چرا در فقه سیاسی نظریه «صلح» نداریم
کد خبر: 4212207
تاریخ انتشار : ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۵:۴۵
سیدصادق حقیقت پاسخ داد؛

چرا در فقه سیاسی نظریه «صلح» نداریم

عضو هیئت علمی پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی ضمن تاکید بر اینکه در فقه سیاسی شیعه، آرایی درباره صلح وجود دارد توضیح داد چرا با وجود آرای پراکنده فقها درباره صلح، تاکنون نظریه‌ای در این زمینه ارائه نشده است.

به گزارش ایکنا، نشست «فقه سیاسی و نظریه صلح» با سخنرانی سیدصادق حقیقت؛ عضو هیئت علمی پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی صبح امروز 5 اردیبهشت به همت کمیته صلح و دین‌پژوهی انجمن علمی مطالعات صلح ایران در فضای مجازی برگزار شد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

فقه سیاسی بخشی از فقه است که به مسائل سیاسی پاسخ می‌دهد. وقتی در عنوان نشست تعبیر «فقه سیاسی» را داریم یعنی از اندیشه سیاسی که شامل فلسفه سیاسی باشد بحث نمی‌کنیم. بخشی از اندیشه سیاسی فقه سیاسی است که بحث ما متمرکز بر آن است. فقه سیاسی بخشی از فقه است که به مسائل سیاسی پاسخ می‌دهد. آن مسائل ممکن است مسائل قدیم باشد مثل جهاد، می‌تواند مسائل مستحدثه باشد مثل مسائلی که امروزه با آن مواجهیم، مثل استفاده از سلاح اتمی. بنابراین فقه سیاسی دانشی است که می‌تواند به مسائل سیاسی پاسخ دهد. فقه سیاسی دانش معتبری است و همانطور که می‌تواند به مسائل قدیم پاسخ بدهد به مسائل جدید هم می‌تواند پاسخ دهد. 

فقه سیاسی بخشی از فقه است. خود فقه دانشی است که وظیفه مکلف را از حیث احکام تکلیفی و وضعی مشخص می‌کند. فقه سیاسی وظیفه مکلف را در حوزه مسائل سیاسی روشن می‌کند. در عنوان نشست نظریه صلح را داریم. نظریه مجموعه گزاره به هم پیوسته است که یک مدعا را تایید می‌کند. پس اگر مجموعه گزاره‌هایی داشته باشیم که با هم مرتبط باشند یعنی به شکل نظام‌مند همدیگر را پوشش دهند و نهایتا یک سیستم را تعیین کنند؛ این یک نظریه می‌شود. 

آیا درباره صلح ما دارای یک نظریه مشخصی در فقه سیاسی هستیم یا نه؟ سوال اصلی این است. در اندیشه سیاسی غرب مثلا کانت دارای نظریه صلح است و نظریه صلح پایدار را معرفی کرده است. اگر فلسفه کانت را ببینید از معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی و ... شروع می‌کند. کانت فلسفه کاملا جامعی دارد. همچنین فلسفه سیاسی مشخصی دارد و نهایتا نظریه صلح را معرفی کرده است. نظریه صلح پایدار مبتنی بر مبانی کانت است. سوال این است آیا در فقه سیاسی و بین نظریه‌های فقه سیاسی ما دارای نظریه‌ای راجع به صلح هستیم یا نه؟

 

آیا فقها نظریه صلح ارائه کردند؟

فرضیه بنده این است آرایی در فقه، ابوابی در فقه، آرایی میان فقهای سیاسی وجود دارد اما ابواب فقه و آرای راجع به فقه سیاسی غیر از نظریه صلح است. هرچند در فقه سیاسی شاهد ابواب فقهی مربوط به صلح هستیم و آرای سیاسی فقها نسبت به صلح وجود دارد ولی در فقه سیاسی خصوصا فقه سیاسی شیعه دارای نظریه صلح نیستیم. برای اینکه به مدعا نزدیک شویم چند مسئله را مطرح می‌کنم. یک مسئله این است ما در فقه عناوین زیادی داریم که به بحث صلح مربوط است مثل بحث هدنه و آتش‌بس یا بحث بی‌طرفی یا صلح دائم و موقت یا مباحث ذمه نسبت به اهل کتاب. پس صلح می‌تواند شامل یک گروه مثلا اهل کتاب باشد یا بین دو کشور باشد. اینها مباحثی است که در فقه وجود دارد.

