به گزارش ایکنا؛ حشمتالله قنبری، پژوهشگر تاریخ اسلام، شب گذشته، 26 دیماه، در برنامه تلویزیونی «هدی»، که از شبکه قرآن و معارف سیما پخش شد، به شرح فقراتی از نهجالبلاغه پرداخت که متن آن را در ادامه میخوانید؛
وجود مبارک حضرت امیر(ع) در فرازی از اوامر خود به مالک اشتر نخعی اینگونه هدایت فرمودند که ای مالک، هر جامعهای و قلمرو حکومتی که به آن فرانروایی مییابی، متشکل از طبقات و صنوفی از مردم است و اگر این صنوف و طبقات مورد شناسایی قرار نگیرد و ظرفیتها و تواناییهای آنها به استخدام قوه عاقله جامعه اسلامی درنیاید، به سامان رساندن امور کشور میسر نیست یا بسیار پرهزینه خواهد بود. مطابق این هدایت، طبقات هفتگانهای را مطرح کردند و این صنوف همان است که کارکردهای اجتماعی بر دوش آنها است. اولین گروهی که امام(ع) با عبارتهای فاخر مورد تأکید قرار میدهد، قوای مسلحه و نیروهای دفاعی کشور است.
اینکه فرمود اینها جنود خدا هستند، دعوت به احترام گذاشتن به مردم است. یعنی ای مالک، ریاست در اختیار تو قرار گرفت، اما بدان که خداوند سپاهیانی برای دین خودش دارد که درون مردم زندگی میکنند و از درون مردم برمیخیزند و احتیاج به یک نظام مدون و دقیق دارد که نیاز حکومت و فرد فرد جامعه است که در دامن مهر خودشان فرزندانی را تربیت کنند که لیاقت سپاه خدا شدن را داشته باشند. لذا همین عبارت حضرت(ع) هدایت به این است که ای مالک به مردم احترام بگذار و بعد هم پنج ویژگی را برای سپاه اسلام معین فرمود و تصریح کرد که خداوند به این طبقه فرمان داده که از پنج صفت برخوردار باشند. اولین موضوع اینکه خدای متعال به نیروهای مسلح اجازه داده که پناهگاه مردم باشند. بعد از اینکه مأمن مستحکم مردم هستند، زینت رهبران کشور نیز هستند و مقامات، زمانی میتوانند به عزت حرف بزنند و در مقابل دشمنان رشید باشند که یک قدرت دفاعی و مهار با عظمتی را در کنار خودشان داشته باشند و بعد هم اسباب عزت دین هستند. دیگر اینکه همه راهها به وجود آنها امنیت پیدا میکند. ویژگی پنجم قوای مسلح این است که کار مردم و امر مردم در سایه رشادت و فخامت قوای مسلحه به سامان مناسب خود میرسد.
جنگ به خودی خود یک پدیده مطلوب نیست، بلکه یک ظهور و بروز ناپسند است که امنیت مردم دچار مخاطره میشود و هزینههای سنگینی بر جامعه تحمیل میشود، اما لاجرم در زندگی انسان هم طبقاتی وجود دارند و هم تربیتهایی وجود دارند که با شرایط معمول و متداول زندگی بشر انس ندارند و اینها اراده خود را به جوامع انسانی تحمیل میکنند و اگر در مقابل اینها مقابله صورت نگیرد، اساس حیات انسانی لکهدار میشود. اینها برای رسیدن به مطامع خود از فاجعه ابا ندارند و اینجا تکلف جامعه چیست؟ آیا باید تسلیم شود؟ اگر تسلیم شود که نوامیس و اعتبارش را باید در دسترس دشمن قرار دهد که البته این کار با آموزههای دینی مخالف است. اینجا نیاز به یک دفاع مشروع وجود دارد. مانند دفاع مقدس که دشمنان آمدند تا داشتههای ایمانی و اعتقادی و ملی ما را به چالش بکشند و لذا شرف انسانی حکم میکرد که ما دفاع کنیم و اگر دفاع نمیکردیم، منفور بودیم.
