خوشنویسی به معنی زیبانویسی یا نوشتن همراه با خلق زیبایی است، گاهی درک خوشنویسی بهعنوان یک هنر مشکل است و بهنظر میرسد برای درک و لذت بردن از تجربه بصری خوشنویسی باید بدانید که خوشنویس افزون بر نگارش یک متن، سعی دارد اثری هنری با ارزشهای زیبایی شناختی خلق کند.
عشق و علاقه وصفناپذیر انسان به تلفیق خط و زیبایی در میان تمدنها و فرهنگهای مختلف کاملاً مشهود است، آنچه در دوران شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی که به دست مسلمانان به وقوع پیوست، منجر به پیدایش انواع خوشنویسی اسلامی شد و همچنین شیفتگی مسلمانان نسبت به کتابت قرآن، موجب گشت آنان تمام توان خود را برای هر چه زیباتر نوشتن آن به کار گیرند.
در همین رابطه با دو تن از خوشنویسان برجسته خراسانی، در خصوص ساز و کار هنر خوشنویسی به گفتوگو نشستیم که بخش دوم آن را در ادامه میخوانید:
بیشتر بخوانید:
حسین صالحی از پیشکسوتان هنر خوشنویسی در خراسان، در خصوص فضای استاد شاگردی گفت: معتقدم که در آموزش باید ارتباط استاد شاگردی، بهتدریج به مرید و مرادی بدل شود، من در شاگردان مرحوم استاد حسین میرخانی و مرحوم استاد حسن میرخانی بلااستثناء مشاهده کردهام که وقتی از این استاد بزرگ یاد میکنند، درست همانند مریدی که از مرادش یاد میکند، است.
وی ادامه داد: در مصاحبهای از مرحوم استاد علی اکبر کاوه که انجمن خوشنویسان را بنیان گذاشتند، مشاهده کردم، زمانی که به نام استادشان «عمادالکتاب سیفی» رسیدند، اشک از چشمانشان جاری شد و با اینکه در آن زمان حدود 80 سال سن داشتند، وقتی در مورد زندان رفتن عمادالکتاب صحبت میکردند، بهپهنای صورت اشک میریختند، گویی از پدر و یا مراد یاد میکند، به دنباله این ارتباط در عالم خوشنویسی، معنویت وجود دارد و هنوز هم خوشبختانه مشاهده میشود و به قول مولانا این افراد به بیرنگی رسیده بودند.
وی تصریح کرد: ما خوشنویس بزرگی نداشتهایم که به دنبال نام بوده باشد و به نام رسیده باشد، اما بودهاند کسانی که به دنبال نام نبوده، اما به بینامی رسیدهاند، به عنوان نمونه برای بیان نام «میرعماد» حتی لفظ استاد را هم به کار نمیبریم و خوشنویسان میگویند آن خط «میر» است. میر یک نفر است و این فرد آنقدر پالوده، صاف و زلال شده که از وی سه حرف مانده است. «میر» یک نام عام است، اما وقتی میگویند «خط میر» است، همه میدانند که آن خط استاد «میر عماد سیفی قزوینی» است، در واقع امثال این فرد به بیرنگی و زلالی رسیده بودند.
وی افزود: در مورد «مولانا» نیز میتوان همینطور گفت. افرادی با نام «مولانا» بسیارند، اما هنگامیکه کسی میگوید «مولانا»، متوجه میشویم و میدانیم منظور کدام مولاناست، چرا که تمام پیرایهها از این انسان زدوده شده و یک گوهر ناب درخشان زیبا به نام «مولانا» به وجود آمده است و یا وقتی میگویند «کتاب مثنوی»، همه افراد متوجه میشوند که منظور «مثنوی معنوی مولانا» است، این افراد به سادگی رسیده بودند و برای همین ماندگار شدهاند.
این پیشکسوت خوشنویسی ادامه داد: مسیر رسیدن به این نیستی تمامش دشواری است و سخت بوده، چراکه گذر از خویشتن است. در شعری از شیخ فرید الدین عطار آمده:
گر مرد رهی میان خون باید رفت / از پای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای به راه در نه و هیچ مپرس/ خود راه بگویدت که چون باید رفت
وی ادامه داد: به برخی افراد وقتی پر و بال میدهند، آنها خوشحال میشوند، اما اگر فردی پر و بال برایش اهمیتی نداشته باشد و بدون بال و پر پرواز کند، آنجا ممکن است که بتواند این مسیر دشوار را بپیماید، بارها دیدهایم که در جایی اگر فرد از خودش گذشته آن مقام برایش از جایی دیگر آمده است، در واقع وی به وسط گود رفته، ضربآهنگ هستی را دریافت کرده و پاسخ میدهد.
