به گزارش خبرنگار ایکنا؛ یکی از موضوعاتی که اکنون در جامعه قرآنی با آن روبرو هستیم، مشکل تدریس درس قرآن در مقطع اول دبستان است که کتابهای حجیم و با بیش از 90 صفحه برای کودکی که هنوز خواندن و نوشتن را نمیداند، عرضه میشود. در کنار این موضوع، ارائه محتوای ثقیل و سنگین قرآن کریم برای این پایه از دبستان که آشنایی با حروف را به تازگی آغاز کرده است مشکل دیگری است؛ کلماتی که گاه بزرگسالان نیز در خواندن آنها دچار مشکل هستند. ترس اولیه کودک در مواجه با حجم کتاب مسئلهای است که بسیاری از خانوادهها و مربیان مدارس را درگیر کرده است. بر این اساس با محمدصادق کوشکی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران به گفتوگو نشستیم که مشروح آن را در زیر میخوانید.
وی درباره نحوه تدریس قرآن در مدارس و به ویژه از مقطع اول و دوم ابتدایی در سراسر کشور و آسیبهایی که این روند به دنبال دارد عنوان کرد: فرزند من نیز این مرحله را طی کرده است و شاهد چنین روندی در مدراس تهران بودهام. آموزش قرآن، مفاهیم دینی و صحیحخوانی قرآن، هر کدام که مورد نظر مسئولان آموزش و پرورش است و یا تلفیقی از همه این موارد، دستاندرکاران باید این موضوع را روشن کنند که با چنین روندی درصدد هستند که به چه جایگاهی برسند.
وی با بیان این مطلب اظهار کرد: در عمل این موضوع را مشاهده کردم که آموزش قرآن بستگی تام به معلم قرآنی دارد؛ به ویژه در مقطع ابتدایی و به صورت ویژهتر به شخص آموزگار در سالهای نخست این مقطع. به این معنی که اگر آموزگار خود یک فرد قرآنی بوده و انس با قرآن و دغدغه قرآنی داشته باشد، همچنین با فرهنگ قرآن آشنایی بوده و متعهد به مبانی و تعالیم قرآن باشد، در آن صورت علاوه بر معلم، کودکان نیز میتوانند اتفاقات دیگری را رقم بزنند.
این جامعهشناس با اشاره به اینکه نمونه چنین مواردی را در مدارس شاهد بوده است، ادامه داد: آموزگاری که دغدغه قرآن دارد و این موضوعات برایش در اولویت جای داشته و مهم باشد، میتواند به صورت موثرتری نقشآفرینی کند. چنین معلمی در آموزش روانخوانی، صحیحخوانی و ... دانشآموزان موفق خواهد بود تا بتواند کودکان را با شعارهای کوتاه و جملات قرآنی آشنا کند و به آنها در حفظ آیات مدد برساند تا آنان در کنار حفظ بتوانند ترجمههای روانی از کلامالله وحی را در عبارات کوتاه بیاموزند و بیان کنند.
وی با ذکر مصداقی در این رابطه اظهار کرد: عملکرد یکی از معلمان که در این رابطه مشاهده کرده به گونهای بود که مفاهیم قرآنی را بسیار خوب به کودکان آموزش میداد و از سویی شاید برخی از مباحثی را که در کتاب آموزشی آمده بود اجرایی نمیکرد و گاهی آموزشش فراتر از کتاب بود. وی عقیده داشت که برخی از چارچوبهای آمده در کتاب مناسب حال کودکان نیست و البته در عین حال با روندی که در پیش گرفته بود موفق بود، به طوری که در همه دروس دیگر از جمله ریاضی، علوم و ... نیز توانسته بود به صورتی تدریس کند که اغلب دانشآموزان در کلاسش از درس لذت میبردند و دلزده نمیشدند.
کوشکی در بخش دیگری از سخنانش به نمونههای موفق و ناموفق دیگر اشاره و عنوان کرد: در مقابل معلمانی که خود با قرآن مانوس هستند و به مفاهیم قرآنی میپردازند، کسانی هم هستند که دانشآموزان از کلاسهای آنها گریزان هستند و با گریه و زاری به کلاس قرآن آنان میروند و حتی مواردی وجود داشته است که کودک بعد از شش ماه از سال به کلاس رفته است و از درس منزجر است یا برخی منتظر تعطیلات تابستان بودند؛ همه این موارد به نابلد بودن معلم باز میگشت و اینکه کلاس درس مکانی ناامن برای آنان بود.
