به گزارش ایکنا؛ در این شماره از ماهنامه «معرفت» مقالاتی با عناوین «اوصاف شیعیان واقعی؛ عدالتورزی و تسلیم بودن در برابر حق» نوشته آیتالله محمدتقی مصباح؛ «سیر تطور جهانشناسی اسماعیلیه و تاثیر آن بر دعوت دینی آنان» تالیف مرتضی مداحی؛ «مقایسه تطبیقی ـ تاریخی جنبشهای انقلابی و گروههای افراطگرا در تطورات تاریخ اسلام و مسیحیت» به قلم بهزاد قاسمی؛ «پولس و انحرافات او در مسیحیت» نوشته علیرضا زکیزاده رنانی و اکبر جعفرزاد؛ «بررسی مسیحیت در ادوار فكری هگل» تالیف مسعود عسگری؛ «بررسی جایگاه روح در انسانشناسی یهودیت» نوشته مجتبی ارشدی بهادر؛ «جایگاه دین در پارادایم سایبری» تالیف سیدابوالقاسم حسینی كمارعلیا؛ «ترجمه و نقد بخش مربوط به جهاد اسلامی از مقالة «دین، خشونت و جنگهای مقدس» نوشتة هانس كونگ» به قلم محمدرضا اسدی و «رفتار مسلمانان و مسیحیان در فتح اندلس و جنگهای صلیبی؛ انعكاس نگاه قرآن و كتاب مقدس به برخورد با دشمنان در جنگ» نوشته احمد آقایی میبدی و امیرعباس مهدویفرد منتشر شده است.
اوصاف شیعیان واقعی؛ عدالتورزی و تسلیم بودن در برابر حق
نویسنده مقاله «اوصاف شیعیان واقعی؛ عدالتورزی و تسلیم بودن در برابر حق» در چکیده مقاله خود آورده است این مقاله شرحی است بر كلام امیرمؤمنان علی علیه السلام در باب اوصاف شیعیان واقعی. از دیگر ویژگیهای شیعیان، عدالتورزی و تسلیم بودن در برابر حق است. یك مؤمن در كمك به برادران ایمانی خود و اختصاص امكانات و اموال شخصی به آنها میتواند تبعیض قائل شود و هر قدر دوست دارد بذل و بخشش كند، اما در اختصاص بیتالمال باید رعایت عدالت نماید و دوست و دشمنی را نباید در انجام وظیفه خود دخالت دهد. همچنین در اختلافات حقوقی و مالی بین افراد و هنگام مراجعه به دادگاه، باید به حكم دادگاه تمكین نماید. برخی بهظاهر مدعی پذیرش احكام اسلامی و تبعیت از دستورهای خدا هستند، اما وقتی منافع آنان به خظر میافتد، از پذیرش احكام اسلامی سر باز میزنند. باید در اختلافات و در جایی كه قاضی مطابق موازین اسلامی حكمی را صادر كرد، آن را پذیرفت، هرچند به ضرر خود فرد باشد.
سیر تطور جهانشناسی اسماعیلیه و تاثیر آن بر دعوت دینی آنان
نویسنده مقاله «سیر تطور جهانشناسی اسماعیلیه و تاثیر آن بر دعوت دینی آنان» در طلیعه نوشتار خود آورده است یكی از فرق شیعه كه هنوز نیز در قالبهای مختلف حیات دارد، فرقة اسماعیلیه است. این فرقه علاوه بر تمایلات باطنگرایی و تأویلمداری در ظواهر شریعت، در بحثهای هستیشناسی نیز دیدگاههای خاصی دارند. اسماعیلیه که در مباحث فلسفی متأثر از نوافلاطونیان و اخوانالصفا بودهاند، در فلسفهپردازی برای عالم، یكی از پیچیدهترین راهها را پیمودهاند. یكی از مسائلی كه از دیدگاه اسماعیلیه قابل تحقیق است، جهانشناسی اسماعیلیه است كه در آن ردپای فلسفه گنوسی، صوفیه، اخوانالصفا، فلسفه ابنسینا و فارابی قابل مشاهده است. در این مقاله به روش تحلیلی ـ توصیفی به نحوة تأثیرپذیری از فلسفه افلاطونی و اخوانالصفا و دیگر فلاسفه پرداخته شده و تأثیر آن بر نظام دعوت اسماعیلی و چرایی لزوم تأویل از دیدگاه آنان بررسی شده است. در این مقاله تلاش شده دیدگاه اسماعیلیه در نظام تکوین و تشریع و دعوت از بین آثار بزرگان اسماعیلیه و شارحان احوال آنها جستوجو شود.