بحث دیگر این است ما در میان فقها آرای فقهی زیادی داریم که باید آنها را در باب جهاد پیدا کنیم بنابراین فقها بیش از اینکه راجع به صلح صحبت کرده باشند راجع به جهاد صحبت کرده‌اند. در باب جهاد میان فقهای شیعه چند قول وجود دارد که می‌توان این اقوال را به شش قول تقسیم کرد. این شش قول که بین فقهای شیعه وجود دارد را مرور کنیم بعد نتیجه بگیریم دیدگاه آنها نسبت به صلح چه می‌تواند باشد. قول اول قول مشهور فقها است. مشهور فقها از جمله مرحوم امام خمینی معتقدند جهاد ابتدایی مخصوص زمان معصوم است، بنابراین زمان غیبت جهاد ابتدایی وجود ندارد. شرط جهاد ابتدایی حضور امام معصوم است بنابراین در زمان ما جهاد ابتدایی وجود ندارد. این قول مشهور فقها است. 

قول دوم معتقد است جهاد ابتدایی چه در زمان حضور و چه در زمان غیبت جایز نیست مثلا صالحی نجف آبادی معتقد است اساسا اسلام با جهاد ابتدایی سازگاری ندارد چه زمان حضور و چه غیبت. یکی از استدلا‌هایش این است در آیات قرآن دو نوع آیه داریم آیات مطلق که گفته بجنگید آیات مقید که گفته در صورتی که به شما حمله شد بجنگید. ما باید آیات مطلق را حمل بر آیات مقید کنیم و بگوییم جنگ مقید به حمله دشمنان به حکومت اسلامی است. صالحی نجف آبادی از اقوال شیخ طوسی، ابن ادریس و ... نقل قول کرده و به آنها انتقاد کرده چرا این کار را نکردند.

 

جنگ علیه کفار جایز و بلکه واجب 

قول سوم این است که جهاد ابتدایی در اصل وجود ندارد و همه جهادها دفاعی است و این جهاد اختصاص به زمان حضور امام ندارد چون دفاع از توحید در زمان غیبت و حضور یکسان است. بنابراین جهاد، صرفا دفاعی است ولی منظور دفاع از توحید است. معنای دفاع از توحید این است اگر کشوری کافر باشد باید به آنها حمله کنیم چون نباید کافر باشند و این جهاد دفاعی است چون دفاع از توحید است. این مبنا که جهاد ابتدایی ماهیتش دفاع است و دفاع از توحید است قول علامه طباطبایی و شاگردان علامه طباطبایی است. ایشان فرمودند جهاد دفاعی است ولی دفاع از توحید و منظورشان این است می‌توانیم به کشور دیگری برای دفاع از حق خداوند یعنی توحید حمله کنیم. این قول را در دو کتاب استاد مطهری پیگیری می‌کنیم یکی کتاب جهاد است که سال 57 چاپ شده. ایشان در این کتاب می‌فرماید جهاد نسبت به کشوری که مانع تبلیغ اسلام باشد جایز است و جنبه دفاعی دارد و ماهیت آن دفاع است. در کتاب بردگی در اسلام نیز ایشان می‌فرمایند اگر کشورهای غیر مسلمان توحید را نپذیرفتند باید با آنها جنگید. بنابراین جنگ علیه کفار جایز و بلکه واجب است. آیت‌الله مصباح هم می‌فرمایند فلسفه جهاد ابتدایی احیای حق توحید است. مبنای این سخن چیست؟ احتمالا مبنایش این است کافر حربی را کسی می‌دانند که با توحید دربیفتد، چه به ما حمله بکند و چه حمله نکند. 

قول چهارم وجوب جهاد ابتدایی درون گفتمان اسلام سیاسی است. اسلام سیاسی یک گفتمان است که مدرن است و در دوران جدید به وجود آمده. اسلام سیاسی گفتمانی است که به ضرورت تشکیل حکومت بر اساس شریعت اعتقاد دارد. بحث اسلام سیاسی با رابطه اسلام و سیاست جدا است. کسی ممکن است رابطه اسلام و سیاست را قبول داشته باشد ولی گفتمان اسلام سیاسی را قبول نداشته باشد. مثلا آیت‌الله خویی ارتباط اسلام و سیاست را قبول دارند ولی گفتمان اسلام سیاسی را قبول ندارند. پس قول چهارم وجوب جهاد ابتدایی درون گفتمان اسلام سیاسی است.