این استاد دانشگاه همچنین به این موضوع اشاره کرد که نقش آموزگار در سالهای اولیه بسیار مهمتر از متن کتاب است، گفت: متن کتاب میتواند یک چارچوب کلی برای دانشآموزان و معلمان ارائه دهد و البته باید متوجه این نکته بود که هر چه مقطع افزایش پیدا کند، تاثیر کتاب نیز بیشتر میشود. شیوه آموزش قرآن نباید نمرهمحور باشد.
وی با بیان این مطلب اظهار کرد: کیفیت مفاهیم آموزش قرآن و اهداف آن از روخوانی، تربیت قرآنی، مفاهیم و ... بستگی تام به آموزگار دارد. البته باید توجه داشت که معلمان فراوانی هستند که خودشان نیاز شدیدی به این دارند که بدیهیات آموزگاری را بیاموزند و بر همین اساس با چنین روندی اصلاً صلاحیت آن را ندارند که به کودکان قرآن را آموزش دهند.
کوشکی با تاکید بر اینکه چنین معلمانی اگر به آموزش قرآن نپردازند، بهتر است؛ زیرا علاقههای قرآنی در دانشآموزان حفظ خواهد شد، افزود: چنین افرادی حتی اگر یک نفر هم باشند، به قول سعدی «تو که قران بدن نمط خوانی ببری رونق مسلمانی».
وی در پاسخ به این سوال که آیا اصل در نظر گرفتن چنین درسی برای دانشآموزان مقطع اول و دوم دبستان از سوی آموزش و پرورش اقدامی درست است، عنوان کرد: دارالقرآنهایی هستند که به صورت مردمی اداره میشوند و کودکانی هستند که از پنج سالگی به این مراکز میروند تا روانخوانی و روخوانی قرآن را بیاموزند. در این مراکز به کودکان قرآن و فرهنگ قرآنی نیز آموزش داده میشود تا زمینه انس آنها با قرآن کریم و حفظ کلامالله مجید را فراهم کنند.
کوشکی به مربیانی که در این مراکز مشغول به فعالیت هستند اشاره و اظهار کرد: مربیانی که در مجموعههای دارالقرآن فعالیت میکنند عاشق قرآن هستند و از این منظر است که توانستهاند موفق عمل کنند. در عین حال باید به این نکته توجه داشت که آموزشدهندگان و مربیان در درجه اولویت قرار دارند و از هر نکتهای مهمتر هستند. اگر آموزشدهنده و مربی مناسب نداشته باشیم، مناسبتر آن است که آموزش به این شکل شروع نشود.
وی در پاسخ به این که اگر مشکلی که از منظر معلمان وجود دارد برطرف شود، دیگر مشکلات آموزشی رفع خواهد شد یا خیر، گفت: شاید تا حدودی این اتفاق بیفتد. در اصل بحث گزینش معلمان در این رابطه موضوع مهمی است که مطرح است. به این معنی که اگر معلم کلاس اول و دوم دبستان به ویژه پایه اول که بیشترین ارتباط عاطفی را با کودکان دارد، خود با فرهنگ دینی و قرآنی بیگانه و نامانوس باشند، نسلی که تربیت میکند، نسلی فارغ از دین خواهد بود؛ این موضوع فارغ از این مسئله است که معلم مورد نظر درس قرآن را آموزش بدهد یا مبادرت به این کار نکند.
کوشکی در ادامه سخنانش بر لزوم توجه مسئولان آموزش و پرورش بر این موضوع یاد کرد که افرادی برای آموزگاری جذب شوند که خود عاشق آموزش باشند و صرفاً به دنبال آن نباشند که شغلی برای خود دست و پا کنند. به اصطلاح معلمی نباید برای آنها شغل باشد، بلکه به گفته شهید محمدعلی رجایی باید عشق آنها باشد. اگر چنین نباشد، دانشآموزان را از دروس علوم، ریاضی و فارسی نیز دلزده و خسته میکنند.
