوشتند: «انّى رایتُ رؤیاً فیها رسولُ اللّهِ و اموتُ فیما بأمر انَا ماض له علّى کان اوبى؛ پیامبر را در رؤیا مشاهده کردم که مرا فرمانى دادند که به دنبال اجراى آن هستم، چه به ضرر من باشد یا به نفع من.»

همان‌گونه که مشاهده مى‌شود، امام خروج خود را بر خلیفه وقت به امر پیامبر(ص) منتسب مى‌نماید و خود را صاحب حق مى‌داند. اگر در این مقام توهم شود که رؤیا داراى حجیت شرعیه نیست، باید گفت که رؤیاى امام معصوم و مصون از خطا، هیچ‌گاه با افراد معمولى مقایسه نمى‌شود و همیشه از غلط و اشتباه به دور است.

مبانى مشروعیت حکومت از دیدگاه امام حسین(ع)

اندیشمندان و فلاسفه سیاسى مبانى گوناگونى در باب حق حاکمیت یک فرد بر جامعه ارائه داده‌اند. البته برخى عواملى چند را در عرض یکدیگر در مشروعیت‌دهى به حاکم بیان کرده و برخى دیگر به عواملى ویژه در این زمینه اشاره نموده‌اند. براى نمونه، ژان بدن، فیلسوف فرانسوى، انتخابات و آراء مردم، وراثت، قرعه، جنگ و الهام از سوى خداوند را از عوامل مشروعیت دانسته و به دست آوردن حکومت از غیر این روش‌ها را از مصادیق ستمگرى دانسته است. اهل سنت نیز عواملى را زیربناى مشروعیت حکومت دانسته‌اند.

نص الهى و پیامبر(ص)

تعیین فردى از سوى خلیفه، براى خلافت به صورت مستقیم یا به صورت تعیین گروهى که خلیفه را از بین خودشان انتخاب نمایند از راه اجماع اهل حل و عقد و یا از راه قهر و غلبه.

امام حسین(ع) و مشروعیت ذاتی

با صرف نظر از دیگر مشروعیت‌ها، اگر چنین مشروعیتى را براى حکومت لحاظ کنیم، مى‌توان از سخنان امام حسین(ع) نسبت به ویژگى‌هاى خویش و نیز سخنان امامان دیگر درباره ایشان، مشروعیت ذاتى حضرتش را که ریشه در اوصاف کمالى آن امام همام دارد، برداشت نماییم. امام‌حسن(ع) درباره اوصاف برادر بزرگوارشان مى‌فرمایند: «الحسینُ اعلمنا علماً و اثقلنا حلماً و اقربنا من رسول اللّه(ص) رحماً، کان فقیهاً قبل ان یخلق و قرأ الوحى قبل ان ینطق.» در مشروعیت ذاتى نخبگان، شخص حاکم باید لایق‌ترین و سزاوارترین فرد براى امر حکومت باشد.

در این سخن، امام حسن(ع) برادرشان را داناترین دانایان زمان و بردبارترین آنها مى‌داند. این خود به تنهایى سندى بر صلاحیت مطلق حسین بن على(ع) در امر حکومت نسبت به افراد دیگر جامعه است.

امام حسین(ع) نیز در جایى خویشتن را نسبت به امر حکومت، صاحب حق مى‌داند و حقانیت خود را نسبت به یزید این گونه تبیین مى‌فرماید: «ابى علىٌّ خیرٌ من ابیه... جدّى رسول الله(ص) خیرٌ من جدّهِ، و انا خیرٌ منه و احق بهذا الامر.»

امام حسین(ع) و مشروعیت اعطایی

اعتقاد شیعیان در پرتو سخنان امامان معصوم (ع) بر این بینش استوار است که امامان معصوم همانند پیامبر گرامى اسلام داراى حقانیت در حکومت‌دارى هستند و این حقانیت را در طول حق حاکمیت الهى و تفویض شده از سوى وحى الهى مى‌دانند، چنان‌که روایات متواتر در ذیل آیه شریفه «أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...» (نساء: 59)، بر این امر دلالت مى‌کنند و در تفسیر المیزان در ذیل این آیه چنین آمده است: «در تفسیر برهان از ابن بابویه و وى نیز به سند خود از جابربن عبدالله انصارى نقل کرده است: وقتى خداوند این آیه شریفه را بر پیامبر نازل فرمود به آن حضرت گفتم: یا رسول الله، خدا و رسولش را شناختیم، اما «اولى الامر» کیست که خداوند اطاعت از او را نیز دوشادوش اطاعت خدا و رسول قرار داده است؟ حضرت فرمود: اى جابر، آنان جانشینان من و امامان مسلمانان بعد هستند. اولشان على بن ابى طالب و سپس حسن و بعد حسین و...، که حضرت نام تک تک امامان را بردند.»

