به گزارش ایکنا از اصفهان، فقه و اخلاق دو دانش در تعلیمات اسلامی هستند که یکی از آنها به عنوان علم اخلاق ناظر بر باید و نبایدهای نفسانی , روحی ــ خلقی و دیگری که همان علم فقه است ناظر بر چگونگی و کیفیت انجام اعمال و کارهای انسان در حوزه مسائل عبادی و غیرعبادی است. خبرنگار ایکنا درباره رابطه و نسبت بین این دو دانش در تعلمیات اسلامی، گفتوگویی با حجتالاسلاموالمسلمین سیدمحمدعلی ایازی، مفسر و قرآنپژوه و استاد حوزه و دانشگاه، داشته است که متن آن را در ادامه میخوانید:
در این گفتگو میخوانید:
غایت فقه اخلاق است
تکلیفمداری بر اخلاقمداری غلبه کرده است
جامعه ما به حد لازم اخلاقی نیست
فقه باید در خدمت اخلاق باشد
اگر دینی اخلاقی نباشد، اصلاً دین نیست
کارآمدی فقه در گرو عدالتمحوری و اخلاق محوری آن است
فقه پویا فقهی قابل انعطاف است
امام(ره) تأکید داشتند که فقه ما باید فقه پویا باشد
ایکنا: چه رابطه و نسبتی میان فقه و اخلاق وجود دارد و کدام یک بر دیگری تقدم دارد؟
ایازی: ابتدا لازم است که جایگاه فقه و اخلاق را به صورت جداگانه مشخص کنیم. تردیدی نیست که فقه نوعی از دستورات عملی است که هدف و غایت خاص را دنبال میکند. مهمترین هدف فقه رسیدن به وارستگی و سیر و سلوک اخلاقی است و تکالیفی که بر دوش ما گذاشته نیز به همین خاطر است. به تعبیر دیگر میتوانیم بگوییم که غایت فقه اخلاق است. بنابراین میتوانیم برهمین اساس جایگاه اخلاق را نیز مشخص کنیم، اخلاق نیز به ما کمک میکند تا به وارستگی دست پیدا کنیم. به همین دلیل نیز زمانی که در آیات قرآن به خواندن نماز یا گرفتن روزه توصیه میشود، بلافاصله اشاره میشود که «لعلکم تتقون» یا «لعلکم تفلحون» که به همین موضوع اشاره دارند. قرآن درآیه 29 سوره انفال میفرماید: «...إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً...؛ اگر از خدا پروا کنید، براى شما نیرویى قرار مى دهد که به وسیله آن حق را از باطل تشخیص دهید» از طرف دیگر آیات فراوانی نیز درمورد اهمیت اخلاق وجود دارد که این اهمیت نسبت میان فقه و اخلاق را مشخص میکند. مثلا در آیه 4 سوره قلم که از اولین سورههای نازل شده بر پیامبر(ص) است، گفته شده: «وَ إِنَّکَ لَعَلي خُلُقٍ عَظيمٍ؛ و راستى تو خلق و خویى نیکو و والا دارى.» در آیه 159 سوره آل عمران نیز در توصیف پیامبر (ص) گفته شده است:« فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ...؛ اى پیامبر، به سبب لطف و رحمت خدا بود که با آنان نرمخویى و مهربانى کردى» با توجه به این آیات، معنای این سخن پیامبر(ص) که فرمودند: «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» نیز روشن میشود که فلسفه بعثت پیامبر(ص) به کمال رساندن مکارم اخلاق است. همه اینها به یک معنا در خدمت اخلاق هستند، اگر جامعهای جامعه اخلاقی نباشد یا نظامی زیربنای اخلاقی نداشته باشد، آن دستورات و تکالیف و در مجموع آن شریعت ارزشی ندارد.
ایکنا: نمود و بازتاب این مسئله در جامعه امروز ما چگونه است؟
ایازی: متأسفانه جامعه امروز بیشتر بر تکلیفمداری تکیه میکند. یعنی هرآنچه تبلیغ و ترویج میشود نمود احکام، شریعت، واجبات و مستحباتی مانند زیارت است.
ایکنا: یعنی نوعی تکلیف مداری بر اخلاقمداری غلبه کرده است؟
ایازی: بله و نتیجه آن این است که در این جامعه چه در بخش مذهبی و چه در بخش غیرمذهبی اخلاق جایگاه شایسته خود را پیدا نمیکند. در چنین جامعهای گاهی فردی ادعای تشرع میکند، اما دروغگویی برای او مهم نیست و این عمل گناه را مرتکب میشود. این قدری که امروز بر زیارت تکیه میشود، به خاطر این عهد و پیمان است. کسانی که امروز برای زیارت رفتن فکر میکنند، به این هم نظر داشته باشند که آیا تعهدات خود به دیگران را عملی کردهاند؟ این اخلاق است. پیششرط زیارت این است که ببینیم آیا دین خود به مردم را ادا کردهایم یا نه. جامعه امروز آن گونه که باید و شاید اخلاقی نیست.
ایکنا: با توجه به بحثی که درباره تقدم مطرح کردید و فرمودید غایت فقه باید اخلاق باشد. حال از منظر شما کدام یک بر دیگری تقدم دارد؟
ایازی: اگر اخلاق به عنوان اصل و غایت قرار گرفته شود، فقه باید در خدمت اخلاق باشد. یعنی باید فقهی را تبیین کنیم که اخلاقی باشد.
ایکنا: شهید مطهری نیز در تعبیری میگوید که احکام فقهی باید در خدمت عدالت باشد.