صالحی افزود: چگونه است که نام افرادی مانند «درویش عبدالمجید»، «میرعماد» و... ماندگار شده است که در پاسخ باید گفت این افراد درون خودش را تراشیده و صاف کرده و دنبال چیزی نبوده و راه خود را رفته، اما آن راه به او نشان داده شده است. بیدل میگوید: «سر مویی گر اینجا خم شوی، بشکن کلاه آنجا / به اوجِ کبریا، کز پهلوی عجز است راه آنجا».
در ادامه سیدمحمد سادات شرفی از دیگر خوشنویسان برجسته خراسانی گفت: تمام سرمشقهای مدرس در خوشنویسی نیز درس همین بیرنگی است، حالا آنکس که توفیق داشته باشد و مطالب را بگیرد و عمل کند به آن بیرنگی میرسد، البته بسیار کم این اتفاق در طول تاریخ افتاده است و تعداد کمی از افراد به این مقام رسیدهاند، چرا که رسیدن به این مقام بسیار دشوار است و باید گفت در طول تاریخ تعداد خوشنویسانی که ماندگار شدند، به تعداد انگشتان دست هم نرسیدند، باید گفت این مسیر، راه سختی است و دشواریهای بسیاری دارد تا فرد به آن نیستی برسد.
این پیشکسوت خوشنویسی ادامه داد: وجود نرمافزارهای کامپیوتری نستعلیق، تأثیر چندانی بر خوشنویسی ندارد و به نظرم هنرمند نباید دنبال بهانه باشد و اثری را که خلق میکند، دارای عیار بالایی باشد. پادشاهان و حکما به سراغ او خواهند آمد و هنرمند خود باید اثرش را عیار ببخشد و قوی کند و آنگاه دیگران به سراغش خواهند آمد، هنرمند نباید دنبال سفارش باشد و باید کاری انجام دهد تا دیگران به سراغش بیایندکه آن هم مستلزم این است که رنجها بکشد.
وی اظهار کرد: رسیدن به درجات متعالی آسان به دست نمیآید و رنج و مشقت دارد، در این راه باید خون دلها خورد و در خوشنویسی بدون تصفیه قلب نمیتوان کار خوبی ارائه داد، بنابراین چون کامپیوتر روح ندارد، در این مورد تأثیری ندارد و این اثر هنرمند است که میتواند اثرگذار باشد.
در ادامه صالحی در همین خصوص بیان کرد: نرمافزارهای نستعلیق ایجاد شدند و قاعده هم در آنها رعایت شده است، اما در خصوص اینکه چه تأثیری داشتهاند، میتوان گفت مشابه تأثیری است که فرش ماشینی بر دستباف داشته است، هنگامیکه فرش، ماشینی شد، فرش دستباف از زیر پا به روی دیوار رفت، زمانی هم که نرمافزارهای خوشنویسی در اختیار همگان قرار گرفت، خوشنویسی از زیر دست به روی دیوار آمد و در دلها بیشتر جای گرفت، آنچه که جلوه کاربردی داشت کمرنگ، اما آنچه که جلوه هنری داشت پررنگتر، پالودهتر، زیباتر و صافتر شد.
وی ادامه داد: دیگر لازم نبود هنرمند کتابت هزار صفحهای داشته باشد، تابلو نویسی کند و این موارد از دایره کاری خوشنویس خارج شد و آنچه که باقی ماند، جوهره هنری است که نرمافزار نمیتواند انجام دهد، کسی که دوره خوش خوشنویسی را گذرانده باشد و سومین دوره را هم گذرانده باشد، متوجه میشود که آنچه اکنون آموخته است، قابلیت نرمافزار شدن ندارد.
این پیشکسوت هنر خوشنویسی در خراسان گفت: داشتههایی در فرهنگ هر سرزمینی وجود دارد که بسیار ارزشمند هستند و وقتی جامعهای این داشتهها را از دست میدهد، گویی بخش بزرگی از فرهنگ خود را از دست داده که در مورد اینها باید حساب شده عمل کرد و جامعه را به آن سمت پیش برد.