براساس این روایات و بسیارى از روایات دیگر که از پیامبر(ص) به ما رسیده‌اند، اطاعت پیامبر(ص) در طول اطاعت خداوند و اطاعت اهل‌بیت نیز در طول اطاعت از پیامبر(ص) واجب شده است، بنابراین، امام حسین(ع) داراى حق حکومت است و این حقانیت داراى مشروعیت است.

بنابراین، اگرچه مردم به آنها روى نیاورند و نسبت به اوامر آنان تمکین نکنند، ولایت و حق حاکمیت آنان بر اساس مشروعیت الهى و اعطایى ثابت است. در نتیجه، اقبال و موافقت عمومى مردم در نظام سیاسى اسلام زمینه‌ساز اعمال حق حاکمیت حاکم مشروع (امام) است، زیرا اگر حاکم مشروعى همچون پیامبر(ص) مورد پذیرش و تمکین از سوى مردم قرار نگیرد، مجبور است از مکه فرار کند و به غار پناه ببرد. اما همین پیامبر(ص) وقتى مورد حمایت مردم مدینه قرار مى‌گیرد و قادر مى‌شود مکه‌اى را که زمانى به اجبار آن را ترک کرده بود، فتح کند، اما پیامبر اکرم در هر دو زمان مشروعیت حکومت داشتند، اما تنها پس از هجرت، این حق حاکمیت جلوه عملى پیدا کرد.

امام حسین(ع) نیز داراى مشروعیت الهى بودند که در لسان وحى و زبان پیامبر (ص) آمده است. امام حسین(ع) درباره امامت و حق حکومت امام حسین(ع) چنین مى‌فرماید: «اما علمتَ انَّ الحسین بن على(ع) بعد وفاةِ نفسى و مفارقة روحى جسمى امام من بعدى و عندالله ـ عزوجل ـ اسمه فى الکتاب.» این روایت گران‌سنگ نیز شاهدى است که امامت و ولایت امام‌حسین (ع) و حقانیت ایشان در حکومت، در کتاب الهى ثابت است.

اکنون جاى بیان این نکته است که اگر مردمى سر در گروى اطاعت وى نهادند و بر حمایت از وى بیعت کردند و نامه‌هاى فراوان دال بر اعلام وفادارى فرستادند و به عبارت دیگر، زمینه اعمال حاکمیت ایشان را فراهم نمودند، آیا وظیفه امام جز قیام و تلاش در این زمینه است؟

امام حسین(ع) و مشروعیت کارکردی

گرچه با وجود مشروعیت اعطایى خداوند به امام حسین(ع) که نشانگر مشروعیت ذاتى ایشان نیز هست، نیازى به اثبات مشروعیت‌هاى دیگرى نیست، اما اگر بخواهیم با دیدگاه مشروعیت کارکردى هم به قیام امام حسین(ع) بنگریم، آن را مشروع خواهیم یافت، زیرا خود حضرت در بسیارى از موارد، اساس قیامش را برقرارى قسط و عدل تبیین و اعلام مى‌کند چنان‌که در نامه‌اى که به اهل کوفه نگاشتند، خود را صاحب حق دانستند و در ذیل نامه، امام را کسى معرفى کردند که اقامه قسط و عدل در سرلوحه کارهایش قرار داشته باشد.

در جاى دیگر، حاکمان را به دلیل ظلم و جور بر مردم، غیر صالح براى تصدى منصب خلافت معرفى نمودند: «سمعتُ رسول اللّه: من رأى سلطاناً جائراً...، یعملُ فى عباده بالاثم و العدوانِ فلم یغیّر علیه کان حقّاً على الله ان یدخلَ مدخله»، «و نحن اولى بولایةِ هذا الامر علیکم من هؤلاءِ المدعین ما لیس لهم و السائرین فیکم بالجور و العدوان.» و در موارد دیگر نیز حضرت ملاک قیام خویش را احیاى ارزش‌هاى فراموش شده، رواج سیره پیامبراکرم(ص)، از بین بردن بدعت‌ها و امر به معروف و نهى از منکر اعلان مى‌نماید.

منابع: کتب تفسیر المیزان و بحارالانوار و ensan.ir

انتهای پیام
captcha