امیرعلی ابوالفتح، کارشناس ارشد مسائل آمریکا، در گفتوگو با ایکنا، درباره تحولات اخیر در منطقه غرب آسیا و ارتباط آن با مفهومی به نام «افول آمریکا» گفت: مسئله افول آمریکا یک موضوع گسترده است که درباره آن در اندیشکدهها و دانشگاهها و بین نخبگان سیاسی و اقتصادی و نظامی آمریکا بحثهای زیادی میشود و مقالات و کتابهای زیادی در خصوص آن منتشر شده و لذا یک بحث تبلیغاتی و شعاری نیست که تنها در ایران به آن پرداخته شود.
وی در تبیین این اصطلاح اظهار کرد: افول آمریکا را باید از دو منظر بررسی کرد؛ اول اینکه این افول نشانهای از کاهش اثرگذاری ایالات متحده بر صحنه نظام بینالملل است. به عبارتی این افول به معنای فروپاشی آمریکا و جهان پس از آمریکا نیست و آمریکا همچنان یک قدرت بزرگ خواهد بود، هر چند جایگاه اول یا دوم جهانی آن قابل بحث است، اما بر نظام بینالملل اثرگذار است ولی این اثرگذاری رو به کاهش است.
ابوالفتح اظهار کرد: نگاه دوم به مسئله افول آمریکا از منظر رخ دادن جابجایی قدرت برای آمریکا است. به این معنا که آمریکا در چهار حوزه اقتصادی، نظامی، سیاسی و اخلاقی ابرقدرت بود اما اکنون در برخی حوزهها شاهد یک جابجایی قدرت هستیم. اول ابرقدرتی آمریکا در عرصه اقتصادی، حداقل اقتصاد غیر High Tech، رو به تحلیل و فرسودگی است و قدرتهای دیگر در حال ظهور هستند و اگر در آینده نزدیک سرمنشأ قدرت از اطلاعات و دانش توسعه پیدا کند کاهش قابل توجهی در قدرت نظامی آمریکا رخ خواهد داد. بنابراین نباید تصور کرد قدرتی مانند آمریکا یکباره فرومیپاشد و از بین میرود و ما دیگر با آمریکا روبرو نیستیم. در حقیقت قدرت و اثرگذاری آمریکا در برخی حوزهها رو به کاهش و در برخی حوزهها رو به افزایش است.
این کارشناس ارشد مسائل آمریکا ابراز کرد: بررسی روند اثرگذاری آمریکا برای شکل دادن به تحولات در منطقه غرب آسیا طی سه دهه گذشته نشان از کاهش قدرت اثرگذاری آمریکا دارد اما این به معنای آن نیست که آمریکا چند سال آینده در این منطقه حضور نداشته باشد. حداقل این است که اگر آمریکا حضور نظامی هم در غرب آسیا نداشته باشد همچنان اثرگذاری سیاسی و اقتصادی بر این منطقه خواهد داشت.
ابوالفتح در پاسخ به این سؤال که احیای روابط ایران و عربستان و ابراز تمایل برخی کشورهای عربی به از سرگیری روابط با ایران برخاسته از همین افول آمریکا است یا این مسئله در قالبهای دیگری قابل تحلیل است، گفت: معمولا تغییرات بینالمللی انقلابی و ضربتی انجام نمیگیرد و در طی یک روند آهسته و پیوسته است. ایالات متحده در بعضی از امور به شکل داوطلبانه، برنامهریزی شده و ساماندهی شده و یا به شکل اجبار و در مواجهه با امر واقع، در حال واگذاری قدرت خود است. قدرت آمریکا به دلیل مشغولیتهای زیاد در غرب آسیا در دهههای گذشته فرسوده شده و اکنون نسبت به قدرت گیری چین احساس خطر میکند و نگران است پس از جنگ اوکراین جنگ دیگری در موضوع تایوان ایجاد شود و لذا در تلاش است بار سنگین خود را در غرب آسیا سبک کند.
وی افزود: همچنین یک الزام و اجبار هم در این واگذاری قدرت در غرب آسیا برای آمریکا وجود دارد و آن این است که کشوری مانند جمهوری اسلامی ایران قابل نادیده گرفتن نیست و نمیتوان آن را حذف کرد و آمریکا چه بخواهد چه نخواهد باید واقعیت قدرت ایران را در نظر بگیرد.
