حمیدرضا ثنائی، عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی، در گفتوگو با ایکنا از خراسان رضوی، درخصوص نقش اجتماعی و فرهنگی قراء در صدر اسلام تا عصر امام علی(ع)، بیان کرد: معنی قاری در صدر اسلام با معنایی که امروزه از این عنوان به ذهن متبادر میشود، متفاوت است.
وی ادامه داد: اکنون هرگاه که اسم قاری میآید، چیزی که بیشتر در ذهنمان تداعی میشود این است که این شخص قرآن میخواند و در صدر اسلام هم همین گونه بوده است، اما قراء در آن زمان نقش سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پررنگی داشتنه اند که شاید امروز این نقش قاریان به نسبت آن دوره، کمرنگ شده باشد.
ثنائی در تعریف «قاری» اظهار کرد: قاری در صدر اسلام به هر کسی میگفتند که میتوانست قرآن را بخواند یا اینکه همه یا بخشی از آن را حفظ بود و از این جهت، فرقی بین حافظ و قاری وجود نداشت و لفظ قاری به همه اطلاق میشد.
استادیار دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی بیان کرد: زمانی که قرآن نازل شد، عدهای به دنبال حفظ آن رفتند، البته در زمان پیامبر(ص) کسانی که حافظ کل قرآن بودند، کمتر از انگشتان دو دست بودند و طی دوران بعد از پیامبر(ص) تعدادشان زیاد شد، یعنی در منابع، تعداد صحابه که گفته شده کل قرآن را حفظ بودند زیاد نیست؛ به هر رو در منابع اینطور گفته شده است اما شاید این مشکل به منابع و کمی هم به سواد خواندن و نوشتن افراد در آن زمان بازمیگردد.
قاریان، نخستین مبلغان اسلام هستند
ثنائی در تبیین تفاوتهای قاریان در عصر پیامبر(ص) و عصر حاضر، اذعان کرد: زیبا خواندن قرآن در آن زمان، به شکل امروزی مطرح نبود؛ هر چند احادیثی داریم که در آن ها به زیباخوانی تشویق شده است، ولی به نسبت امروز، در آن زمان زیباخواندن نقشی در تعریف قاری نداشت.
وی ابراز کرد: از همان روزهای اول عدهای با تاکید پیامبر اعظم(ع)، به یادگیری قرآن مشغول شدند و قراء، کار تبلیغ اسلام را در زمان پیامبر(ص) انجام میدادند؛ بنابراین قاریان، نخستین مبلغان اسلام هستند. در آن سالهای اول بعثت، خانه ارقم بن ابی ارقم در مکه، معروف به دارالقرّاء، مرکز تبلیغ اسلام بود و کسانی که به اسلام متمایل شده بودند، به آن جا آورده میشدند و قاریان برای آنها قرآن میخواندند.
نقش برجسته اجتماعی و فرهنگی قراء در عصر پیامبر(ع)
این عضو هیئت علمی گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی دانشگاه فردوسی، ادامه داد: این صفتی است که قاریان داشتند و نقشی در تعریف ما از قاری ندارد؛ البته قراء امروزی هم، تبلیغ دارند و به دیگر کشورها هم فرستاده میشوند اما نقش تبلیغی، اجتماعی و فرهنگی قاریان آن زمان برجستهتر بود و همه قراء آن زمان مبلغان قرآن بودند.
این استاد دانشگاه با اشاره به افزایش تدریجی قاریان، مطرح کرد: تعداد قاریان قرآن پس از هجرت پیامبر(ص) به مدینه خیلی زیاد میشود و مرکز تعلیمشان هم مسجد پیامبر(ص) در مدینه بود و مورد تشویق حضرت رسول(ص) هم واقع میشدند.
وی اذعان کرد: مصعب بن عمیر که در منابع با عنوان «مقریء» از او یاد شده است، زمینه را برای اسلام آوردن عده زیادی از اهالی یثرب فراهم کرد و سرگذشت مصعب، نشاندهنده نقش قراء در تبلیغ اسلام و گسترش چشمگیر آن در یثرب است.