بررسی مسیحیت در ادوار فكری هگل
در چکیده مقاله «بررسی مسیحیت در ادوار فكری هگل» میخوانیم مسیحیت از منظر هگل در سه دوره قابل بررسی میباشد: برن، فرانكفورت و ینا. برن و فرانکفورت متعلق به دورة جوانی هگل یا نوشتههای كلامی او محسوب میشوند، اما ینا به دوره كمال هگل تعلق دارد و او در آنجا فلسفة خویش را بنا میسازد. هگل در برن مسیحیت را در تقابل با یونان باستان قرار میدهد و بیان میکند که برخلاف یونان كه دین آزادی است، مسیحیت به واسطة ایجابیتی كه در ذات آن میباشد، به مجموعهای از قوانین الزامآور تبدیل شده، كه نفی آزادی را به همراه میآورد. او در این دوره، مسیح را با سقراط مقایسه میكند و میگوید: برخلاف مسیح كه به رستگاری فرد میاندیشد، سقراط عموم و رستگاری جامعه را مدنظر دارد، و به این دلیل سقراط را برتر از مسیح میداند، اما در فرانكفورت نگاه او تعدیل میشود و تلقی مثبتی از مسیحیت پیدا میكند. او آنجا تأکید دارد كه مسیح عشق را جایگزین احكام تنجیزی یهودیت میكند و این رستگاری انسان را به همراه دارد و سرانجام در ینا كه متعلق به كمال و پختگی اوست، هگل میگوید مسیحیت حقیقت مطلق است، همچنانكه فلسفه حقیقت مطلق است. تفاوت این دو، تنها در نحوة بیان است. مسیحیت حقیقت را به شكل تمثیل و كنایه بیان میكند و فلسفه به شكل اندیشة ناب. البته او در انتها نتیجه میگیرد كه نیاز به فراروی از مذهب و رفتن به سمتوسوی فلسفه حس میشود؛ چراکه مسیحیت اندیشة مجسم است نه ناب، و تنها فلسفه است كه حقیقت را به شكل ناب عرضه میكند. مقاله حاضر به روش تحلیلی ـ توصیفی به بررسی این سه دوره میپردازد.
جایگاه دین در پارادایم سایبری
نویسنده مقاله «جایگاه دین در پارادایم سایبری» در چکیده مقاله خود آورده است تحولات شکلگرفته در عرصة سایبری به اعتراف جامعهشناسان، بهمثابه یک پاردایم متفاوت نسبت به دورههای گذشته است. پارادیم سایبری تحولات شگرفی را در عرصههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و امنیتی به وجود آورده است. با توجه به نقش هدایتگری دین در همة عرصهها و در نتیجه لزوم نقشآفرینی آن، پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی به تبیین جایگاه دین در پارادایم سایبری پرداخته است. دین با تعریف سبک زندگی خاصی مبتنی بر معارف اعتقادی و ارزشی خود، میتواند فناوریهای مختلف، ازجمله فناوری سایبری را از جهت نوع و میزان اهتمام به آن، جهتدهی کند و از این جهت نقش راهبردی خواهد داشت و از سویی دیگر، از رهگذر تبیین دیدگاههای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خود، برای برونرفت از چالشهای فرهنگی، اجنماعی، سیاسی و اقتصادی به ارائه راهکارهای اصلاحی بپردازد.
انتهای پیام