ازدحام تنهایان در انبوه خانه‌های امروزی / گذار از معماری به ساختمان‌سازی بی‌روح
کد خبر: 3914699
تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۶:۰۵

ازدحام تنهایان در انبوه خانه‌های امروزی / گذار از معماری به ساختمان‌سازی بی‌روح

استاد دانشگاه تهران با اشاره به جنبه‌های روان‌شناختی و جامعه‌شناختی تنهایی، اظهار کرد: وقتی خانه‌ها یکسان شدند و آدم‌ها و فکرها و رفتارها یکسان شدند با تکرار مواجه می‌شویم و همه چیز بی‌روح و سرد می‌شود. به همین دلیل آدم‌ها به بیرون از خانه رو می‌آورند که در آنجا نیز فرد دچار یک تنهایی مضاعف و پوچی مضاعف می‌شود. امروز خانه‌ها انبوه است اما ازدحام تنهایان است.

به گزارش ایکنا، هفتمین قسمت از برنامه رادیویی «در جستجوی معنا» با موضوع «عشق، تنهایی و معنای زندگی» با حضور امیرعباس علیزمانی، استاد دانشگاه تهران، دوشنبه 13 مرداد از رادیو فرهنگ پخش شد.

امیرعباس علیزمانی در ابتدا گفت: تنهایی فقط یک مسئله فلسفی نیست بلکه جنبه‌های روان‌شناختی و جامعه‌شناختی دارد و به خانه‌های ما، شغل ما، اقتصاد و مناسبات سیاسی و قدرت نیز برمی‌گردد. زندگی مدرن تنهایی را اقتضا می‌کند. واوژن یونسکو در نمایشنامه کرگدن شهری در فرانسه را تصویر می‌کند که اهالی آن به کرگدن تبدیل شده‌اند. ویژگی کرگدن جدایی و سر در لاک خود فرو بردن و تنها زندگی کردن است. واوژن یونسکو می‌خواهد بگوید انسان تمام شده است و داستان انسان به پایان رسیده است.

داستان تحول شهرها

استاد فلسفه دانشگاه تهران افزود: شهر در گذشته هم وجود داشته، اما شهرهای امروزی به‌ویژه کلان‌شهرها خیلی متفاوت‌اند. زیمل می‌گوید قدم اول این است که ما داستان را بفهمیم. یک جنبه‌ این مسئله به معماری برمی‌گردد که به شکل تک‌ساحتی و انبوه‌سازی درآمده است. درحالی‌که معماری متعلق به انسان است و باید برای انسان فضا ایجاد کند. ورود ماشین و بزرگ‌راه‌ها در مرحله بعد تحول ایجاد کردند. محله به معنای گذشته و روابط صمیمانه دیگر وجود ندارد. نکته دیگر پول است. زیمل می‌گوید پول جنبه‌ای اگزیستانسیال دارد و همه چیز را زیرورو می‌کند.

وی ادامه داد: زیمل می‌گفت برخی تصور می‌کردند شهر یک واقعیت فضایی با پیامدهای جامعه‌شناختی است درحالی‌که یک واقعیت جامعه‌شناختی با پیامدهای فضایی است. تحولات رنسانس شهر را بر محور فردیت انسان شکل داد. شهر یک بخش سخت‌افزاری و یک بخش نرم‌افزاری دارد. در واقع یک روح دارد و یک جسم. شهرهای امروز جسدی هستند که دارند به سمت بی‌معنایی می‌روند. همه خانه‌ها و معماری‌ها مثل هم‌اند و همه مثل هم رفتار می‌کنند. ویژگی شهر مدرن، نو شوندگی مداوم آن است و اساساً این نو شوندگی اقتضای مدرنیته است.

امیرعباس علیزمانی اضافه کرد: در ادامه مهاجرت آسان و وسیع شد. در محیط ماقبل شهری ارتباط‌ها معنادار و شناخته شده است. اگر کسی قایقی می‌ساخت می‌دانست این را دارد برای چه کسی می‌سازد. کلان‌شهر ماشین از خود بیگانه‌ سازی است. مهاجرت باعث می‌شود افرادی در کنار هم قرار بگیرند که هیچ تناسبی با هم ندارند. کسی که مهاجرت می‌کند بیگانه ایست در سرزمین بیگانه. از فرهنگ و تاریخ و دوستان و خانواده خود جدا می‌شود. مفهوم همسایه و ارتباطات همسایگی نیز از بین رفته است. خانه محل ارتباطات صمیمانه و اعتماد و عشق و تفکر است و مفهومی Spiritual و معنوی است.

گذار از معماری به ساختمان‌سازی

وی سپس گفت: انسان کم‌کم از طبیعت مستقل شد و به فکر مهندسی و طراحی افتاد. وقتی مهاجرت اتفاق افتاد نیاز به خانه‌های انبوه و تولید سریع و ارزان شکل گرفت در نتیجه معماری متحول شد. فضا جنبه معنایی معماری است. اگر معماری خودمان در دوران صفویه را نگاه کنید استفاده‌ای که از نور و رنگ‌ها می‌شود و وحدت در عین کثرت را می‌بینید و وقتی در آن فضا قرار می‌گیرید خودبه‌خود متحول می‌شوید. معماری کم‌کم به ساختمان‌سازی تبدیل شد. دراین‌باره تعبیری به کار برده می‌شود که به آن می‌گویند معماری بدون معماری.