من چند نفر از فقهایی که به گفتمان اسلام سیاسی باور دارند را مثال می‌زنم؛ یکی آیت‌الله منتظری هستند که به اعتقاد ایشان جهاد ابتدایی فرقی نمی‌کند زمان معصوم باشد یا غیر معصوم چون اگر در روایات گفته شده جهاد ابتدایی انجام نمی‌شود مگر در زمان حضور امام، منظور از امام رهبر است. بنابراین جهاد ابتدایی در زمان غیبت هم وجود دارد. البته ما می‌دانیم ایشان در سالیان پایانی عمر خودشان نظریه جدیدی مطرح کردند. منتظری متأخر از نظریه ولایت به سمت نظریه نظارت تمایل پیدا کرد و در خصوص جهاد ابتدایی می‌فرمایند جهاد ابتدایی در این زمان وجود ندارد.

قول پنجم وجوب جهاد ابتدایی درون گفتمان اسلام غیر سیاسی است. اسلام سیاسی قائل به ضرورت تشکیل حکومت در زمان غیبت است ولی این گفتمان قائل به ضرورت تشکیل حکومت در زمان غیبت نیست. آیت‌الله خویی مثل شیخ انصاری معتقد به تشکیل حکومت در زمان غیبت نیست ولی با اینکه تشکیل حکومت را واجب نمی‌داند جهاد ابتدایی را واجب می‌داند. این نظر ناسازگار است چون این دو گزاره باید با هم هم‌خوانی داشته باشند در حالی که ایشان به تشکیل حکومت در زمان غیبت قائل نیستند ولی به جهاد ابتدایی قائلند. قول ششم این است جهاد ابتدایی جایز است ولی واجب نیست. آیت‌الله محمدجواد فاضل لنکرانی معتقدند جهاد ابتدایی در عصر غیبت مشروعیت دارد ولی وجوب ندارد. 

اگر بخواهیم جمع‌بندی کنیم می‌توانیم به چند مسئله اشاره کنیم. نکته اول اینکه در فقه عناوین فقهی مربوط به صلح داریم، ما در فقه آرایی راجع به صلح داریم اما در فقه سیاسی نظریه صلح نداریم یعنی هیچ فقیهی را نداریم مجموعه گزاره به هم پیوسته راجع به صلح در حد نظریه مطرح کرده باشد. با اینکه امکان وجود داشتنش هست اما چرا تا به حال نظریه فقهی درباره صلح نداشتیم؟ چند دلیل وجود دارد. اول اینکه آنچه در فقه وجود دارد مجموعه فتاوی است و این فتاوی تا تبدیل به نظریه شود یک کار طاقت‌فرسایی نیاز دارد. بنابراین دلیل اول این است فقه مجموعه فتاوی است و فقیه به دنبال ارائه نظریه فقهی نبوده است.

دلیل دوم این است که فقها معمولا مبانی هستی‌شناسانه، معرفت‌شناسانه و روش‌شناسانه خودشان را تنقیح نکردند یا بیان نکردند. نکته سوم این است در قدیم جنگ امر بهنجاری بوده و شجاعت بوده است برای همین در روایات از جهاد و جنگ تمجید شده است. مثلا روایت می‌فرماید الخیر کله فی السیف؛ یعنی همه خیرات در شمشیر است. نکته مهم این است صرف عدم جنگ در برخی برهه‌ها نظریه صلح نیست چون عدم جنگ با نظریه صلح متفاوت است.

نکته چهارم اینکه در گفتمان اسلام سیاسی رویارویی با تجدد وجود دارد. وقتی رویارویی با تجدد وجود دارد این رویارویی ممکن است فرهنگی باشد ممکن است نظامی امنیتی باشد. اگر در بعد نظامی و امنیتی با دشمن بخواهیم بجنگیم صحبت از صلح بحث فرعی خواهد بود.

نتیجه اینکه هرچند در فقه سیاسی ابواب و آرایی درباره صلح داریم ولی نظریه فقه سیاسی درباره صلح وجود ندارد و نظریه صلح در فقه سیاسی به چشم نمی‌خورد ولی می‌توان نظریه صلح در فقه سیاسی ارائه داد.

انتهای پیام
captcha