وی با تاکید بر اینکه کتاب یک مسیر است و در این رابطه کارشناسان تعلیم و تربیت توجه بیشتری را به منظور ارائه اثر مناسب حال کودکان در این مقطع تحصیلی مبذول کنند، در پاسخ به این سوال که استعدادهای دانشآموزان متفاوت است و الگوپذیری از یک شخصیت نخبه مثل محمدحسین طباطبایی و تعمیم آن به کسانی که در سراسر ایران این درس را مطالعه میکنند و خیلی از آنها با مشکل گویش فارسی روبرو هستند را چطور ارزیابی میکند، گفت: نمونههای موفقی از دارالقرآنها را میبینیم که از اقصی نقاط ایران به صورت داوطلبانه در این مراکز حضور مییابند و به تدریس میپردازند. کودکان نیز به اجبار روانه این مراکز نمیشوند. حتی گواهی که این مراکز صادر میکنند ارزش استخدامی نیز ندارد.
این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در این رابطه که محصولاتی که توسط دارالقرآنها تولید میشود نشان از آن دارد که کودکان روخوانی را آموختهاند و مفاهیم قرآنی را نیز تا حدودی میشناسند و به آنها آگاهی دارند، اظهار کرد: کودکان حتی قصص قرآنی را نیز میدانند و به حفظ آنها و آیات مرتبط میپردازند. الگوهایی همچون محمدحسین طباطبایی فراوان هستند که حافظ کل قرآن کریم شدهاند.
وی با تاکید بر اینکه عمل به قرآن موضوع دیگری است که باید مورد توجه قرار گیرد، افزود: خواندن قرآن، فقط میتواند کودکان را با مفاهیم قرآن و حکایات قرآنی آشنا کند و آنها قرآن را بیاموزند. نمونههای فراوانی از آذربایجان تا سیستان و بلوچستان وجود دارد که نشان داده است اگر معلمها مناسب باشند، کودکان مشکلی با آموزش در این مقطع تحصیلی ندارند.
کوشکی به کشورهای دیگر که آموزش قرآن را از خردسالی در برنامه خود دارند اشاره کرد و گفت: تقریباً بیش از 80، 90 درصد کودکان در کشورهای سودان و مصر به مکتبخانه میروند و این نحوه فعالیت طی یک، دو دهه گذشته فراوان بود که اکنون تا حدودی کاهش پیدا کرده است.
وی با بیان اینکه اغلب این کودکان حافظ کل قرآن کریم میشدند، اظهار کرد: این کشورها فقیر هستند و در عین حال میلیونها حافظ کل قرآن در آنها وجود دارد. این در حالی است که سیستمهای یادگیری آنها مدرن نبوده و عقبمانده محسوب میشود و امکانات رفاهیم اندکی نیز به همین منظور در اختیار دارند. بر این اساس میتوان گفت که آموزش قرآن شاید به نحوی به امکانات و لهجه ربطی نداشته باشد، بلکه به محیط خانواده، خود فرزندان و انگیزهای که در آنها ایجاد میشود و محیطی ارتباط دارد که آنها را به آموزش قرآن تشویق میکند.
گفتوگو از آزاده غلامی
انتهای پیام
جناب آقاي دكتر صادق كوشكي
سلام عليكم
با احترام حضرتعالي از چهره هاي منتقد عرصه سياسي هستيد. ورود شما را به نقد كتاب هاي درسي آموزش قرآن تبريك عرض مي كنم.
استاد عزيز
مقايسه بيش از ۳۴ ميليون ساعت آموزش قرآن با ۷۰۰ دارالقرآن نمي دانم كار صحيحي است و يا قياس مع الفارق است؟
گو اين كه آموزش و پرورش به جاي تمركز مربي و اعتبارات قرآني در اين نوع فعاليت هاي قهرمان گزيني و نخبه گرايي بايد بر همان كتاب هاي درسي متمركز شود تا به مأموريت ذلتيش جامه عمل بپوشاند.
چون استاد حوزه سياست هستيد مثالي مي زنم:
اگر امروز نظام جمهوري اسلامي ايران پس از چهل سال در اقتصاد يا فرهنگ دچار مشكل است، پس بايد برويم قانون اساسي را عوض كنيم و يا بايد ببينيم چرا برخي از قوانين اصلا اجرا نمي شود و موانع را كنار بزنيم.
درس قرآن الان دقيقا همين مشكل را دارد.
عده اي اجازه اجراي كامل و تمام قد برنامه درسي را نمي دهند.
مديران بايد با بصيرت چاره انديشي كنند.
با احترام
رضا نباتي
از مولفين كتاب هاي درسي قرآن