امیرعباس علیزمانی اظهار داشت: در ادامه معماری رئال و سپس معماری کارکردگرا را شاهد بودیم. معماری کارکردگرا در واقع به خانه به عنوان یک ماشین نگاه می‌کند که انسان آن را طراحی می‌کند و در ادامه خودش هم جزئی از این ماشین می‌شود. در قرن 17 با تفکر نیوتن و دکارت نگاه ماشینی بر جهان حاکم می‌شود. امروز عناصر مادی معماری بیشتر مورد توجه است و انسان به جسم و نیازهای بیولوژیکی آن تقلیل داده می‌شود. اینجا دیگر با فضا مواجه نیستیم بلکه با مکان مواجه‌ایم.

معماری جدای از زیست‌جهان ما نیست

وی خاطرنشان کرد: خانه سنتی جلال و سیمین را اگر نگاه کنید می‌بینید که آن خانه محل اندیشه است. هایدگر تأکید می‌کند که خانه محل تفکر و سکنی گزیدن است. سکنی گزیدن یعنی انس پیدا کردن و ارتباط صمیمانه آدم‌ها با هم. سودآوری اقتصادی و رضایت به حداقل‌ها و نگاه انسان مدرن به طبیعت و به خودش، خانه را از مفهوم خودش تهی کرده است. در گذشته افراد مختلف خانواده در فضای خیلی بزرگ‌تری با هم زندگی می‌کردند. این نوع زندگی را در فیلم‌های مرحوم علی حاتمی مثل فیلم مادر می‌بینیم. معماری جدای از زیست‌جهان ما نیست و آن را می‌سازد.

امیرعباس علیزمانی تأکید کرد: وقتی خانه‌ها یکسان شدند و آدم‌ها و فکرها و رفتارها یکسان شدند با تکرار مواجه می‌شویم. هم به لحاظ بصری و هم معنایی همه چیز تکرار است و همه چیز بی‌روح و سرد است. به همین دلیل آدم‌ها به بیرون از خانه رو می‌آورند که در آنجا نیز فرد دچار یک تنهایی مضاعف و پوچی مضاعف می‌شود. امروز خانه‌ها انبوه است اما ازدحام تنهایان است. کارکردگرایی ذهن انسان را با کامپیوتر مقایسه می‌کند و انسان را یک ماشین و یک سازوکار تلقی می‌کند. وقتی با یک ماشین روبه‌رو هستید نمی‌توانید نگاه شاعرانه داشته باشید و خانه دیگر محل تفکر نیست. مخصوصاً در کلان‌شهرها وقتی افراد از کار زیاد خسته به خانه می‌آیند خانه برای‌شان فقط محل استراحت است.

فقدان خلاقیت و عشق در خانه‌های سلولی

وی افزود: هایدگر می‌گوید خانه باید ما را از گزند و آزار در امان بگذارد و همچنین رهایی‌بخش باشد. خانه‌های امروزی فرقی با سلول زندان ندارد و به هر طرف نگاه می‌کنید دیوار می‌بینید. نتیجه زندگی در این خانه‌ها می‌شود فقدان تفکر و خلاقیت و عشق. ما یک فرصتی برای زندگی داریم که باید ببینیم کجا و چگونه صرف می‌شود. قسمت عظیم شخصیت انسان در خانه و محل زندگی انسان شکل می‌گیرد. به تعبیر مولانا: ده مرو ده مرد را احمق کند. در جایی دیگر می‌گوید: هر چه گوید مرد عاشق بوی عشق/ از دهانش می‌جهد در کوی عشق/ گر بگوید فقه فقر آید همه/ بوی فقر آید از آن خوش دمدمه/ ور بگوید کفر دارد بوی دین/ آید از گفت شکش بوی یقین/ کف کژ کز بهر صدقی خاستست/ اصل صاف آن فرع را آراستست.

امیرعباس علیزمانی سپس عنوان کرد: به تعبیر شهید مطهری فقیه روستایی، روستایی فتوا می‌دهد و فقیه شهری، شهری فتوا می‌دهد. در فضای تک‌ساحتی، انسان تک‌ساحتی ساخته می‌شود. گاهی ما برای این‌که حال‌مان خوب شود باید فضای‌مان را عوض کنیم. نمی‌توانیم شاهد کرگدن شدن خودمان و جامعه‌مان باشیم. گاهی در خیابان در زمان راه‌بندان می‌بینیم انبوه ماشین‌ها حضور دارند اما هیچ ارتباطی وجود ندارد. به تعبیر اخوان ثالث: من لالم و او کَر. پول هم در این بین خیلی ماهیت غیرانسانی دارد و رابطه‌ها را ابزاری می‌کند. باید به این مسائل فکر کنیم و دریچه‌ای به سوی رهایی پیدا کنیم.

برنامه رادیویی «در جستجوی معنا» با موضوع «عشق، تنهایی و معنای زندگی» کاری از گروه اجتماعی رادیو فرهنگ با اجرای یاسر هدایتی و به تهیه‌کنندگی محمدرضا حاج‌حیدری است که دوشنبه هر هفته ساعت 21 از رادیو فرهنگ (موج FM ردیف ۱۰۶) پخش می‌شود. گفتنی است این برنامه به صورت تصویری از سایت رادیو فرهنگ و اپلیکیشن ایران صدا قالب تماشاست.

انتهای پیام
captcha