ثنائی ادامه داد: این نقش چشمگیر تبلیغی قاریان را می توان در زوایایی از وقایع سال چهارم هجرت دید. در این سال جمعی از قراء که برای تبلیغ اسلام بین قبایل فرستاده شده بودند، مورد هجوم قرار گرفتند و عده زیادی از آنها به شهادت رسیدند و تنها در یک مورد آن حدود 40 قاری قرآن شهید شدند.
وی افزود: این قاریان در دو واقعه «بئر معونه» و «رجیع»، توسط افرادی از قبایل بیانگرد و بدوی کشته شدند و بعضی از این افراد به مکه برده و به خونخواهی برخی از کشتگان قریش اعدام شدند. پیامبر(ص) از این وقایع به شدت ناراحت شدند و این یک مصیبت بزرگ برای نظام دعوت اسلام بود که حدود 50 نفر از زبدهترین قاریان در این جریان به شهادت رسیدند.
استادیار دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی با اشاره به اینکه تعداد قاریان در زمان رحلت نبی مکرم(ص)، زیاد بود، اظهار کرد: قاریان در جنگ «یمامه» در سال 12 قمری، حدودا یک سال پس از فوت پیامبر(ص)، حضور چشمگیری داشتند و گفته شده است که 700 قاری طی این جنگ به شهادت رسیدند و به گفته منابع تاریخی، همین مسئله باعث شد تا ابوبکر احساس خطر کند و به فکر جمعآوری قرآن بیفتد.
اهتمام پیامبر(ص) بر افزایش تعداد قاریان
ثنائی با بیان این مطلب که وجود این تعداد قاری در جنگ «یمامه»، نشاندهنده تلاش پیامبر اکرم(ص) در پرورش قرّاء قرآن است، مطرح کرد: پیامبر(ص) نسبت به افزایش تعداد قاریان اهتمام داشتند و آنقدر تلاش کردند تا مطمئن شدند که قرآن حفظ میشود و احتمال از بین رفتن حتی بخشهایی از آن وجود ندارد.
وی با اشاره به حضور چشمگیر قراء در فتوح، مطرح کرد: ماجرایی نیز منجر به جمع قرآن از سوی عثمان شد که در جریان فتوح اتفاق افتاد؛ در این جنگها هر کس قرآن را به سبک یکی از صحابه قرائت میکرد. این حضور چشمگیر قاریان و اختلاف صحابه در قرائت، به اختلاف غازیان و نهایتا اندیشه جمع قرآن انجامید و این اختلاف در درست دانستن قرائت خود، در نهایت به جمع قرآن منجر شد.
تشکیل حلقههای آموزش قرآن در شهرهای بزرگ
ثنائی با بیان اینکه عمر، صحابیانی را برای آموزش قرآن به شهرهای بزرگ فرستاد، افزود: خلیفه دوم تاکید زیادی بر قرآن در مقابل حدیث داشت و شماری از صحابه را داخل مدینه نگه داشته بود تا از شهر خارج نشوند و حدیث نقل نکنند و تاکید عمر بر قرآن و قرآن آموزی - به هر انگیزه ای که بود - با بحث منع نقل حدیث ارتباط دارد.
وی با بیان اینکه این شهرها کوفه، بصره، دمشق و فسطاط(مصر امروزی) بودند، ادامه داد: حضور این قاریان در شهرهای یاد شده باعث شکلگیری شمار زیادی از قاریان شد و رشد تعداد قاریان اثر خود را در دوران بعد نشان داد.
این عضو هیئت علمی گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی دانشگاه فردوسی، عنوان کرد: با این اقدام خلیفه دوم، حلقههایی از درس در شهرهای مختلف پدید آمد، مثلا در کوفه، عبدالله بن مسعود، مهمترین قاری و استاد قرائت بود یا به مصر عبدالرحمن ابن ملجم مرادی، فرستاده شد که قرآن را بیاموزاند و برای این اشخاص، ظاهرا حقوقهایی هم در نظر گرفته شده بود.
وی با عنوان این مطلب که خلیفه ضمن تشویق قاریان، در عطایا هم جایگاه والاتری برای قاریان قائل بود، ادامه داد: البته در خصوص انگیزههای عمر بحثهایی هم شده است و رشد این تعداد قاریان، در دورههای بعد در خلافت عثمان و ایام حکومت امام علی(ع) در جنگ صفین و ... خود را نشان داد؛ البته در برخی موارد، صحابیانی وجود داشتند که هر چند عمر آنان را برای حکومت بر ولایات فرستاده بود، برای خود دارای شاگردانی میشدند.
