به گزارش ایکنا؛ شصت و چهارمین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «عرفان اسلامی» به صاحبامتیازی دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «پژوهشی در اندیشههای برهانالدّین محقق ترمذی»، «تبیین ضرورتهای سهگانه انسان کامل از دیدگاه ابن عربی و علامه طباطبایی»، «نسبتسنجی حسن نیت در فقه امامیه و عرفان اسلامی»، «رهیابی اندیشههای وجودشناسی جامی در تفکر فیض کاشانی»، «اسماء و صفات الهی، با رویکردی به آثار بانوی مجتهده امین اصفهانی»، «مراتب و ارکان معرفت در مثنوی «مشاهد» شاه داعی شیرازی»، «واکاوی و بررسی تاریخی انگاره تحریف عهدین در تفاسیر عرفانی قرآن»، «بررسی و تحلیل تطبیقی جاودانگی نفس دراندیشه سهروردی و ملاصدرا»، «بررسی تطبیقی فهم هرمنوتیکی از دیدگاه گادامر و مولانا»، «پیامدها و فرجام قدرت نامطلوب در سیمای عرفانی آیات سوره قصص»، «تمثیلهای نور در متون عرفانی»، «مفهوم انسان در فقه و حـقوق اسلامی و بازخورد آن با نظریههای عرفان و تصوف».
ضرورتهای سهگانه انسان کامل
در چکیده مقاله «تبیین ضرورتهای سهگانه انسان کامل از دیدگاه ابن عربی و علامه طباطبایی» میخوانیم: «شناختن انسان کامل و پی بردن به ابعاد وجودی او جهت پیروی از وی در امور از گذشته همواره مورد توجه و علاقه اندیشمندان بزرگ بوده است. این موضوع یکی از مهمترین ارکان عرفان اسلامی است. نگارندگان در این تحقیق قصد دارند تا به تبیین ضرورتهای سهگانه انسان کامل از دیدگاه ابن عربی و علامه طباطبایی بپردازند.
پرسش اساسی این پژوهش آن است که ضرورت وجود انسان کامل از دیدگاه علامه طباطبایی و ابن عربی چیست؟ ضرورت انسان کامل تنها برای عالم انسانی نیست، بلکه ضرورتش برای کل عالم است یعنی انسان نه تنها برای طی مراتب کمال به انسان کامل نیاز دارد بلکه کل عالم برای بقا و حفظش نیاز به انسان کامل دارد. در این پژوهش نخست مراتب وجود از دیدگاه علامه مورد بررسی قرار میگیرد و توجه ویژه ایشان به عالم اسمای الهی تبیین می شود. ابن عربی و علامه هر یک از موجودات عالم را اسمی از اسمای الهی می دانند که در میان آن ها «انسان» جامع جمیع همه اسمای الهی است.
ابن عربی براساس رویکرد علم الاسمایی خود به تبیین رابطه حق، انسان کامل و عالم میپردازد. از دیدگاه ابن عربی، انسان کامل نزدیکترین تجلی به خدا محسوب می شود و می گوید انسان کامل واسطه فیوضات حق به ممکنات است. علامه نیز ولی خدا را کسی می داند که به مقام ولایت الهی رسیده است و انسان ها از او تبعیت میکنند. رویکرد علامه در مورد این موضوع به آیات قرآن و اصول و مبانی عقلی استوار است. یکی از دستاوردهای این پژوهش آن است که نگارندگان علاوه بر ضرورت وجودی انسان کامل، که غالبا محور مباحث ضرورت وجود انسان کامل در عالم پیرامون این موضوع بحث می شود، در مورد ضرورت سلوکی و ضرورت معرفتی نیز پرداختهاند و هر یک از ضرورت های سه گانه دلایلی جهت اثبات ضرورت وجود انسان کامل در عالم هستند.»
انگاره تحریف عهدین در تفاسیر عرفانی قرآن
در طلیعه مقاله «واکاوی و بررسی تاریخی انگاره تحریف عهدین در تفاسیر عرفانی قرآن» آمده است: «عهدین به عنوان کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان، به واسطه وجود برخی از آیات در قرآن بارها از نقطه نظر تحریف مورد توجه مفسران مسلمان واقع شده، و هریک به فراخور رویکرد خود به این رویداد توجه نشان داده و از وجوه مختلف بدان پرداختهاند. در این میان با توجه به تفاوت رویکرد عارفان در تفسیر قرآن و توجه عرفا به جنبههای رازوارانه قرآن و رویکرد تاویلی آنان به کتابالله بررسی و واکاوی این انگاره در تفاسیر عرفانی می تواند افق های جدیدی را برای قرآن پژوهان بگشاید.
به همین منظور پژوهش حاضر سعی دارد تا با گردآوری اطلاعات و دادههای دست اول بر پایه روش کتابخانهای و تکیه بر دو محور اصطلاحشناسی و بررسی تاریخی با رویکرد تاریخ انگارهای موجود با رهیافتی توصیفی و فارغ از پیش فرضهای کلامی به واکاوی شکلگیری گفتمان تحریف عهدین در میان تفاسیر عرفانی قرآن بپردازد. این پژوهش در پایان با پردازش و تحلیل اطلاعات به دست آمده نشان خواهد داد که اولا تا اواخر قرن چهارم، هیچ سخنی مبنی بر تحریف عهدین در تفاسیر عرفانی بیان نگردیده است و به نظر میآید که تا قرن چهارم رویکرد اصیل انگاری عهدین، رویکرد غالب در تفاسیر عرفانی بوده است. ثانیاً این انگاره از قرن پنجم و با اعتقاد قشیری به وقوع تحریف در عهدین آغاز شد و پس از او این انگاره مشتمل بر دو گونه معنوی و لفظی در ذیل آیات ناظر به تحریف عهدین در اکثر تفاسیر بیان گردید.»
جاودانگی نفس در اندیشه سهروردی و ملاصدرا
در چکیده مقاله «بررسی و تحلیل تطبیقی جاودانگی نفس دراندیشه سهروردی و ملاصدرا» میخوانیم: «پرسش از چیستی نفس و مباحث نفس از دیرباز فلاسفه را به خود مشغول داشته است. از این روی هرکدام بر اساس مبانی فکری خویش و با توجه به یافتههای علوم رایج زمان خود تلاش نمودهاند تا پاسخی در خور و شایسته به آن پرسشها بدهند. سهروردی و ملاصدرا نیز از این امر مستثنی نیستند از این جهت بخش قابل توجهی از آثار این دو فیلسوف به بررسی، تبیین و تحلیل نفس و مسایل آن اختصاص یافته است. این دوحکیم هرکدام به نحوی تلاش نمودهاند تا بر اساس نظام فکری فلسفی خویش به پرسشهای اساسیای که پیرامون نفس مطرح بوده، پاسخ دهند و دیدگاه خویش را بیان نمایند. این مقاله تحت عنوان «بررسی و تحلیل تطبیقی جاودانگی نفس در اندیشه سهروردی و ملاصدرا» تلاشی است جهت بیان و تبیین و تحلیل تطبیقی دیدگاههای این دو حکیم درباره ادله اثبات جاودانگی نفس، سرنوشت نفوس بعداز خلع بدن، چگونگی استمرار حیات بعداز مرگ، تناسخ و ذکر تفاوت ها و شباهتهای دیدگاه های این دوفیلسوف میباشد.»
انتهای پیام