دفاع تمام‌قد آیت‌الله صدوقی از اصل ولایت فقیه
کد خبر: 3908134
تاریخ انتشار : ۱۱ تير ۱۳۹۹ - ۱۸:۳۵

دفاع تمام‌قد آیت‌الله صدوقی از اصل ولایت فقیه

به اعتقاد سروش محلاتی، آیت‌الله صدوقی از معدود علمایی هستند که رهنمود حضرت امام را جدی گرفتند و با طرح دیدگاه‌های خود درباره پیشنهاد ولایت فقیه، فضای فرهنگی و سیاسی کشور را برای به تصویب رسیدن ولایت فقیه در مجلس خبرگان آماده کردند.

به گزارش ایکنا؛ حجت‌الاسلام سروش محلاتی در یادداشتی با عنوان «شهید آیت‌الله صدوقی و قانون اساسی» به تبیین نقش آیت‌الله صدوقی در گنجانده شدن مسئله ولایت فقیه در قانون اساسی پرداخته است. این یادداشت در سال 1387 در نشریه «شاهد یاران» منتشر شده است. به مناسبت سالگرد شهادت آیت‌الله صدوقی، چهارمین شهید محراب به دست منافقین در سال 1361، گزیده‌ای از متن یادداشت از نظر می‌گذرد؛

«در پیش‌نویس تهیه شده، مسئله ولایت فقیه وجود نداشت و رئیس قوه مجریه از اختیارات فوق‌العاده‌ای برخوردار بود، از آن جمله: حق انحلال مجلس شورای اسلامی، فرماندهی نیروهای مسلح، تخفیف مجازات مجرمان و اعلام عفو عمومی، نصب رئیس دیوان عالی کشور و بالاترین مقامات قضایی.

درباره اینکه چرا تهیه‌کنندگان پیش‌نویس، ولایت فقیه را در قانون اساسی نادیده انگاشته بودند، تحلیل‌های مختلفی را می‌توان ارائه کرد، ولی یکی از دست‌اندرکاران با تأکید بر ولایت شرعی مجتهد مطلق می‌گوید: واقعیت این است که هنوز جامعه برای درک مفهوم متعالی ولایت فقیه آمادگی ندارد و نسبت به این مسئله جریان‌های متضادی وجود دارند و ما سعی کردیم ولایت فقیه را در شورای نگهبان حل کنیم. ‌

مراجع و علمای بزرگ بر این عقیده بودند که نادیده گرفتن ولایت فقیه در قانون اساسی، نه تنها مشروعیت نظام را مورد تردید قرار می‌دهد، بلکه آینده نظام را هم با خطری جدی مواجه می‌سازد و راه تأثیرگذاری عناصر نفوذی بیگانه را در مدیریت کشور باز می‌گذارد. آیت‌الله گلپایگانی، قبل از برگزاری انتخابات خبرگان اعلام کرد: اگر مسئله اتکای حکومت به نظام امامت و ولایت فقیه در قانون اساسی روشن نشود، حکومت براساس طاغوت و ظالمانه خواهد بود. ‌

‌‌آیت‌الله نجفی مرعشی نیز می‌گفت باید به نصب و عزل رئیس جمهور و نخست‌وزیر از سوی مراجع تقلید، حق وتوی مصوبات مجلس برای آنها و نظارت ایشان بر همه مراکز اقتصادی، آموزشی، سیاسی و قضایی، در قانون اساسی تصریح نمود و اساساً «اصل ولایت فقیه» به قانون اساسی، افزوده شود.‌

در آن روزها که علمای بزرگ و برجسته از حوزه علمیه قم و شهرستان‌ها، با صراحت به نقد پیش‌نویس قانون اساسی می‌پرداختند و به خصوص از کاستی آن در زمینه ولایت فقیه‌ انتقاد می‌کردند، حضرت امام، وارد این موضوع نمی‌شدند و اظهار نظری درباره آن نداشتند. البته این سکوت، هرگز به معنای تأیید پیش‌نویس ارائه شده در بی‌اعتنایی به ولایت فقیه نبود، زیرا شواهد فراوانی وجود دارد که به خوبی مبنای امام را در این‌باره نشان می‌دهد.

آیت‌الله صدوقی در مجلس خبرگان، حضوری کاملاً موثر و نقش‌آفرین داشت. مجموعه اظهارات این عالم فرزانه در مجلس خبرگان نشان می‌دهد که وی بر اسلامی بودن این نظام و اسلامی ماندن آن حساسیت فوق‌العاده‌ای داشت و لذا در آنچه که به هویت اسلامی نظام مربوط می‌شد، با هوشیاری تمام، به تجزیه و تحلیل می‌پرداخت و با صراحت و قاطعیت در برابر عناصر خودباخته موضع‌گیری می‌کرد، ولی برای ورود به مسائل دیگر چندان رغبتی از خود نشان نمی‌داد و مجال را به دیگران واگذار می‌کرد.