ایازی: یکسری مبانی داریم که نسبت میان فقه و اخلاق را بررسی میکند و در این زمینه چهار نظریه نیز وجود دارد. در معنای عام، اگر دینی اخلاقی نباشد، اصلاً دین نیست. زیرا مسئله عدالت در اصول ماقبل دینی وجود دارد که بیان میکند اگر دین و احکامی براساس عدالت نباشند، آن دین دیگر شرایط دین بودن را ندارد. حتی اگر فقهی اخلاقی نباشد و تعالیم و احکام آن نیز به سمت اخلاق پیش نرود، دیگر جهت اخلاقی نخواهد داشت.
ایکنا: درباره نظریه روشنفکران دینی درباره پیشی گرفتن فقه در قالب اسلام فقاهتی بر اسلام اخلاقی چه نظری دارید و به نظرتان چه ایرادهایی دارد؟
ایازی: این مسئله در واقع نوعی نقد وضعیت امروز است، زمانی که اهمیت اخلاق را پذیرفتیم و دیدیم که جامعه کیفیت اخلاقی لازم را ندارد و تبلیغات نیز بیشتر در جهت فقه و مسائل ظاهری دین شده است، طبیعت وجود چنین مشکلی را در جامعه خودمان نیز میپذیریم.
ایکنا: فکر میکنید برای حاکم کردن روح اخلاق بر جامعه چه ساز و کارهایی باید در متن جامعه و عرصههای فکری و گفتمانی شکل بگیرد تا تعادلی میان این دو برقرار شود؟
ایازی: لازمه آن این است که در مرحله اول اخلاقمحور باشیم و آموزشهای جامعه را نیز بر مبنای اخلاق قرار دهیم. مرحله دوم این است که در احکامی مانند نماز و روزه نیز وصف اخلاقی آنها را مورد توجه قرار دهیم. در این صورت به نتیجه مورد نظرمان میرسیم.
ایکنا: نظر شما درباره حد و حدود و گستره علم فقه چیست؟ آیا فقط درباره مسائل فردی است؟
ایازی: فقه هم حوزه فردی و هم حوزه اجتماعی دارد؛ حوزههای شخصی فقه، احکامی مانند نماز خواندن یا روزه گرفتن است. حال در بعد اجتماعی، همین نمازی که در حوزه فردی قرار دارد اگر به جماعت خوانده شود، به حوزه اجتماعی نیز ربط پیدا میکند. یا مثلاً صدقه دادن با اینکه فردی به نظر میرسد، اما چون به منظور کمک به دیگران است بعد اجتماعی مییابد.
ایکنا: به نظر شما فقه سنتی در وضعیت کنونی جامعه که در آن شاهد تغییرات گسترده در شرایط دینی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هستیم و با توجه به اینکه دنیای ارتباطات زندگی همه ما را تحت تأثیر قرار داده است، تا چه اندازه میتواند پاسخگوی مطالبات و نیازهای جامعه امروز باشد؟
ایازی: فقه سنتی اگر عدالتمحور یا غایتمحور باشد، این غایتمحوری میتواند به این جهت پاسخ دهد. یعنی اگر کسی میخواهد تکلیف یا فتوایی را مطرح نماید باید توجه کند که این تکلیف یا فتوا براساس اخلاق هست یا نه؟ و آیا وصف عدالت را دارد یا نه؟
متأسفانه فقه سنتی به مسئله محوریت کاری ندارد، به طور مثال نماز عملی است که شامل دو مفهوم است؛ یک مفهوم آن صحیح بودن و مفهوم دیگر مقبول بودن آن است. نماز صحیح نمازی است که ارکان و شرایط آن درست باشد و نماز مقبول نمازی است که اوصاف و خصوصیات یک نماز نتیجهبخش را داشته باشد. آن چیزی هم که درباره نماز در روایات به ما رسیده که اگر نماز قبول باشد بقیه اعمال هم قبول است، نماز مقبول را مد نظر دارد. نماز مقبول نمازی است که نتیجه «تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَآءِ» داشته باشد. یعنی نماز باید بتواند همواره انسان را از زشتیها و پلیدیها دور کند. بنابراین فقه هم باید به همین تکیه و ارزشگذاری کند.
ایکنا: منظور از فقه مضاف و فقه پویا چیست؟
ایازی: فقه پویا در مقابل فقه ایستا قرار دارد. فقه پویا فقهی قابل انعطاف است، یعنی در مقابل تحولات و نیازهای جامعه پاسخگو باشد.
ایکنا: آیا فکر میکنید این نیاز وجود دارد که فقه ما به این سمت و سو سوق پیدا کند؟
ایازی: خود مرحوم امام بر این نکته تأکید داشتند که فقه باید پویا باشد و متناسب با احوال و شرایط تغییر کند.
ایکنا: فکر میکنید زمینههای پذیرش این مسئله در مجامع فکری و حوزههای علمیه وجود دارد؟
ایازی: خوشبختانه زمینه این مسئله در نسلی از نواندیشان فکری وجود دارد و این دسته در مقابل کسانی که در قالبهای سنتی فعالیت میکنند حرف بیشتری برای گفتن دارند. اتفاقاتی نیز که امروزه در حوزه حقوق زنان رخ داده، مربوط به همین نواندیشان دینی است که از حقوق زن و ارزش برابر او در مقابل مرد دفاع میکنند. به همین خاطر برخی از مراجعی که در این فضا فعالیت میکنند به این اعتقاد دارند که دیه زن با مرد تفاوتی ندارد و یا زن میتواند قاضی یا مدیر جامعه شود.
انتهای پیام