امیرحسین شریفی؛ تهیهکننده سینما و تلویزیون در گفتوگو با ایکنا با بیان اینکه در فیلمهای به اصطلاح طنز سینما، چندان مطابقتی با الگوهای کمدی نمیبینیم، اظهار کرد: کمدی یکی از گونههای فاخر و پرمخاطب سینماست که در آن عموماً نقدهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی یا فرهنگی مطرح میشود، چون زبان طنز گزنده، اما تأثیرگذار است و مخاطب را به فکر وامیدارد. همانند اتفاقی که در فیلمهای چارلی چاپلین یا باستر کیتون رخ میداد.
وی افزود: در طنز واقعیات جامعه به شکل اغراقشده مطرح میشود، حتی گاهی مسائلی در طنز رخ میدهد که امکان واقعیت یافتن آن در واقعیت وجود ندارد. در همین رابطه فیلم «خیابان آرام» چاپلین را مثال میزنم. در این کار چاپلین با ظاهر و جثهای ضعیف با فردی تبهکار مواجه میشود و همین مسئله لحظات مفرحی را به وجود میآورد که در خود نقدهای فراوان دارد. در فیلمهای این بازیگر جدا از نقد جامعه برخی توصیههای اخلاقی را شاهد هستیم. فیلم «پسر ولگرد» مثالی خوبی در این رابطه است که در آن توصیههای اخلاقی بسیاری مطرح میشود.
تهیهکننده افزود: آنچه در کمدیهای ایرانی دیده میشود، چندان ربطی به اخلاقیات ندارد، بلکه صرفاً خنداندن به هر قیمتی مهم است. این مسئله سبب میشود کیفیت کارهای این حوزه کم شود. جدا از این ضعف برخی بیاخلاقیها را هم در آثار این حوزه شاهد هستیم، بنابراین از چنین کارهای نهتنها نباید توقع ترویج اخلاقیات را داشت، بلکه باید آنها را تولیداتی قلمداد کرد که به اخلاقیات جامعه ضربه میزند.
شریفی با بیان اینکه تلویزیون نیز همانند سینما، طنز را به شکلی صحیح مدنظر قرار نمیدهد، گفت: شاید آسیبهایی که برای این ژانر وجود دارد در تولیدات تلویزیون شکلی جدیتر داشته باشد و برای رهایی از این معضل نیز تنها توصیه این است روی فیلمنامه تمرکز بیشتری انجام شود.
تهیهکننده «اشک سرما» تأکید کرد: ارتقاء کیفی فیلمنامه، ابزارهای خاص خود را طلب میکند که یکی از اصلیترین شرایط آن داشتن آسودگی خیال برای نویسنده است. فردی که نگارش را انجام میدهد اگر بابت مسائل مادی خیالش راحت باشد، دیگر برای تحقیق و مطالعات میدانی کمکاری نمیکند، ولی افسوس این عرصه کمترین میزان توجه را به خود اختصاص داده است.
وی در بخش دیگری از سخنانش تأکید کرد: جامعه فعلی درگیر مشکلات عدیده اقتصادی است، نیاز به شادی و امید دارد، پرواضح است این شرط نیز با کارهای کمدی رنگ شکل میگیرد، اما این مسئله نباید فرصتی برای از بین بردن این ژانر و سوءاستفاده منعتطلبان باشد، پس با نظارت میتوان جلوی برخی مسائل را گرفت.
این تهیهکننده در پاسخ به این سؤال که آیا فیلمهایی نظیر «مارمولک» یا «لیلی با من است» قادر است بهعنوان کارهایی مثال زده شود که در آنها توصیههای اخلاقی و دینی شکلی پررنگ دارد، تصریح کرد: فیلمهایی که نام برده شد در زمان خاص خود جریانی را در سینما به وجود آورد، چون تا آن مقطع باب نبود پیرامون چنین موضوعاتی کار طنز انجام شود. در ادامه نیز مسعود دهنمکی با ساخت «اخراجیها» اتفاقات جدیدی را رقم زد.
وی متذکر شد: در «اخراجیها» برای اولین بار به شکلی دیگر به آدمهای دفاع مقدسی نگاه شده بود. این نوعآوریها به نظرم اتفاق مثبتی است، اما نمیتوان گفت این شکل کار فرمی دینی دارد، ولیکن به آن میشود عنوان اخلاقی را داد. درباره تولیداتی که از آنها نام برده شد یک نکته وجود دارد، آنهم اینکه این فیلمها در قیاس با تولیدات فعلی که اسم طنز را روی خود گذاشتهاند، آثار بهتری هستند.
شریفی در ادامه بحث، سبک زندگی حاکم بر تولیدات امروز سینما و تلویزیون را چندان منطبق بر الگوهای جامعه توصیف نکرد و گفت: در کارهای طنز و دیگر ژانرها، من نمود درستی از سبک زندگی ایرانی – اسلامی را نمیبینم، چون مطابق بر واقعیت نیست. برای مثال تلویزیون از سبک زندگی تنها چیزی که میپسندد را در کارهایش جا میدهد و در سینما نیز، صرفاً بهواسطه برخی تجملگرایی به تولیدات، رنگ و لعاب داده میشود.
وی درباره تولیدات شبکه نمایش خانگی بیان کرد: در این حوزه کارهای طنز تعدادشان کم است، چراکه بیشتر آثار سریالهای اجتماعی هستند. درضمن تولیدات مربوطه دغدغه سبک زندگی ندارند، بلکه صرفاً به دلیل آزادی بیشتری که وجود دارد میخواهند با برخی مثلثسازیها کسب درآمد کنند، البته در این میان برخی استثناها هم دیده میشود.
تهیهکننده فیلم «ضیافت» در پایان اعلام کرد: توضیحاتی که پیرامون سینما دادم به قبل از کرونا باز میگشت، چون شرایطی که در این دوران رقم خورد هنر هفتم را به حاشیه راند، برای همین اکثر سالنها، عاری از تماشاگر شدهاند، حتی در برخی سالنها فیلمها را با یکی دو نفر تماشاگر به نمایش درمیآورد. راه رهایی از این وضعیت نیز این است که در این مقطع که سینماها باز شده فیلمهای پرمخاطب روی پرده رود تا مردم تشویق به سینما رفتن شوند.
انتهای پیام