بهره‌گیری از نیروی جوانی برای اعتلای حق
کد خبر: 3911284
تاریخ انتشار : ۰۳ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۹:۴۸
در محضر شهدا/ 3

بهره‌گیری از نیروی جوانی برای اعتلای حق

شهید سیدمحمود حسینی ایمنی جهادگر جوان در وصیت‌نامه خود نوشته است: از نیروی جوانیتان برای اعتلای حق استفاده کنید و ادامه‌دهنده راه شهیدان باشید و پدر و مادرم را تنها مگذارید، چون آنان به منزله قلب من هستند، پس چه بهتر آزرده خاطر نشوند.

بهره‌گیری از نیروی جوانی برای اعتلای حقبه گزارش ایکنا، در آستانه چهلمین سالروز تأسیس جهاددانشگاهی، به زندگی و وصیت‌نامه شهدای این نهاد انقلابی داریم که در سومین شماره «در محضر شهدا» به زندگینامه شهید سیدمحمود حسینی ایمنی پرداخته‌ایم و همچنین نگاهی به وصیت‌نامه این شهید عزیز داریم.

شهید سیدمحمود حسینی ایمنی در سال ۱۳۴۰ در روستای ایمن‌آباد بابل متولد شد. وی در سن هفت سالگی روانه دبستان شد و با همت و پشتکار در جهت فراگیری علم تلاش کرد و توانست در رشته ریاضی فیزیک دیپلم اخذ کند.

سیدمحمود نه تنها در بُعد علم و دانش همواره از شاگردان ممتاز به شمار می‌رفت، بلکه از نظر اخلاق نیز نمونه بود و طالب شرکت در فعالیت‌های مذهبی و کار‌های دسته جمعی از قبیل عضویت در انجمن اسلامی و بسیج مقاومت و عضویت در تیم‌های ورزشی و .. به همین دلیل اتحادیه انجمن‌های اسلامی در شهر محل زندگی خود تأسیس کرد.

بلافاصله بس از اخذ دیپلم وارد خدمت سر بازی شد و از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۱ در نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در شهر‌های تهران، جزیره کیش و بابلسر مشغول خدمت بود. پس از بازگشت از خدمت مقدس سربازی، ضمن شرکت در امتحانات کنکور سراسری در دانشکده کرمان پذیرفته شد و حدود یکسال در قلب کویر ایران مشغول تحصیلات عالیه شد.

از آنجا که در بین رشته‌های دانشگاهی همواره تلاش می‌کرد در رشته مورد علاقه‌اش تحصیل کند؛ لذا بار دیگر سر میز آزمون کنکور سراسری نشست و این بار در رشته ریاضیات، مجتمع آموزش عالی شهرستان بیرجند پذیرفته شد و پس از مشورت با خانواده و دوستان، بیرجند را برای تحصیل بر کرمان ترجیح داد و راهی دیار خراسان شد.

سید محمود حسینی ایمنی، سه سال متمادی مهمان دانشگاه و دانشجویان بیرجند و مردم آن دیار بود. از آنجا که روح جستجوگر و خستگی‌ناپذیر او ارضا نشده بود، بهتر آن دید که علاوه بر اندوختن ثروت علمی، در جمع جهادگران خط مقدم جبهه‌های حق علیه باطل نیز حضور یابد. وی پس از حضور یافتن در جبهه جنوب (منطقه شلمچه) با اصرار خودش، در رشته مخابراتی گردان، مشغول انجام وظیفه شد و تا فرا رسیدن زمان عملیات کربلای ۴ مشغول فراگیری تعلیمات لازمه شد، تا اینکه خود یکی از حماسه‌آفرینان این مرحله از عملیات شد و مدت استراحت و مرخصی بین دو عملیات را به جای اینکه در کنار خانواده‌اش باشد، در سنگر‌ها و در کنار همسنگران خود سپری کرد. شاید می‌خواست کاملاً برای پیوستن به لقاءالله و معبود یکتا ساخته و پرداخته شود.

پس از گذشت مدتی از عملیات کربلای ۴، عملیات کربلای ۵ در منطقه عملیاتی شلمچه آغاز شد و سیدمحمود در سال ۱۳۶۵ به شهادت رسید.

این شهید در بخشی از وصیت‌نامه خود نوشته است؛ «سلام علیکم پدر مهربانم! چگونه بگویم که خودت برای من انقلاب ناطقی، پس چه بهتر عرض کنم که همچون حسین(ع) که فرزند خویش علی‌اکبر را به میدان فرستاد، شاد و خوشحال باش و فرزند حقیرت را ببخش و پیروزی رزمندگان را از خدای منان تقاضا کن.

سلام علیکم مادر! گر چه فرزند، عزیز است، ولی مکتب توحید عزیزتر از فرزند است و اگر شهید شدم مرا حلال کن و از بابت شهادت پیش دشمنان محکم و استوار باش تا استواریت باعث فنا و نابودی آنان گردد.

سلام علیکم برادران! از نیروی جوانیتان برای اعتلای حق استفاده کنید و ادامه‌دهنده راه شهیدان باشید و پدر و مادرم را تنها مگذارید، چون آنان به منزله قلب من هستند، پس چه بهتر آزرده خاطر نشوند.

و، اما خواهرانم! سلام علیکم، هر انقلاب و پیروزی دو چیز می‌خواهد یکی خون و دیگری پیام؛ خون از من که البته حفظ حجابت مهمتر از خون من و پیام از تو؛ و شما هم زینب‌وار این رسالت را بر دوش دارید و باید همان را انجام دهید. چون بدون پیام؛ خونی وجود نخواهد داشت.

سلام بر برادران انجمن اسلامی و بسیج!، خواهشمندم جز از اسلام از چیز دیگری تبعیت نکنید و اتحاد خود را مستحکم‌تر کنید، چون دشمنان هر لحظه در فکر از بین بردن این استحکام هستند و راحت نخواهند نشست. در خاتمه از کلیه عزیزان تقاضای عفو می‌خواهم.»

روحش شاد و راهش پر رهرو.

انتهای پیام
captcha