وی گفت: بیان این نکته لازم است که کمیت، فی نفسه کیفیت را پایین میآورد و اینها کسانی بودند که با اسلام واقعی آشنا نبودند و حتی حضرت علی(ع) را نمیشناختند و به نظر میرسد کسب فیض افراد از محضر امیرالمومنین(ع) در دوره خلافت ایشان در کوفه بوده است، البته قطعا آن حضرت شاگردانی در مدینه داشتهاند اما کیفیت آن و اینکه این افراد چه کسانی بودهاند، چندان روشن نیست.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی، با بیان مجدد اینکه خلیفه دوم عده خاصی را به برای آموزش به شهرها فرستاد، مطرح کرد: اینها به اصحاب فلان صحابی معروف میشدند، مثلا اصحاب ابن مسعود، یا اصحاب عمار بن یاسر، اصحاب معاذ بن جبل و ... و به نظر میرسد که وی دارای شاگرادانی بوده و از قرائت میتوان فهمید. عمار برجسته ترین آنها بود و همچنین در جنگ صفین، عده خاصی به عنوان اصحاب عمار مطرح شده اند.
وی افزود: حوزههای درسی مختلفی در این دوره به وجود آمد؛ مثلا در دمشق ابوالدرداء معروفتر بود و برای خودش مجلس بزرگی داشت و قرائتش به شیوه خاصی بود؛ شاگردان زبدهاش به شاگردان سطح پایینش آموزش میدادند و ... .
قاری در صدر اسلام همان عالم دین است
ثنائی اذعان کرد: خواص جامعه و عالمان قرآن در صدر اسلام، قاریان بودند و به تعبیر دیگر قاری در صدر اسلام، همان عالم دین است و این تا زمان حضرت علی(ع) هم هست؛ در این زمان بیشتر قرائت مطرح بود تا حدیث.
وی افزود: در این زمان، شکل خواندن کلمات قرآن هم اهمیت پیدا کرده بود که چگونه خوانده شود و قاری کسی نبود که فقط آیات را بخواند یا حفظ کند؛ قاری کسی بود که قرآن را به شیوه یکی از صحابه و با کلماتی متفاوت از قرائت دیگر صحابه قرائت میکرد.
این عضو هیئت علمی گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی دانشگاه فردوسی ادامه داد: این تعریف قاری در اینجا اندکی تفاوت پیدا کرد و در این زمان مفهوم قاری متحول گردید. از زمانی که بحث اختلاف قرائات پیش آمد، قاری فقط کسی نبود که قرآن را در حافظه داشت یا میتوانست آن را بخواند، بلکه او شکل خاص خواندن کلمات قرآن را میدانست و با سبکها آشنایی داشت.
ثنائی گفت: مثلا کسانی که از ابن مسعود قرآن را فراگرفته بودند، از تمام زوایای قرائت او آگاه بودند؛ و این در حالی بود که این امر به هیچ وجه در زمان پیامبر(ص) مطرح نبود و نحوه تلاوت یکسان بود.
قتل خلیفه سوم به دست قاریان تندرو
استادیار دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی، با بیان اینکه قتل خلیفه سوم به دست قراء اتفاق افتاد، عنوان کرد: این امر دارای دلایلی بود که رویکرد دینی قراء، از جمله آن است؛ یعنی برخی قاریان روی این مسئله که خلیفه چه میکند و کدام کارهایش مخالف موازین شرعی است، حساسیت داشتند و این حساسیت به نسبت افراد عادی بیشتر بود.
وی ادامه داد: بنابراین یکی از انگیزههای این قاریان، دینی بود. اما اکثریت آنها خشک مقدس، با پیشانی و زانوهای پینه بسته بودند و باید بین این افراد متعصب، تندرو و خشکمغز با قاریانی مثل عمار و مالک اشتر تفکیک قائل شویم؛ زیرا کسانی مانند مالک اشتر بودند که با وجود قرآن های برنیزه، هنوز حاضر بودند در جنگ با معاویه در صحنه نبرد باقی بمانند.
