به گزارش خبرنگار ایکنا؛ تازهترین شماره ماهنامه «فکه» ویژه مردادماه به عناوینی مانند «پدافند غیرعامل»، «پیشانی شیطان»، «مواظب باشید! اینجا ایران است»، «از بدامن و امیرانتظام تا جیسون رضاییان»، «چادری به رنگ سرخ آسمانی»، «امالبنین ایران»، «بوم زندگی» و «لبخند بزن برادر» اختصاص یافته است.
این ماهنامه که به صاحبامتیازی مؤسسه فرهنگی و هنری «جنات فکه» منتشر میشود، همانند شمارههای پیشین پرونده ویژهای را منتشر کرده که در این شماره «روح خروشان» نام گرفته و به سردار آزاده سیدعلیاکبر مصطفوی پرداخته است. «شیرینی یک دهه مقاومت»، «قهرمان من بابا» و «ما فقط خدا را داریم» بخشی از عناوین این پرونده ویژه را تشکیل میدهد.
«چادری به رنگ سرخ آسمانی» درباره مریم فرهانیان، شهید شاخص است. شهیدی که آرمانهایش را در سن و سال پایین به خوبی شناخت و دنبال کرد تا اینکه در راه آنها به درجه رفیع شهادت نائل شد. او که همواره در رفتار و کردارش حضرت زهرا(س) را الگوی خود قرار میدهد، تا آخرین لحظات عمر از حجابش محافظت کرد تا اینکه در همان چادر غرق به خون، آسمانی شد.
«ام البنین ایران» مربوط به زندگی همسر شهید و مادر چهار فرزند شهید است که به بهانه چهلمین روز درگذشت حلیمه خاتون خانیان منتشر شده است و در بخشی از آن میخوانیم: روبرویم عکس چهار پسر شهید حاجیه خانم است. از چهرههایشان پیداست که سید کریم و سید کاظم در اوایل جوانی، شاید هجده نوزده سالگی، سید داود در اواسط جوانی و بیست و شش هفت سالگی و سید ابوالقاسم در اواخر جوانی به شهادت رسیدهاند. رو میگردانم سمت عکس مادر. فکر میکنم فقط از چنین مادر پرصلابتی برمیآید که تاب شنیدن خبر شهادت سید داود و سید کاظم را در یک روز و در عملیات بیتالمقدس داشته باشد و خم به ابرو نیاورد، زمانی که همه خوشحالاند از آزادی خرمشهر.
در پرونده ویژه این ماهنامه درباره مرحوم سیدعلیاکبر مصطفوی، سردار آزاده هشت سال دفاع مقدس میخوانیم: روز ۲۶ مرداد سال ۱۳۶۹، وطن شاهد حضور آزادگان سرافرازی بود که پس از سالها اسارت در زندانها و اسارتگاههای مخوف رژیم بعث عراق، قدم به خاک پاک میهن اسلامی گذاشتند. همان روز در محله موتور آب تهران، در میان دود اسپند و عطر گلاب سیدعلی اصغر ۱۶ ساله بعد از ۱۰ سال دوری از پدر، او را در آغوش میگیرد.
علیاصغر درباره پدر میگوید: پدرم در اسارت نام اصلی و کاملش را به بعثیها نگفته بود و خود را سیدعلیاکبر نیشابوری معرفی کرده بود. در حالی که نامش سیدعلیاکبر مصطفوی نیشابوری بود. خانواده هم در مکاتبات متوجه این امر شده بودند و در پاسخ به نامهها از همان نام استفاده میکردند. پدر به جهت مسئولیتهای حساسش مانند محافظت از امام راحل و فرماندهی عملیاتهای غرب کشور، اگر نام کاملش فاش و خودش شناخته میشد، بازگشتش غیرممکن بود.
وی میافزاید: برای استقبال آماده شدیم. منزل پدربزرگم در محله موتور آب تهران، جایی بود که برای اولین بار پدرم را دیدم. رفتم که در آغوشش بگیرم، من را نشناخت. از بین جمعیت کنارم زد، با هدف اینکه خانواده را ببیند. داییام متوجه شد و حلقه گل را به دستم داد. در میان انبوه جمعیت دستانش را دور بدنم حلقه زد و من را به پدرم رساند و گفت: حاجی این پسرته! آنجا نقطه اتصال بود و اشک شوق من و پدرم در آغوش هم سرازیر شد.
در بخش کتابنامه این ماهنامه تازههای نشر دفاع مقدس مانند «جاودانه تاریخ» مروری بر زندگی امیرالمؤمنین برگرفته از بیانات رهبر فرزانه انقلاب، «قهرمانان دیار من» روایت زندگی ۲۳ شهید اسفندارانی، «نفوذ در موساد» داستانی واقعی از رخنه اطلاعاتی در رژیم صهیونیستی، «آمبولانس پنج ضلعی» خاطرات فضای پزشکی جنگ و «دلتنگ نباش» آخرین توصیه شهید روح الله قربانی به همسرش و «پشت دیوارهای شهر» روایت روزهای اشغال و آزادی خرمشهر معرفی شده است.
انتهای پیام