اندیشه نو با نوسان میان گذشته و حال به دست می‌آید
کد خبر: 3849140
تاریخ انتشار : ۲۰ مهر ۱۳۹۸ - ۱۳:۲۱
غلامحسین ابراهیمی‌دینانی:

اندیشه نو با نوسان میان گذشته و حال به دست می‌آید

گروه اندیشه ــ بشر موجودی تاریخی است و به گذشته می‌اندیشد. به همین دلیل می‌تواند حرف نو بزند؛ یعنی بین واقعیت فعلی و اندیشیدن گذشته در نوسان است. بنابراین، انسان هم تاریخی است، هم تاریخ را می‌سازد و هم تاریخ را می‌فهمد. بسیاری از چیزها را کشف کرده‌ایم، اما با نادیده‌گرفتن گذشته کشف نشده است، بلکه بر اساس همان‌هاست؛ بنابراین انسان بین صحیح و خطاست و کار بشر تصحیح کردن خطاهاست.

به گزارش ایکنا؛ غلامحسین ابراهیمی‌دینانی، چهره ماندگار و مدرس برجسته، فلسفه شب گذشته در برنامه معرفت که از شبکه چهارم سیما پخش شد به بحث در زمینه رابطه اندیشه با هستی پرداخت و بیان کرد: در اصطلاح حکما از ذهن و عین سخن به میان می‌آید، اما در اصطلاح غربی‌ها بحث از سوژه و ابژه است. در اینجا مسئله به صورت هستی و اندیشه مطرح شده است.

اندیشه به موجود و وجود

وی افزود: در اینکه انسان می‌اندیشد تردیدی نیست. انسان از وقتی که متولد می‌شود، فکر می‌کند تا اینکه تبدیل به یک حکیم می‌شود، بنابراین فکر تعالی پیدا می‌کند. فکر کردن که اندیشیدن است نیز باید به چیزی باشد. نمی‌شود که انسان فکر کند و نداند به چه چیزی فکر می‌کند. اگر می‌اندیشد به چیزی می‌اندیشد، بنابراین بین اندیشیدن و آنچه به آن اندیشیده می‌شود، تفاوت است.

وی با بیان اینکه انسان در ابتدا به موجودات می‌اندیشد، گفت: مثلاً به دریا فکر می‌کند و این تفکر برای این است که بداند موجودات چه چیزی هستند، اما موجودات بدون وجود نیستند. اگر انسان به موجودات می‌اندیشد، نمی‌تواند به وجود نیندیشد. اگر موجود است چون وجود دارد، اما از وجود غافل هستیم. اگر دقت کنیم می‌بینیم وجود اصالتش از موجود بیشتر است و موجودات از وجود سرچشمه می‌گیرند؛ لذا اصالت برای وجود است و باید به وجود اندیشید.

اندیشیدن از شئون و جلوه‌های وجود است

ابراهیمی‌دینانی تصریح کرد: اندیشه از شئون وجود است و چه بسا انسان فکر کند که در مقابل وجود ایستاده و به آن می‌اندیشد، اما چیزی بیرون از وجود نداریم و خود اندیشیدن از شئون و جلوه‌های وجود است و اگر به این نکات توجه کنیم که انسان به وجود می‌اندیشد و چیزی از وجود و هستی بیرون نیست، نتیجه این می‌شود که خود وجود به خود وجود می‌اندیشد؛ یعنی انسان چون جلوه وجود است، جلوه به متجلی می‌اندیشد. همیشه پرسنده به آنچه مورد پرسش است سلطه دارد. می‌پرسم که هستی چیست و آن را زیر سؤال می‌برم، حال یک نفر می‌پرسد؛ این اندیشه که هستی را زیر سؤال می‌برد هست یا نیست؟ این اندیشه هست و اگر هست از هستی است، پس هستی به هستی می‌اندیشد.

وی در ادامه افزود: خاصیت انسان این است که به اندیشه‌های گذشتگان می‌اندیشد تا ببیند انبیاء(ع) و ... چه فرموده‌اند؛ بنابراین به اندیشه و به اندیشه‌های پیشینیان، تا جایی که تاریخ ما را می‌برد می‌اندیشیم. از یکسو نیز با واقعیات حاضر روبه‌رو هستیم؛ یعنی در این عصر با واقعیت‌های جدید مواجه هستیم، از جمله اینترنت یا موبایل که واقعیت‌های پیش‌روی ماست. همیشه بین اندیشیدن به گذشتگان و آنچه تاکنون در واقعیت است، در رفت‌وآمد هستیم. دو حیث داریم؛ هم به گذشته و اندیشیدن گذشتگان می‌اندیشیم و هم با واقعیت جدید روبه‌رو هستیم. حالا اگر بخواهیم بین واقعیت حاضر و اندیشیدن گذشتگان جمع کنیم، چطور می‌شود؟ اعم از اینکه بتوانیم جمع کنیم یا نتوانیم، نمی‌توانیم گذشته را نابود و از نو فکر کنیم. انسان‌ها که فکر می‌کنند، مانند یک طفل متولد شده فکر نمی‌کنند، بلکه بر اساس گذشته این کار را انجام می‌دهد.

کار بشر تصحیح کردن خطاهاست

ابراهیمی‌دینانی تصریح کرد: حرف جدید، تازه است و سابقه هم ندارد؛ چه اینکه در تکنولوژیِ جدید، اختراعاتی داریم که قبلاً نبوده، اما با صرف‌نظر کردن از گذشته و منفی کردن گذشته به این نتیجه نرسیده‌ایم، بلکه با توجه به گذشته بوده است. پس این دنباله گذشته است، گرچه با گذشته تفاوت دارد. بسیاری از چیزها را کشف کرده‌ایم، اما با نادیده‌گرفتن گذشته کشف نشده است، بلکه بر اساس همان‌هاست. در حقیقت خطاهای گذشته کشف شده و انسان به راه درست رسیده است. بنابراین انسان بین تصحیح و خطاست و کار بشر تصحیح کردن خطاهاست.

وی در پایان بیان کرد: انسان بین صواب و خطا و درست و نادرست در نوسان است. پس مرتب به گذشته برمی‌گردیم و می‌اندیشیم و به حال حاضر بازمی‌گردیم و با وضع حال حاضر مواجه می‌شویم و این نوسان به گذشته و حال است، یعنی بشر یک موجود تاریخی است. جمادات و حیوانات به گذشته نمی‌اندیشند، اگرچه در گذشته ریشه دارند، اما به آن نمی‌اندیشند. انسان به گذشته می‌اندیشد و به همین دلیل می‌تواند حرف نو بزند؛ یعنی بین واقعیت فعلی و اندیشیدن گذشته در نوسان است. بنابراین، انسان هم تاریخی است، هم تاریخ را می‌سازد و هم تاریخ را می‌فهمد.

انتهای پیام
captcha