ثنائی، انگیزه دیگر این افراد از قتل عثمان را انگیزههای قبیلهای و اقتصادی دانست و بیان کرد: اینها از قبایلی برخاسته بودند که با سیادت قریش مخالف بودند؛ در حالی که عثمان، نماد سیادت قریش شده بود و اشرافیت دوران جاهلی را بازگردانده بود.
وی ادامه داد: علائمی از دست اندازی در اموال مسلمان در دوره عثمان به چشم میخورد، مثلا وی خمس غنایم شمال آفریقا را به مروان بن حکم که پسرعمو و دامادش بود، بخشید یا سعید بن عاص حاکم کوفه، میگوید این باغها و زمینهای کشاورزی عراق به قریش تعلق دارد. مسائلی از این قبیل سبب شد قبایل مختلف جنوبی و شمالی، نسبت به دستدرازی بنیامیه به اموال عمومی احساس خطر کنند.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی ابراز کرد: یکی از انگیزه های قراء از قتل عثمان مادی بود؛ در حالی که دوست داشتند به خودشان بقبولانند که انگیزه دینی دارند؛ آنان به مسائل دینی اشاره میکردند و مثلا میگفتند: عثمان در جایی که باید نماز را شکسته بخواند، کامل خوانده یا مروان بن حکم و پدرش حکم را که پیامبر(ص) به طائف تبعید کرده بودند، از تبعید به مدینه برگردانده است. این قاریان، اموری از این قبیل را برای مخالفت با عثمان عنوان میکردند.
ثنائی بیان کرد: اگر ما قراء را طیفهای مختلفی بدانیم، معدودی از قراء مثل زید بن ثابت به خلیفه تمایل داشتند و حتی برخی از آنها مخالف شورش برضد عثمان بودند؛ اما گروهی هم از فسطاط، بصره و کوفه، عثمان را کشتند.
وی ادامه داد: از این اشخاص به معتزلان، کنارهگیران و قاعدان یاد شده است که به خاطر بحث تفرقه و ریختهشدن خون مسلمانان، خودشان را از وقایع خلافت امام علی(ع) نیز کنار کشیدند؛ سعد بن ابی وقاص از این افراد بود که میگفت من در جنگهای بین مسلمانان و اهل جمل و معاویه شرکت نمیکنم.
قاریانی که با حقیقتِ اسلام بیگانه بودند
استادیار دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی ادامه داد: اینها خودشان را همتراز امام علی(ع) میدانستند زیرا جایگاه حضرت را نمیشناختند و با حقیقت اسلام آشنا نبودند؛ بنابراین، در دوره خلافتِ حضرت خود را صاحب نظر میدانستند؛ مثلا در بحث تحکیم، شعار «لا حکم الا لله» سر میدادند، یعنی خودشان را همسنگ حضرت علی(ع) میدانستند و میگفتند ما هم صاحب نظریم و تفسیر علی(ع) با ما متفاوت است و نظر ما صحیح و دیدگاه او نادرست است، این افراد با حقیقت اسلام بیگانه بودند.
ثنائی مطرح کرد: در دوره حضرت علی(ع)، همین افراد بخشی از بدنه سپاه حضرت را تشکیل دادند و شاید اینجا هم برای بعضی از قاریان، انگیزههای مادی، علاوه بر انگیزههای دینی مطرح بوده است؛ زیرا جایگاه معاویه مشخص بود و در سپاه عایشه هم عهدشکنان حضور داشتند، میتوان آن را انگیزه دینی در مخالفت با دشمنان امیرالمومنین(ع) تلقی کرد.