صالحی اظهار کرد: خودکار بدترین وسیله برای نوشتن است و با ورود خودکار و جایگزینی آن به جای دیگر ابزار نوشتن خوشخطی در افراد کمتر دیده شد، چرا که فرد با فشار دست باید بنویسد و آن فشار هم آناتومی دست را دچار مشکل میکند و هم اینکه با دست پرفشار نمیتوان خط خوش نوشت؛ حتی خط تحریری را.
وی بیان کرد: در گذشته افراد، خصوصاً اگر از سواد برخوردار بودند، نسبت به زمان حال خوشخطتر بودهاند و به طور عمومی خط افراد بهتر از حال حاضر بوده است، به عنوان مثال پدربزرگها خط شکستههای خاصی دارند چون با ابزار پرفشار نمینوشتند و از خودنویس و قدیمیترها از پر، قلم نی و... استفاده میکردند، تا اینکه خودکار آمد و کار را خراب کرد.
این پیشکسوت هنر خوشنویسی در خراسان گفت: امروزه وقتی هنرجو به ما مراجعه میکند، حدود یک سال زمان میبرد، عادت خودکار به دست گرفتن را ترک کند، من به شخصه نمیتوانم به وسیله خودکار بنویسم و از وسیله نوشتاری دیگری استفاده میکنم، چون عادت کردهام به اینکه دستم را فشار ندهم و امیدوارم در رأس قله آموزش و پرورش این سرزمین به نوشتن و نوشتار با دست بهعنوان یک وسیله پرورشی نگاه کنند، نه آموزشی، چرا که این هم بخشی از آرامش است.
صالحی تصریح کرد: چه خوب است در دبستانها به دانشآموزان آموزش یاد دهند که با گل کار کنند، متأسفانه درس کاردستی و خوشنویسی حذف شده است و نقاشی هم جدی گرفته نمیشود، باید از هنر به عنوان ابزار پرورشی استفاده کرد و نه آموزشی.
وی اظهار کرد: در طول تاریخ ذات خوشنویسی چنین بوده و هست که فرد نمیتواند هر مطلبی را بنویسد، چرا که وقتی قرار است بارها و بارها تناسبات را به دست آورد، ترکیب بزند و...، چطور ممکن است روی جملهای که قابلیت اثرگذار ندارد، وقت بگذارد؟ مانند آن میماند که جواهرسازی قطعه طلایی را به شکل مگس بسازد. مشخص است که این کار را انجام نمیدهد و به زیباترین و دلپسندترین شکل ممکن آن قطعه طلا را طراحی و تبدیل میکند.
این پیشکسوت خوشنویسی بیان کرد: در مورد خوشنویسی هم موضوع همینگونه است، در خوشنویسی معنا چنین حالتی دارد و خوشنویسان بهترین و گزیدهترین ابیات و آیات را در طول تاریخ نوشتهاند، ما حتی خوشنویس درجه سه هم نداشتهایم که مطلبی را نوشته باشد که زیبا نباشد، وقتی به عنوان نمونه یک بیت از حافظ را که به آیهای از قرآن اشاره دارد، به زیباترین شکل ممکن، نوشته شده از سوی یک استاد میبیند، چطور ممکن است همین نوشته را در کتابی بخواند و همان تأثیر را بگیرد، این با جان انسان آمیخته میشود، این دیدگاه، یک دیدگاه ارزشی است و مبتنی بر معنویت است و در واقع شعر حافظ، مولانا، سعدی، آیات، روایات و مجموعه اینها بدل شده است به دیدگاهی برای فرد که ارزشی است.
در ادامه سادات شرفی گفت: خصوصاً در نوشتن «بسمالله» فرد باید خیلی وارسته باشد، حضرت رسول(ص) فرمودهاند: کسی که «بسمالله الرحمن الرحیم» را به خط نیکو بنویسد، بدون حجاب وارد بهشت میشود و این کار هرکسی نیست و باید به بیرنگی و نیستی رسیده باشد تا بتواند بسماللهی را بنویسد که ماندگار باشد و این توفیق بسیاری میخواهد و تا خداوند نخواهد این اتفاق برای خوشنویس نخواهد افتاد؛ تا که از جانب معشوق نباشد کششی / کوشش عاشق بیهوده به جایی نرسد.
انتهای پیام