خداوند نیز این را در قرآن به روشنی بیان کرده که «وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ»، یعنی اگر خداوند ظلم و فساد برخی را با دست قدرت برخی دیگر دفع نمیکرد، زمین یکسره دچار فسار میشد، ارزشها از بین میرفت، زیباییها به زشتی میگرایید و اساس زندگی انسان از بین میرفت. این ویژگی که برای زندگی ایمانی رقم زده را نشانه فضل و احسان و کرمش مطرح میکند. پیام الهی این است که دولت اسلامی و ملت مسلمان قوای مسلح مقتدر و توانمندی که بتواند فتنه دشمن را سرکوب کند را نه به عنوان یک بخش از جامعه، بلکه باید به عنوان آیت خدا مورد اهتمام قرار دهد.
اگر نیروهای مسلح به عنوان فضل خدا به رسمیت شناخته شوند، درک آثار حضور آنها روشنتر میشود و وقتی اینها هستند، آرامش هست و وقتی آرامش باشد، پویایی در همه ابعاد معنا پیدا میکند و بعد هم دشمن مرعوب میشود. وقتی دشمن بفهمد قوای دفاعی تمامکننده در اختیار جامعه انسانی هست، فکر هجوم را به خود راه نمیدهد. خواست قرآن این است که نیروهای مسلح از حداکثر اقتدار باید برخوردار باشند، برای اینکه فکر تهاجم و تخاصم در نطفه خفه شود. اگر دشمن احساس زبونی کند، در کشور شما ملاحظهای نخواهد کرد.
برخی میگویند بگذارید وارد شوند و وقتی به عمق ما وارد شدند، آنها را قیچی میکنیم، اما اینها شوخی است و اگر هم توجیه داشته باشد، هزینههای گزافی را تحمیل میکند و قرآن این اجازه را نمیدهد و میگوید ارتش و نیروهای مسلح باید فتنهشناس باشند و فکر توطئه را در سرزمین دشمن بخشکانند. گاهی اوقات خسارتهای نفوذ به داخل غیرقابل جبران است. مثلاً اگر این نیروهای جهنمی داعش احاطه پیدا میکردند، خواستههای شوم خود را تحمیل میکردند. کما اینکه هر کجا برای اینها حوزه نفوذ به وجود آمد، بازار بردهفروشی به راه انداختند و اگر نیروهای مسلحی در مقابل آنها قرار نمیگرفت، پایتخت کشور ما را نیز به بازار بردهفروشی تبدیل میکردند.
برخی از سر بیاطلاعی و مرض و آلودگی، حرفهای نامربوطی میزنند، اما اگر کسی آزادگی داشته باشد، میفهمد که اگر قدرت قاهره دفاعی در مقابل آنها قرار نگرفته بود، سرنوشت جوامع اسلامی به کجا میرسید. میفرماید «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ». آنها که به طرف شما میآیند، با شما به اعتبار خدا دشمنی میکنند و چون شما را مومن میدانند، مورد هدف قرار میدهند. در آیه، تحکیم مواضع دفاعی است، اما بار تربیتی دارد و میگوید با خدا زندگی کن، چون در اینصورت اهل تجاوز نخواهید بود. آنکه به شما تجاوز میکند، با خدا خصومت دارد، لذا شما باید برای مقابله با کافران و دشمن بیمنطق مستکبر تا میتوانید عِده و عُده جمع کنید.
ما وقتی تاریخ اسلام را مطالعه میکنیم، میبینیم برخیها در شناخت دشمن سادهاندیشی میکنند. باورشان این است که اگر وارد مذاکره شوند، میشود با آنها به تفاهم رسید و اگر نیروی مسلح داشته باشیم، آنها تهدید محسوب میشوند. اما این دشمنان دوستنما، در اغلب موارد از دشمن خطرناکتر هستند، چون جامعه اسلامی به آنها نگاه میکند و حرفهایشان را موجه تلقی میکند و میبیند از یک خانواده محترمی است و در این کشور اسلامی مسئولیت داشته و حرفها را نیز با استفاده از رنگ و لعاب میزند که این هزینههای دفاعی را صرف سفرههای مردم کنیم و ... . اما این حرفها شوخیهای بیمزه است که عمق خطرناکی دارد.
انتهای پیام