نان، نمک و خرما زیباترین افطار دوران اسارت بود
کد خبر: 3899169
تاریخ انتشار : ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۰:۱۴

نان، نمک و خرما زیباترین افطار دوران اسارت بود

یک جانباز و آزاده گیلان، با بیان اینکه نان و نمک و یک دانه خرمای سفره افطاری ما به زیبایی دوران اسارت را تعریف می کند، گفت: اسرا حلاوت شب زنده داری در ماه رمضان را به سختی بی‌خوابی ترجیح می دادند.

اسماعیل یکتایی لنگرودی، جانباز و آزاده گیلانی در گفت وگو با ایکنا از گیلان، با بیان اینکه در سال 1362 و در سن 14 سالگی داوطلبانه به جبهه های نور علیه ظلمت اعزام شدم، اظهار کرد: بعد از گذشت دو سال در عملیات والفجر 10 در منطقه حلبچه بر اثر اصابت ترکش های ناشی از انفجار مین به درجه جانبازی نائل شدم، اما در همان زمان و با وجود جراحت به اسارت دژخیمان بعثی درآمدم؛ این در حالی است که همرزمان خیال می کردند به شهادت رسیدم.

وی با اشاره به وجود مزارش در گلزار شهدای لنگرود، تصریح کرد: خانواده و دوستان برای من مزار تهیه کرده و لباس هایم را به خاک سپرده بودند و در سالگرد شهادتم گرد مزارم جمع می شدند، اما بعد از پایان سال های اسارت و بازگشت به وطن در سال 1369 زائر مزار خودم شدم.

این آزاده گیلانی، تاریخ و فرهنگ دفاع مقدس را مملو از اتفاق‌ها و رویدادهایی دانست که ثبت و ضبط تک تک آنها به زمان طولانی و اراده استوار نیازمند است و عنوان کرد: وقایع اسارت رزمندگان در بازداشتگاه‌های عراق و آزار و اذیت‌های دشمن، مقطع مهمی از این دوره تاریخی و با اهمیت را تشکیل می‌دهد؛ جالب‌تر اینکه بخشی از این اتفاق‌ها در ایام ماه مبارک رمضان بوده است.

یکتایی، با اشاره به خاطرات خود از ایام اسارت در اردوگاه تکریت11، اضافه کرد: در روزهای اسارات حس قرب به خدا به ویژه در ماه رمضان ملموس‌تر و محسوس‌تر می شد. سجده‌های طولانی، گریه ها و تضرع ها و نماز شب‌ها، دعاها و استغاثه‌های نیمه شب اسرا آدمی را به تعجب وا می داشت.

وی با بیان اینکه شب‌های جمعه دعای کمیل و صبح های جمعه زیارت عاشورا و دعای ندبه می خواندیم، ادامه داد: در ماه رمضان درجه عرفان به نهایت اوج خود می‌رسید و نورانیت خود را هویدا می‌کرد. نشستن در کنج آسایشگاه و قرائت قرآن و دعاهای مخصوص شب های قدر از احوالات بسیار خوب و پرمعنای ایام اسارت محسوب می شود.

این جانباز 70 درصد، با بیان اینکه نان و نمک و یک دانه خرمای سفره افطاری ما به زیبایی دوران اسارت را تعریف می کند، متذکر شد: یکی از شب های ماه رمضان سال دوم اسارتم در اردوگاه تکریت از خواب بیدار شدم و تعدادی از هم بندی هایم را دیدم که به دور از چشم نگهبانان بعثی مشغول خواندن دعا و نمازهای مستحبی هستند. دیدن چنین صحنه هایی موجب می شد به حال خوش آنان غبطه بخورم.

یکتایی، با اشاره به خباثت افسران عراقی در ممنوعیت شب زنده داری و نماز خواندن اسرا در شب، تصریح کرد: تنها اجازه صرف سحری و خواندن نماز صبح داشتیم، اما اسرا کماکان به عبادات خود ادامه می دادند لذا دژخیمان بعثی استراحت و خواب در روز را برای ما ممنوع کردند تا دیگر نتوانیم شب ها بیدار بمانیم.

وی با بیان اینکه اسرا حلاوت شب زنده داری در ماه رمضان را به سختی بی خوابی ترجیح می دادند، گفت: بعضی از هم بندی ها در طول روز به حالت نشسته می خوابیدند تا عراقی ها متوجه نشوند و وقتی متوجه می شدند شدیدا ما را تنبیه و شکنجه می کردند، اما دست از عبادت در شب بر نمی داشتیم.

این آزاده گیلانی، برخی از شکنجه های عراقی ها را غیر انسانی دانست و ادامه داد: افسران بعثی برای اینکه اسرا را با زبان روزه بیشتر آزار و اذیت کنند، به بهانه های واهی ما را با سرهای تراشیده ساعت ها زیر نور آفتاب نگه می داشتند و گاهی مورد ضرب و شتم قرار می دادند. جارو زدن حیاط اردوگاه با دست و جمع کردن سنگ ریزه ها یکی از این شکنجه ها بود که باعث بی حالی، تشنگی زیاد و حتی غش کردن اسرا می شد، اما همچنان تمام مرارت ها و سختی ها را به جان می خریدیم تا بتوانیم اعمال ماه رمضان و مهمتر از همه روزه را به جا آوریم، زیرا روزه داری را بر خود واجب می دانستیم.

یکتایی، با اشاره به نقش بی بدیل روحانیون آزاده به عنوان پدران معنوی اردوگاه در ایام اسارت، یادآور شد: وقت افطار و اذان مغرب، اسرا برای اقامه نماز آماده می شدند و با سهمیه آب وضوی خود که برای هر نفر نصف یک لیوان بود، وضو می گرفتند و نماز می خواندند. بعد از نماز مغرب و عشا نیز ظرف های غذای خود را که با پتو پیچیده بودند تا گرم بماند، بین هم تقسیم و افطار می کردیم.

به گزارش ایکنا، حاج اسماعیل یکتایی لنگرود، آزاده و جانباز 70 درصد که هم اکنون دارای مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد در رشته حقوق خصوصی است، طی این سال ها ضمن همکاری با صفحات ادبی نشریات مختلف کشور و چاپ بالغ بر 200 مقاله ادبی، داستان و شعر با مضامینی همچون ادبیات پایداری توانسته چندین جلد کتاب تحت عناوین «بازداشتگاه تکریت11»، «مثل پرنده»، «پرستوهای مهاجر»، «تشنه شبنم»، «عطرگل محمدی»، «در اسارت یانکی ها»، «زندگی ممنوع»، «فرهنگ آزادگان»، «تدوین فرهنگ اعلام شهدای گیلان» و «رقص روی یک پا» را نیز به رشته تحریر درآورد.

این آزاده گیلانی اولین مجموعه شعر سپید خود را تحت عنوان «نسیم شرقی» نذر حضرت صاحب الزمان(عج) کرده است.

خاطرات کامل حاج اسماعیل یکتایی لنگرودی که حاصل 200 ساعت مصاحبه توسط حوزه هنری است در سال 1396 چاپ و وارد بازار کتاب شد. این کتاب که «رقص روی یک پا» نام دارد شامل خاطرات شفاهی این آزاده و جانباز 70 درصد در چند بخش از ابتدای کودکی تا دوران انقلاب اسلامی و پس از آن حضور در جبهه های جنگ و جانبازی و اسارت به دست دژخیمان بعثی است.

انتهای پیام
captcha