به گزارش ایکنا، آیتالله محمدجعفر طبسی، استاد سطح عالی حوزه علمیه، در بخش نخست یادداشتی که با عنوان «تلاش هفتصدساله معارضان غدیر خم» به شکل اختصاصی در اختیار ایکنا قرار داد، به تلاشها و ترفندهای هفتصد سالهای اشاره میکند که همواره قصدشان بر این بوده تا از غدیر نامی به میان نیاید. بخش دوم یادداشت وی به تناقضات در کلام معارضان غدیر اشاره میکند؛
یکی از معارضان با حدیث غدیر شخصی به نام ابوحُصین اسدی است. ذهبی در کتاب سیر اعلام النبلاء جلد ۵ صفحه ۴۱۵ از شخصی به نام یحیی بن آدم از ابوبکر ابن عیاش نقل میکند که از ابا حُصین شنیدم که گفت: ما حدیث (من کنت مولاه) را نشنیدیم تا اینکه این شخص یعنی ابا اسحاق از خراسان آمد و این حدیث را به شیوه صدای چهارپایان خواند و برخی مردم نیز از او پیروی کردند!
جا دارد قبل از هر چیز کمی با چهره ابوحُصین آشنا شویم. وی متوفی ۱۲۸ هجری و کوفی است. او از طرفداران عثمان بود. جالب اینکه او بر این باور بود که عبدالرحمن ابن ملجم مرادی به تأویل، علی (ع) را کشت و اجتهادش او را به این نتیجه رساند و کارش صحیح بود! جالب این است که ابن ملجم نفس و جان پیامبر اکرم (ص) را به شهادت میرساند، آنگاه نام این جنایت و شقاوت را اجتهاد صحیح میگذارد! البته عثمانی بودن باید روزی و در جایی خود را نشان دهد.
نکته قابل ذکر این است حدیث غدیر که ذهبی به متواتر بودن آن اذعان کرده، گویا آقای ابوحصین آن را نشنیده یا نخواسته آن را بشنود و چه بسا طرفداری و هواداری او از عثمان، مانع شنیدن آن شده است. از امثال ابوحصین اسدی که ماهانه سیصد دینار از معاویه دریافت میکرده (میزان الاعتدال ذهبی، ج۳، ص۲۷۰)، بیش از این انتظار نیست که با حدیث غدیر اینگونه برخورد کند.
یکی دیگر از افرادی که با حدیث غدیر زاویه دارد و تلاش کرده تا این حدیث را کمرنگ و انکار نماید، ابن تیمیه حرّانی(م ۷۲۸ق) است. البته دشمنی و کینهورزی او با اهل بیت پیامبر(ص) خصوصاً مولای متقیان (ع) بر کسی پوشیده نیست. او در کتاب منهاج السنه (ج۷، ص۳۱۹) به صراحت گفته است که «من کنتُ مولاه فعلیّ مولاه» در میان روایات صحیح ثبت نشده است و علما فقط به ذکر آن اکتفا کردهاند و مردم در صحت آن با یکدیگر اختلاف دارند. همچنین او از بخاری، ابراهیم حرّانی و گروهی از اهل علم نقل نموده که آنان به حدیث غدیر اشکال کرده و آن را ضعیف دانستهاند.
