به گزارش ایکنا؛ حجتالاسلام حیدر همتی، مدیر موسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا(ع)، یادداشتی با عنوان «تبارشناسی فکری سیدعباس موسویان» برای ایکنا ارسال کرده است که متن آن از نظر میگذرد؛
«موقعیت دهه شصت ایران فرصتهای بیبدیلی را برای حوزههای علمیه فراهم نمود؛از جمله این فرصتها موج محبوبیت و نورانیت امام خمینی(ره) بود که قلوب جوانان زیادی را جذب و تسخیر نمود. به گونهای که عده زیادی از جوانان نخبه و مستعد شاید قبل از انقلاب میل و رغبتی برای ورود به حوزه نداشتند و یا مساله آنها نبود، با انقلاب اسلامی مساله آنها دگرگون شد و عده زیادی رهسپار حوزه شدند.
اتفاق دیگر در دهه 60 تعطیلی دانشگاهها و انقلاب فرهنگی بود که زمینه را برای ورود و آشنایی جوانان مستعد را برای حوزه فراهم کرد؛ اما از طرفی متاسفانه ساختار حوزههای علمیه نتوانست خود را با سرعت تحولات جامعه و نهضت امام خمینی(ره) همراه کند. از این رو نسل جدید دهه شصت به دنبال برونرفت از وضع موجود بوده و هر کدام مطابق با تشخیص خود و به صورت فردی فعالیتهایی را آغاز کردند و سرّ برکت کار این نسل در همین قرار دارد که برآمده از احساس تکلیف و اخلاص بوده و خارج از کارهای سفارشی است.
نسلی که عاشق امام است برآمده از دل جامعه است و با مشکلات جامعه آشناست. از این رو در اواخر دهه 60 با اتمام جنگ تحمیلی هر کدام از آنها گرایش به یکی از رشتههای علوم انسانی پیدا کردند و مهمترین دغدغه آنها گره فقاهت با علوم انسانی بوده و ضمن تحفظ بر فقه جواهری به دنبال حل مساله علوم انسانی از رهگذر فقاهت و شرع مقدس بودند.
این جریان که برآمده از مکتب فکری امام خمینی است به دنبال گره عنصر دیانت و فقاهت با زندگی و عرف مردم است. یکی از عرفیات زندگی مردم، مساله اقتصاد است؛امری که مردم به صورت روزمره و عینی با آن درگیر هستند و از چنان اهمیت برخوردار است که گاه کارآمدی و حتی حقانیت مکاتب فکری را با آن مورد سنجه قرار میدهند. مساله اقتصاد و روابط حاکم بر بازار حتی سنجهای برای ارزیابی میزان دینداری یک جامعه به شمار میرود. مساله اقتصاد در ایران از چنان اهمیتی برخوردار بوده که عمده جذابیت جریان مارکسیسم قبل از انقلاب در شعارهای اقتصادی آن نهفته بود. هرچند عدهای از متفکرین در حوزه نظری و تنها مبانی فکری و مابعدالطبیعه مارکسیسم را بیشتر مورد توجه قرار دادند و به نقد آن پرداختند اما آنچه که جذابیت عمده مارکسیسم بوده و راه را برای مابعدالطبیعه آن گشود شعارهای اقتصادی مارکسیسم در میان توده بود.
مساله عدالت اقتصادی از جمله عوامل گرایش عدهای به شعارهای انقلاب اسلامی نیز بوده است. طرح مفاهیم استضعاف و استکبار و نیز جنگ غنی و فقیر برآمده از این گفتمان است. هر چند با اتفاق جنگ هشت ساله و غلبه فضای معنوی و ویژگی خاص این دوران در جامعه ایرانی تا حدودی از نگاههای مادی و اقتصادی فاصله گرفت و تبدیل به مساله چندم شد؛ اما پس از جنگ و دوران تثبیت این نیاز خود را به شدت نشان داد و حل مساله اقتصادی مطالبه عموم مردم از سردمداران انقلاب اسلامی قرار گرفت و کارآمدی مدیریت فقهی را با پرسشهایی مواجه کرد.
نکته جالب توجه این که امام موسی صدر قبل از انقلاب اسلامی در رشته اقتصاد وارد دانشگاه میشود و از جمله راز نفوذ اجتماعی امام موسی صدر در لبنان را میتوان ساماندهی به معیشت و اقتصاد شیعیان لبنان دانست. مرحوم آیت الله اردبیلی که از پیشگامان دغدغهمند در حوزه علوم انسانی به شمار میروند با تاسیس دانشگاه مفید اولین رشتهای که راهاندازی میکنند رشته اقتصاد بوده است. هرچند این دانشگاه در ادامه حرکت خود دچار آسیبهایی گردیده است.
استاد موسویان از نسل دغدغهمند اولیه این دانشگاه بوده و از پیشگامان گره فقه و علوم انسانی به شمار میرود، آن هم در دورهای که از درون حوزه کمتر دغدغه ورود به این مساله وجود داشته است. موسویان عینیت یافته مکتب فکری فکری امام است که در این مکتب به دنبال گره فقاهت با علوم انسانی بود. امید آنکه راه سید عالم و مجاهد خوش خلق و متواضع و بی ریا توسط شاگردان ایشان ادامه یابد و تلاش ایشان در گره فقاهت با علوم انسانی افق آیندگان قرار گیرد.
روحش شاد»