از دیدگاه وی، مسئله اساسی نظام اسلامی و قانون اساسی آن، به جایگاه ولایت فقیه‌ بستگی دارد و بیشترین اظهارات او را می‌توان به این موضوع مرتبط دانست. با توجه به اینکه در پیش‌نویس ارائه‌شده به مجلس خبرگان، ولایت فقیه وجود نداشت، آیت‌الله صدوقی پیش از تشکیل مجلس خبرگان، این ضعف اساسی و کاستی مهم پیش‌نویس را در مطبوعات مطرح کرد و به نقد پیش‌نویس پرداخت.

برای درک بهتر از تأثیر شهید صدوقی و علمایی نظیر او در مطرح کردن مسئله ولایت فقیه در قانون اساسی، باید در رمز و راز سکوت معنادار حضرت امام در آن ایام تأمل کرد. در فاصله زمانی انتشار پیش‌نویس قانون اساسی ‌ تا تصویب ولایت فقیه در مجلس خبرگان که هر روز مباحث فراوانی از سوی موافقان و منتقدان مطرح می‌شد، امام خمینی سکوت کرده بودند و در این‌باره به صورت روشن موضع‌گیری نمی‌کردند، در حالی که در آن ایام، هر روز چند ملاقات و سخنرانی داشتند و درباره موضوعات مختلف اظهار نظر می‌کردند. آیا حضرت امام از طرح این موضوع از جانب خود، به دلیل آنکه به اختیارات رهبری نظام مربوط می‌شد و به گونه‌ای به جایگاه «خود» در جمهوری اسلامی مربوط می‌شد، پرهیز می‌کردند و لذا طرح آن را به دیگران واگذار کرده بودند؟

به نظر می‌رسد که این نظریه، هرچند در حد یک احتمال، دور از ذهن نیست، ولی نمی‌تواند مبنای اطمینان‌بخشی در اختیار ما گذارد، زیرا ایشان بارها از موضع رهبری اقدام نموده و به «حق شرعی خویش» در تعیین شورای انقلاب و تعیین نخست‌وزیر، «تصریح» می‌نمودند. به علاوه حضرت امام در پاسخ به وعاظ تهران و از آن جلمه آقای فلسفی که تقاضا داشتند امام درباره مفاد قانون اساسی، نظر خود را بیان دارد، «به جهاتی» اشاره کردند که حکایت از یک محظور جدی برای ورود امام به این بحث دارد: «اینها از مسائلی است که من «الان» نباید دخالت در آن بکنم «به یک جهاتی»، اینها هرکدام، هرکس مسئله‌ای دارد، بدهد به همان مجلسی که برای این قضیه هست که بررسی بکنند.»

تدبیر حضرت امام این بود که از یک سو با هدایت و ارشاد خویش، علمای متعهد را به این عرصه وارد کنند و به مسئله جنبه عمومی و کلی بدهند و از سوی دیگر، با سکوت خویش، بهانه را از دست معاندان بگیرند. بر مبنای این تدبیر، به علما فرمودند: «ننشینید تا دشمنان شما طرح بدهند. شما خودتان طرح بدهید، نیایید پیش من بگویید، طرح را بنویسید، بدهید به آنجایی که باید بررسی شود». ‌ «همه متوجه به این باشیم که این قانون اساسی که بناست تصویب بشود، اشکالاتش چی هست، اشکالات را بگویید.» ‌

آیت‌الله صدوقی‌ و برخی از علما مانند آیت‌الله دستغیب از معدود علمایی هستند که این رهنمود حضرت امام را جدی گرفتند و با طرح دیدگاه‌های خود درباره پیشنهاد ولایت فقیه، فضای فرهنگی و سیاسی کشور را برای به تصویب رسیدن ولایت فقیه در مجلس خبرگان آماده کردند. در شرایطی که صدوقی و دستغیب، به صحنه آمدند تا ولایت فقیه را به عنوان مبنای اسلامیت نظام مطرح کنند، هنوز مجلس خبرگان شکل نگرفته بود و حتی در مجامع عمومی و مطبوعات هم بزرگانی مانند شهید بهشتی و یاران وی، در این باره چیزی نمی‌گفتند.»

انتهای پیام
captcha