نقل حدیث غدیر از سوی 250 صحابه
در پاسخ به این بیهودهگوییها باید گفت چگونه با حدیثی که همگان به صحت آن اعتراف کرده و حتی مانند ذهبی آن را صحیح دانستهاند؛ اشکال میکند؟ ابنتیمیه میگوید: دانشمندان حدیث غدیر را نقل نکردهاند. باید دید اصطلاح دانشمند نزد او کیست؟ حدود ۲۵۰ نفر از صحابه و تابعان مانند ابوهریره، انس بن مالک، جابر بن عبدالله، سلمان و.. این حدیث را نقل کردهاند. آیا در میان آنان یک عالم وجود ندارد. او میگوید: بخاری، حدیث غدیر را نقل نکرده، پس صحیح نیست. در پاسخ میگوییم: اولاً چه کسی گفته معیار در صحت و سقم احادیث، نقل یا عدم نقل آنها در کتاب بخاری است؟ ثانیاً چه کسی گفته بخاری در کتابش تمام احادیث صحیح را گردآوری کرده است؟
مگر ابن حجر در فتح الباری (ج۱، ص۵) نگفته است: بخاری در صحیحش ملتزم به جمعآوری همه احادیث صحیح نبوده است. بلکه (بخاری) میگوید: هر روایتی که نقل کردهام، صحیح است. و میگوید: اکثر روایات صحیح را نقل نکردم! وقتی انسان کوردل شد، این حقائق را نادیده میگیرد و حکم به بطلان میکند. باید به این معارض متعصّب گفت که جناب بخاری در صحیحش حدیث متواتر و صحیح ثقلین را هم نیاورده، اما آیا میتوان به بطلان و عدم صحّت این حدیث حکم کرد؟
نکته دیگر اینکه ابنتیمیه به طور مجهول و مرسل میگوید که «فنُقِل عن البخاری و ابراهیم الحرّانی... از بخاری و ابراهیم حرّانی... نقل شده ولی ناقل و مدرک آن را عمداً ذکر نکرده است که این خود دلیل بر سست بودن ادعای اوست. جالب اینکه ابراهیم حرّانی که به گفته ابنتیمیه منکر حدیث غدیر است، از جعلکنندگان و دروغپردازان در حدیث بوده است.(الکامل فی الضعفاء، ج۱، ص۲۷۱) با این بیان، دیگر اینکه او حدیث غدیر را نقل نکرده یا تضعیف نموده، چه اهمیّتی دارد؟
آری کسی مانند ابنتیمیه پرچم عنادورزی و مخالفت لجوجانه با واقعه غدیر خم را برافراشته است. به راستی اگر آنچه در روز غدیر برای امیرالمؤمنین(ع) اتفاق افتاد، برای دیگر صحابه رخ میداد، با آن مخالفت میشد؟ در ارتباط با معارضان حدیث غدیر باید گفت که مشکل اصلی آنان وجود امیرالمؤمنین علی(ع) است. اگر آنچه برای آن حضرت(ع) در غدیر اتفاق افتاد، برای دیگر صحابه رخ میداد، احدی با غدیر معارضه نمیکرد و موضعگیری خصمانه از خود نشان نمیداد و به اصطلاح آب از آب تکان نمیخورد!
چنانچه رسول خدا(ص) در غدیر خم به جای امیرمؤمنان(ع)، دست ابوبکر یا دیگر صحابی را بلند میکردند، هرگز بر طبل مخالفت نواخته و پرچم معارضان برافراشته نمیشد. این همان علی(ع)ستیزی در حضور پیامبر(ص) است. چون پای امیرالمؤمنین علی(ع) در میان است، مولی به معنای «دوست» تفسیر میشود! چون نام و شخصیت علی(ع) مطرح است، حدیث غدیر را نقل نمیکنند یا اینکه میگویند به سند صحیح به دست ما نرسیده است! اما اگر نام خلیفه اول در غدیر مطرح میشد، دیگر نه صحیح بودن سند حدیث لازم بود و نه متواتر بودن آن شرط میشد. کافی بود فقط یک نفر آن حدیث را نقل کند!.
تناقض در ادعا
قاضی ایجی حنبلی مذهب (م۷۵۶ق) در کتاب «المواقف» (ص۴۰۵) به پیروی از ابنتیمیه تصریح کرده است که اکثر اصحاب حدیث، روایت «من کنت مولاه فعلیّ مولاه» را نقل نکردهاند! آیا واقعا میتوان باور کرد که او کلام غزالی شافعی مذهب (م۵۰۵ق) را ندیده که میگوید: اجمع الجماهیر علی متن الحدیث فی خطبته یوم غدیر باتفاق الجمیع و هو یقول: «من کنت مولاه فعلیّ مولاه» همگی بر متن حدیث در خطبه غدیر پیامبر(ص) اتفاق دارند که فرمود: «من کنت مولاه فعلیّ مولاه»!
آیا میشود باور کرد که قاضی ایجی کلام ترمذی(م۲۹۷ق) را در السنن (ج۵، ص۶۳۳) ندیده باشد که درباره حدیث غدیر گفته است: «هذا حدیث حسن صحیح» یا سخن ابنحجر مکی شافعی (م۹۷۴ق) را در کتاب الصواعق (ص ۱۴۹) ملاحظه نکرده باشد که گفته است: «بسیاری از روایات نقل کننده حدیث غدیر دارای سند صحیح یا حسن هستند». واقعاً باید سخنان جناب «محمود ابورَیّه» را تکرار کرد که خطاب به امیرالمؤمنین علی(ع) میگوید: «و الله ما انصفوک فی شیئ»؛ به خدا سوگند در هیچ زمینهای درباره تو انصاف را رعایت نکردند!.
انتهای پیام