وی ادامه داد: این افراد بخشی از بدنه سپاه حضرت علی(ع) را تشکیل دادند و زیاد بودند، به ویژه در صفین که نقل شده 12 هزار قاری از دوطرف جنگ گرد آمدند تا صحبت کنند که چطور جنگ اتفاق نیفتد و این نشان میدهد که تعداد قراء زیاد بوده و در سپاه معاویه هم قاریان حضور داشتند اما حضور قرّاء در سپاه حضرت علی(ع) پررنگ و به هر رو نقش قاریان در صفین چشمگیر است.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی افزود: در بحث به نیزه کردن قرآنها و مخالفان جنگ هم طیفی از قاریان وجود داشتند که مخالف ادامه جنگ بوند، یک عده دیگر از قاریان هم با حکمیت مخالفت کردند. سپس با مطرح شدن حکمیت، خواستار جنگ شدند. به نظر میرسد قاریان بودند که اول با به نیزه شدن قرآن ها، با جنگ مخالفت کردند و عده ای از قاریان در هر دو دسته وجود داشتند، یعنی بخشی از انگیزه های قبیله ای در موضع قاریان در صفین و پس از آن نقش چشمگیری داشته است.
نقش مثبت و منفی قراء در موفقیت حضرت علی(ع)
ثنائی با عنوان این مطلب که نقشهای اساسی را در خلافت عثمان و امیرالمومنین(ع)، قاریان دارند، گفت: مخالفان آن حضرت در نهروان هم همه قاریان قرآن بودند و نقش آنان در خلافت حضرت علی(ع) بیشتر منفی بود و در صفین باعث توقف جنگ، مخالفت با حکمیت و کنارهگیری از سپاه شدند و سپس جنگ نهروان را بر آن حضرت تحمیل کردند، به هر حال، قراء در عدم موفقیت حضرت علی(ع) در نیل به اهدافش خیلی تاثیر داشتند؛ همچنان که در به خلافت رسیدن حضرت هم خیلی نقش داشتند.
وی افزود: پس از قتل عثمان، همین افراد ناراضی که به مدینه آمده بودند، نقش اساسی را در به خلافت رسیدن حضرت(ع) داشتند زیرا اصرار کردند که ایشان خلافت را بپذیرند. البته آن حضرت در ابتدا نپذیرفتند و سپس بنا به دلایلی و پس از اتمام حجت بر آنها، خلافت را قبول کردند.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی، بیان کرد: اساسا گفته شده کسانی که عثمان را کشتند، قاریان قرآن بودند و این نص روایت تاریخی است؛ بنابراین، قاریان نقش اجتماعی و سیاسی چشمگیری در صدر اسلام داشتند و ظاهربینی و خشکمغزی شان باعث شد بیشتر نقش منفی داشته باشند.
تعامل قاریان قرآن با حکومت امام علی(ع)
وی در مورد نقش قاریان قرآن در حوادث خلافت امام علی(ع) و رابطه آنها با آن حضرت ابراز کرد: در یک طبقهبندی کلی، قاریان این دوره را میتوان به دو دسته دوستداران و اصحاب امام علی(ع) و مخالفان و کنارهگرفتگان از ایشان تقسیم کرد.
ثنائی در پایان اذعان کرد: پس قراء که تا سال 35 قمری، قدرت و نفوذ چشمگیری در عرصه سیاسی یافته و با کشتن خلیفه سوم، خود را به عنوان یک گروه قدرتمند سیاسی مطرح کرده بودند در دوره خلافت امام علی(ع) نقش موثری در حوادث داشتند و میتوان گفت آنها نقش دوگانه سازنده و البته ویرانکنندهای را در موفقیت امام در پیگیری اهداف خویش ایفا کردند.
وی اضافه کرد: این قاریان از سویی در جنگهای جمل و صفین حضور موثری داشته و از مهمترین حامیان امام در برابر مخالفان بودند و از سویی دیگر، شمار چشمگیری از آنها از جنگهای جمل و صفین کناره گرفتند و به عنوان نخبگان جامعه، به تردیدهای عامه در مشروعیت نبردهای امام علی(ع) با مسلمانان در جنگهای یاد شده، افزودند و اندکی بعد، نبرد با معاویه و دار و دسته او را با طرح حکمیت، عقیم و بیسرانجام گذاشتند و چندی نگذشت که خود به بزرگترین مخالفان حکمیت بدل شده و در لباس محکِّمه و سپس خوارج ظاهر شدند.
فاطمه حکمآبادی
انتهای پیام
خیلی ممنون
موضع خوب و مفیدی بود
ممنون از جناب ثنایی عزیز وهمچنین وخبرنگار محترمه ایکنا
درپناه حق باشید