ابوالفتح بیان کرد: بخش دیگری از این واگذاری امور به شکل برنامهریزیشده به برخی بازیگران منطقهای است و از این منظر آشتی و توافق میان ایران و عربستان الزاما ضد منافع ملی آمریکا نیست. آمریکا دوست دارد منطقه غرب آسیا در وضعیتی بین آنارشی و هرج و مرج و ثبات و امنیت باشد که از آن میتوان تحت عنوان «امنیت مدیریتشده» یا «ناامنی مدیریتشده» یاد کرد.
این کارشناس ارشد مسائل امریکا تصریح کرد: از این منظر آشتی ایران و عربستان برخی منافع آمریکا را در منطقه تأمین میکند تا آمریکا با فراغ بال بیشتری به مسائل خود در مناطق دیگر مانند شرق اروپا و شرق آسیا و امنیت انرژی بپردازد اما در عین حال خروج ایران از انزوا به زعم آمریکا، دست بالا پیدا کردن ایران در منطقه و پدیدار شدن متحدان جدید در کنار ایران از جمله مسائلی است که موجب نگرانی امریکا از توافق ایران و عربستان میشود و لذا نمیتوان صفر و صدی به این مسئله نگاه میکرد و باید گفت تحولات اخیر منطقه دارای فرصتها و تهدیدهایی برای آمریکاییهاست و این بستگی به قدرت آمریکاییها دارد.
وی تأکید کرد: براین مبنا نمیتوان گفت که امروز عربستان با آمریکا قطع ارتباط کرده و جزئی از بلوک چین، روسیه و ایران شده است. همین الان عربستان روابط سیاسی، اقتصادی و امنیتی گستردهای با آمریکا دارد و نباید در خصوص توافق ایران و عربستان که در گامهای اول است، خیلی شتابزده تحلیل کرد و این توافق را به معنای یک انقلاب در روابط واشنگتن ـ ریاض ارزیابی کرد.
ابوالفتح درباره تأثیر مسئله افول آمریکا بر کاهش حمایت از رژیم صهیونیستی گفت: آمریکا تعهد قوی نسبت به تأمین امنیت اسرائیل دارد و بخشی از این تعهد به مسائل داخلی آمریکا برمیگردد اما این حمایت تا زمانی است که منافع آمریکا تأمین شود. برخلاف برخی تحلیلگران که معتقدند اسرائیل بر آمریکا حکومت میکند، من اعتقاد دارم اسرائیل تا زمانی برای آمریکا قابل احترام و دفاع است که در چارچوب منافع آمریکا حرکت کند و به محض اینکه اسرائیل بخواهد گوشهای از منافع آمریکا را نادیده بگیرد با برخورد تند دولت آمریکا مواجه میشود.
وی یادآور شد: از این جهت تا آینده قابل پیشبینی آمریکاییها از اسرائیل همچنان حمایت خواهند کرد اما این به این معنا نیست هر آنچه دوست دارند اتفاق بیفتد، رخ دهد. زیرا نه اسرائیل تنها بازیگر منطقهای غرب آسیا و نه آمریکا تنها بازیگر بینالمللی این منطقه است و بازیگران مهم دیگری هم وجود دارند که بازیهای خود را دارند و میتوانند باعث قدرت اثرگذاری آمریکا و اسرائیل در غرب آسیا شوند.
ابوالفتح اظهار کرد: آمریکاییها فعلا امیدوار هستند که بتوانند از امنیت اسرائیل حفاظت کنند اما در چند سال اخیر اسرائیل بارها وارد جنگ شده و آن امنیت وعدهداده شده برای آنها محقق نشده و این نشان از محدودیت و محذوریتهای آمریکا در حمایت از اسرائیل است اما تحولات منطقهای اخیر، قدرت گرفتن ایران، شکلگیری بلوکبندیهای جدید در منطقه و حالت آشوب در نظام بینالملل باعث شده امنیتی که آمریکا برای اسرائیل در دهههای 60 تا 90 میلادی تأمین میکرد، امروز در آن حد نباشد زیرا هم دشمنان اسرائیل مانند ایران و گروههای مقاومت قویتر شدهاند و قدرت آمریکا دچار افول و فرسایش شده است.
گفتوگو از مهدی مخبری
انتهای پیام